محمد حشمتیان، دندانپزشک تجربی مشهدی، در روز ورود امام خمینی (ره) به ایران، پای تلویزیون، چیزی را میبیند که شاید فقط توجه یک دندانپزشک به آن جلب شود.
حجتالاسلام محمد پورمحمدی که در جریان حمله به مدرسه فیضیه مجروح میشود تعریف میکند: در بیمارستان یکی از من خواست که پیراهن خونیام را به قیمت ۲۵تومان به او بدهم تا برای یادگاری نگهدارد.
درست پس از روز خاکسپاری همسر، بیبیمریم نیز در حالی که با کمک برادرانش، توانست اشهدش را بگوید، با جاری شدن «الله اکبر» بر لبانش، نزد همسر و فرزند شهیدش شتافت.
روایتی از زندگی جانباز غلامحسین صفایی، شهید زنده و صاحب نشان مشهد الرضا (ع) که بعد از پایان جنگ همچنان در مسیر انقلاب است.
حسین ارشادی عکاس و گرد آورنده عکسهای این آلبوم است که شاید لحظههای کمتردیدهشده یا اصلا دیدهنشده از دلیریهای انقلاب یها باشد.
۱۸ آذر سال ۱۳۵۷ به میدان جلوی شهرداری رسیدیم که ملاحظه شد مجسمه رضاشاه که مدت چهل سال در میدان، سوار بر اسب همچنان استوار بود، با همه استحکامش همچون موم، به دست مردم خرد شد.
غلامحسین لورزئی ارتشی زمان شاه است که مسئول حفظ امنیت نقاط حساسی میشود؛ از جمله صدا و سیما و باغ ملکآباد که محل اقامت شاه و خانوادهاش در زمان آمدن به مشهد بوده است.