انقلاب

حکایت سکونت داداللهی‌ها در خانه داروغه
طوبی خانم می‌گوید: خانه داروغه ملکی بود که غلامرضا داداللهی، پدر بزرگ من، آن را خریده بود. وقتی هم که فوت کرد این خانه به ورثه که یکی‌شان مادر من بود رسید و بعد هم به هیئت یزدی‌ها فروخته شد.
مادر شهید کاوه: بعد از انقلاب یک دِل‌سیر محمود را ندیدم
بیشتر وقت‌ها می‌رفتم پای منبر آیت الله خامنه‌ای. یک‌بار که محمود را با خودم بردم، ایشان وقتی فهمیدند محمود طلبه است با او حرف زدند و فرمودند: «اگر محمود درس‌های کلاسیک را به اتمام برساند سپس به درس‌های حوزوی بپردازد، بهتر است»
حجت‌الاسلام محرابی‌فر مقسم حقوق طلاب قبل از انقلاب بود
حجت‌الاسلام عبدالله محرابی‌فر می‌گوید: «مقسم» یعنی دادن حقوق طلاب که ازطرف نمایندگان امام(ره) به من داده می‌شد و مسئول دادن شهریه به آن‌ها بودم و این شهریه را بین طلاب توزیع می‌کردم.
با رفتن رضاشاه مسجد ابوالفضلی‌ها را ساختیم
سال ۱۳۲۰ هیئتی‌ها به‌شکرانه سرنگونی حکومت دین‌ستیز رضاشاه تصمیم گرفتند در همان محلی که خیمه هیئت برپا می‌شد، مسجدی تاسیس کنند و نام آن را گذاشتند «ابوالفضلی».
روایت پسر «شاطر مسئله‌گو» از به قتل رسیدن پدرش
«صفرعلی شاهپوری» معروف به شاطر مسئله‌گو هر روز در مسجد گوهرشاد مسائل دین را به مردم گوشزد می‌کرد. خیلی وقت‌ها هم از ظلم رژیم شاهنشاهی حرف می‌زد تا اینکه عده‌ای او را تهدید به قتل کردند.
حاج‌ناصر با پیک موتوری حامل پیام‌های جنگی بود
حاج‌ناصر کفایی، مدتی شبیه پیک موتوری، برای حفاظت از اطلاعات، پیام‌های سری فرماندهان را در جنگ تحمیلی جا‌به‌جا می‌کرد. می‌گوید: حتی وقتی از اصطلاحات خاص استفاده می‌کردیم، دشمن متوجه حرف‌هایمان می‌شد.
مردم ایران دوباره همدل شدند
اصغر عباسی می‌گوید: از زمانی‌که متوجه شدیم عده‌ای منافق و وطن‌فروش از داخل به مردم آسیب می‌رسانند، بسیج مساجد دست به کار شده و با گشت‌زنی‌های پیاپی به‌دنبال پیشگیری از خرابکاری این افراد است.