
حبیبالله حدادطوسی به «وزیر شعار مشهد» معروف بود!
به محله ۱۷ شهریور مشهد میرویم و خیابان دانش. میخواهیم درباره دهه فجر و نیز راهپیمایی ۲۲ بهمن با چند نفر قدیمی شهرمان گپی بزنیم. مقابل منزل حاج عباس اثنی عشری که میرسیم، گفتگویمان از همان پشت در با دامادش، حبیبا... حدادطوسی آغاز میشود. آنقدر سخنمان گل میاندازد که فراموش میکنیم داخل منزل برویم؛ همانجا گوشهای میایستیم و او هم یکییکی کوچههای روزهای تظاهرات را با دست نشانمان میدهد و خاطرات آن زمانش را مرور میکند.
اما شنیدنیهای «وزیر شعار مشهد» فرصت بیشتری را میطلبد؛ بنابراین چند روز بعد به دفتر روزنامه میآید و یکبار دیگر برای ما دکلمههای تظاهرات و راهپیماییهایی را که در آنها حضور داشته میخواند و شعارهای ازجانبرخاستهاش را سر میدهد.
حدادطوسی متولد ۱۳۳۳ مشهد است. آنطور که خودش میگوید قبل از انقلاب شغل آزاد داشته، اما بعد از شهادت برادرش حمید حدادطوسی در سال ۶۰، به سپاه پاسداران میپیوندد و از آنجا هم مامور خدمت در قوهقضائیه میشود.
حدادطوسی زمان انقلاب تقریبا بیستوچهار سال داشته که در خیلی از وقایع مهم مشهد مانند ۲۳ آذر و حمله به بخش اطفال بیمارستان امام رضا (ع)، تحصن در بیمارستان، نهم و دهمدی، حمله به مدرسه علمیه نواب صفوی و حمله به مبارزان در حرم مطهر حضور داشته و از بعد از پیروزی انقلاب همچنان فعالیتهای انقلابیاش را حفظ کرده است. حالا او تبدیل به تاریخی شفاهی شده که تنها دغدغهاش این است: اگر همه حرفهای من را چاپ نمیکنید اشکالی ندارد ولی گوش کنید تا بدانید، چون تا چندسال دیگر بچههای دهه ۵۰ بین شما نیستند...
مهم ترین شعار زمان انقلاب از زبان وزیر شعار مشهد
- در كدام راهپیماییها شركت داشتيد؟
در بيشتر راهپیماییهای مشهد حضور داشتم.
- بيشتر با چه كساني به تظاهرات ميرفتيد؟
ده نفر از بچههاي محل بوديم كه معمولا همگي باهم در تظاهرات شركت ميكرديم.
- در راهپیماییها كارتان چه بود؟
مانند همه مردم با سيلِ جمعيت راه ميافتاديم و شعار ميداديم؛ گاهي هم اگر از دستمان برميآمد به بقيه كمك ميكرديم. همچنین با بچهها کوکتلمولوتف میساختیم و به تانكها حمله ميكرديم.
- شعارهایتان چه بود؟
مهمترين و اصليترين شعارمان «ا...اكبر» بود. اين شعار آنقدر بر دل و زبان مردم نشسته بود كه فكر ميكنم يكي از رمزهاي پيروزي انقلاب بود. در كنار آن از شعارهاي «اي شاه خائن آواره گشتی، خاك وطن را ويرانه كردي، كشتي جوانان وطن ا...اكبر، كردي هزاران تن كفن ا...اكبر»، «تا خون مظلومان به جوش است، آواي عاشورا به گوش است» و« مرگ برشاه» استفاده ميكرديم. همچنين یادم هست تظاهراتكنندگان محكم هردو پا را به زمين ميكوبيدند و فرياد ميزدند: «ما همه سرباز توايم خميني(ره)/ گوش به فرمان توايم خميني(ره)»
- شعارهاي ديگر چطور؟
«توپ، تانك مسلسل/ ديگر اثر ندارد»، «واي به حالت بختيار/ اگر آقا فردا نياد»، « اگر امام فردا نياد/ مسلسلها درمياد» و ... هم اشعار پركاربردي بود كه پیوسته شنيده ميشد.
- كمي از پیشینه فعالیتهایتان بگوييد؟
بيشتر از بیست سال است در شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي استان فعاليت دارم و يكي از مجريهاي برنامههاي اين ستاد، بهويژه در راهپيماييها هستم. البته ۲۲ سال است که مسئول روابط عمومي ستاد دهه فجر هستم.
- شما در بين دوستانتان به «وزير شعار مشهد» معروفيد.
من آن را فعاليت در مسير انقلاب میدانم.
- بيشتر توضيح دهيد.
من روزهاي انقلاب در همه راهپیماییها شركت ميكردم و از شعاردهندگان بودم؛ در همين رابطه فعاليتهايي هم انجام ميداديم.
- چه فعاليتهايي؟
با سيمهاي سیار ۳۰ تا ۵۰ متری روی وانتها، مينيبوسها يا خودروهای سيمرغ بلندگو نصب و به همین شکل حركت ميكرديم. البته این را هم بگویم در بعضي موارد با دخالت نيروهاي نظامي و انتظامي و پرتاب گاز اشكآور راهپيمایيها ناتمام ميماند ولي خيلي از آنها نیز بدون مشكل به پايان ميرسيد و قطعنامهاش نيز توسط روحانيون مبارز قرائت ميشد.
- به نظر شما شعارهای مردم در راهپیماییها چه تأثیری در پيروزي انقلاب داشت؟
مسئله شعار همان شور و شعور است. حضور یکپارچه و شعارهاي محكم و كوبنده مردم بود كه لرزه بر اندام شاه و مزدوران او ميانداخت و هر روز آنها را ضعيف و ضعيفتر ميكرد.
- از شعارهاي روزهای انقلاب بگویید.
آن زمان بيشتر اشعار مردم يا ابراز تنفر به شاه بود يا حمايت و پيروي از امام(ره). مثلا ميگفتيم: «اين شاه امريكایي اعدام بايد گردد/ رژيم شاهنشاهي نابود بايد گردد»، «تا دفع هر ستمگر نهضت ادامه دارد/ حتي اگر شب و روز بر ما گلوله بارد»، «واي اگر خميني(ره) حكم جهادم دهد/ ارتش دنيا نتواند كه جوابم دهد».
- بعد از پيروزي انقلاب مهمترين شعار مردم چه بود؟
يادم ميآيد بهخاطر جاي خالي شهدا مردم هماهنگ و يكصدا ميگفتند: «امروز، روز آزادي است، جاي شهدا خالي است».
عکس امام(ره) از جذابیتهای راهپیماییها بود
- شما عکسهای زیادی از سال ۵۷ دارید. آیا این عکسها را خودتان گرفتهاید؟
بله، ما گاهی صحنههایی را میدیدیم که نمیشد راحت از کنارش گذشت، به خاطر همین سعی میکردم تا جایی که میتوانم از راهپیماییها عکس بگیرم.
- از چه وقایعی عکس دارید؟
یکی از جذابترین صحنهها مربوط به اعلام همبستگی نیروهای ارتش با مردم بود که چند عکس از آن گرفتم.
- از آن روز بگویید.
شنبه، نهمدی سال ۵۷ بود؛ درست مقابل کوچه استانداری فعلی. جمعیت زیادی به خیابانها آمده بود و نیروهای ارتش سوار بر ماشینهایشان عکس امام (ره) را در آغوش گرفته بودند. مردم از همبستگی با ارتش خوشحال بودند و به آنها گل میدادند. ناگهان از سمت میدان شریعتی فعلی صدای تیراندازی آمد و کشتو کشتار شروع شد.روز بعد، یعنی ۱۰دی، از چهارراه لشکر روبهروی استانداری تانکها به خیابانها آمدند و مردم تظاهرات گستردهای کردند. یادم میآید آنقدر جمعیت زیاد بود که زیر دستوپای تظاهراتکنندگان ماندم و درحالیکه یک نفر دستم را میکشید تا نجاتم دهد، آستین لباسم کنده شد.
- در یکی از عکسهایتان پرچم بزرگی دیده میشود که به نظر میرسد تجمع در خیابان مدّرس (چهارطبقه) است. در مورد این عکس توضیح میدهید؟
مردم در زمانهای مختلف آمار همه تظاهرات و تعداد شهدای آن واقعه در کل کشور را جمعآوری میکردند و روی پرچمهای بزرگ مینوشتند و به خیابانها میآوردند. این کار بیشتر برای آگاه کردن مردم بود.یکی از جذابترین عکسها تصویر امام خمینی (ره) است.درباره آن توضیح دهید.این عکس در ابعاد ۱۲ در ۷ متر و توسط گروه حزبا... تهیه شده بود و در پیشانی حرکت مردم قرار میگرفت.
این عکس یکی ازجذابیتهای راهپیماییها بود.یکی از عکسها هم جمعیت فراوانی را روی پشتبامها نشان میدهد!در یکی از راهپیماییها که از ابتدای خیابان امامرضا (ع) شروع میشد، باید از مقابل شهربانی عبور میکردیم. ماموران جلوی شهربانی که فرماندهی پلیس بود، پشت میلهها صف کشیده بودند. اما وقتی موج جمعیت را دیدند و فریادهای محکم آنها را شنیدند که یکصدا میگفتند «تا شاه کفن نشود/ این وطن وطن نشود» و «یا مرگ، یا خمینی (ره)» از ترس فرار کردند و به پشتبامهای شهربانی رفتند. به نظر من مردم تا آن روز چنین شعارهای کوبندهای نداده بودند.
چهره امام(ره) را در تلويزيون ديديم
۱۲ بهمن را هیچوقت فراموش نمیکنم. مشهد و تهران فرقی نداشت، مردم خیلی استقبال کردند. وقتی برای اولینبار چهره امام (ره) را در تلویزیون نشان دادند، همه خوشحال و شاد بودند. ما هم که سن و سالی نداشتیم و جوان بودیم، سر از پا نمیشناختیم و همهجوره احساساتمان را نشان میدادیم. مردم همه با هم متحد شده و دوستی و برادری ویژگی بارزشان بود.
کوکتلمولوتف ميساختيم و اعلاميه پخش ميكرديم
ما جوان بودیم و ترسی نداشتیم. باور کنید ۱۵ نفر بودیم که بهطور آشکار کنار خیابان مینشستیم و کوکتلمولوتف میساختیم و بعد هم در حرکتهای دستهجمعی شرکت میکردیم. اعلامیهها را هم از افراد مورداعتماد میگرفتیم؛ بیشترش را از منزل آیتا... خامنهای تهیه میکردیم. بعد هم آنها را به مغازههای محل و افرادی که میشناختیم، میرساندیم.
*این گزارش سه شنبه، ۲۴ بهمن ۹۱ در شماره ۴۳ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.