حاج حسن رضوی تعریف میکند: من شبهای زیادی کشیک روستا بودم و شیفت میدادم، آن شب شیفت صدم من بود که داشت داستان میشد، با چراغقوه و از روی پشتبام خانه پدری نگاه کردم و فهمیدم به کدام کوچه رفت.
درست ۲۴ شهریور ۱۳۶۰ جایی در کوچههای خیابان نخریسی، پشت بیمارستان امدادی مشهد، اتفاق افتاد؛ اما فردای آن روز هیچ روزنامهای ننوشت: «دیروز راس ساعت ۳:۳۰ دقیقه یک جوان انقلاب ی ترور شد»
از بیت آیتالله شیرازی با بنده تماس گرفتند و گفتند برای سخنرانی بیایید. آن روز من نام امام خمینی را بردم و از مردم خواستم در پی این قیام خونین، تخممرغهای عیدشان را با رنگ سیاه، رنگ کنند.
شهید محمدعلی حنایی که در غائله ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در مشهد، مصدوم و مجروح شده بود، در روز راهپیمایی ۱۲ آذر ۵۷ با شلیک مستقیم سرهنگ معینطباطبایی به شهادت رسید.
داستان زندگی علیاکبر نائمی از روستایی در قائنِ خراسان شروع میشود و به بودن در میان سران و درباریانی مانند هویدا و سرهنگ جلالی و... میرسد و سپس به ۱۵ سال همراهی در رکاب آیتالله عبادی ختم میشود.
غلام تنومند از پایهگذاران جلسات هفتگی اَحکام در طرق و یکی از شاهدان عینیِ ۹ دی۱۳۵۷ مشهد، سربازی است که تیربارش را رها کرد و به مردم پیوست.
اهالی طرق از ژیانِ زردی یاد میکنند که صاحبش یک روحانی آگاه و مبارز به نام حاج آقا جاهدی بود و شاهدوستها با پنچر کردن چرخهایش، شکستن شیشههایش، تلافی صحبتهای انقلاب ی حاجی را سرش درمیآوردند.