پریخانم از دور به عکس شهید که شبیه پسرش بود، نگاه میکرد و زیر لب میگفت «مادرت برایت بمیرد؛ تو که سن و سالی نداری.» آهسته با خودش زمزمه میکرد و در دلتنگی پسرش برای آن شهید عزاداری میکرد.
حاج محمود وظیفهدان خاطراتی از روزگاری که در مغازه نفتفروشی پدرش کار میکرده دارد: فاصله لوله تلمبه دستی تا دهانه گالن زیاد بود و وقتی نفت توی گالن میریخت، مثل نوشابه کف میکرد.
«احمد مهرمشهدی» معروف به حاج «احمد افخمی» یکی از موذنهای خوشنام محله امام رضا(ع) است. او در سیزدهسالگی، موذن رسمی مسجد گوهرشاد شد و این افتخار را تا ۴۰ سال بعد برای او باقی ماند.
زندگی برای علیاکبر حیدری یکجور نبوده است؛ گاهی با نامه «تهدید به ترور» به سراغش میآمدند و گاهی با کیسهای پر از پول، او به خاطر اعتقاداتش تمام تلاشش را برای خدمت به مردم کرده است.
منافقان یک بار مرداد سال ۶۰ مغازهاش را آتش زدند، اما باز هم حاج رضا پا پس نکشید و سرانجام منافقان سال ۶۳ با شلیک گلوله او را متوقف کردند.
این آتشسوزی بزرگ با کمک لشکر خراسان و مأموران شهربانی و شهرداری اطفا شد ولی از سینما جز خاکستر چیزی باقی نماند و خسارت میلیون ریالی به مالکش تحمیل کرد.
در بسیاری از عکسهای برجامانده از روزهای اوجگیری انقلاب اسلامی در مشهد، میتوان تصویر آیتالله شیرازی را در صف نخست راهپیمایی و در میان علمای مبارز مشهد دید.