صفیه حسنزاده، مربی تیم فوتسال دختران است
شیرین شجاعی | تمام کودکیاش خلاصه شده بود در توپ و دروازهاي که در قاب شیشهای تلویزیون خودنمایی میکرد، یک مستطیل سبز که رویای کودکیاش بود. هميشه چشمانش توپی را دنبال میکرد که در زمین سبز رها شده، او بود و ۲۲بازیکنی که در آن طرف قاب شیشهای به دنبال توپ میدویدند.
نمیدانست این همه عشق و علاقه به این توپ چهلتکه قرار است تا کجای روزگار همراهیاش کند. روزگار خوب به او فهمانده بود این رویا دستنیافتنی است اما شیرینی اشکهای یک جماعت در پی برد و باختهای پرهیاهو، چنان هیجانی به کودکیاش میداد که فراموش میکرد او دختر است و پای رفتن ندارد...
لذت تجربه بازی فوتبال رویای دستیافتنی دختری از محله ماست که در پس همه نبایدها پا در راهی گذاشت که آرزوی کودکیاش بود. این بار شهرآرامحله میزبان صحبتهای صفیه حسنزاده، جوان عشق فوتبالی و مربی تیم فوتسال دختران محله سیدی مشهد است که رویای کودکی را در دل فوتسال جای داده است.
کودکی بدون تماشای کارتون
حالا او روبهروی من است و من مشتاق شنیدن خاطراتش، میگوید: شاید سرآغاز همه شور و اشتیاقم به ورزش از همان صفحه جادویی تلویزیون بود. برادرانم همه ورزشی بودند و تمام مسابقات ورزشی را دنبال میکردند و من هم پابهپای آنها بازیها را دنبال میکردم. شاید به همین دلیل دنیای کودکی من دور از خاله و عموهای کارتونی دنبال شد و کلاهقرمزی و سندباد جای خود را به علی پروین و ناصرحجازی دادند!
حسنزاده ادامه میدهد: هنگام نوجوانیام، شرايط بازی کردن فوتبال و فوتسال نبود و به خاطر شباهت زمین هندبال به فوتبال، جذب این رشته ورزشی شدم. دیدن بازیکنانی که با اشتیاق برای زدن گل به دنبال هم میدویدند باعث شد كه با اين رشته ورزشي ارتباط خوبی برقرار کنم.
میگوید: در کودکی همیشه دوست داشتم همراه بقیه بچهها در کوچه فوتبال بازی کنم اما به خاطر شرایط خانوادگی و سختگیری برادرانم هیچوقت این امکان برایم فراهم نشد. او ادامه میدهد: برادرانم همه ورزشی بودند، خانه ما هم زیرزمین بزرگی داشت که خیلی برای فوتبال مناسب بود، این شد که هر هفته همراه برادرانم به زیرزمین میرفتیم و فوتبال بازي ميكرديم. جذابترین قسمت بازیهای کودکیاش، لنگه کفش و دمپاییهایی بود که به جای دیرکهای بلند دروازه مینشست تا شاهد شور و نشاطش باشند.
خانه ما هم زیرزمین بزرگی داشت، هر هفته همراه برادرانم به زیرزمین میرفتیم و فوتبال بازي ميكرديم
فوتسال یا فوتبال؟
شوت محکمش به سرعت از کوچههای کودکی عبورمان میدهد تا برسیم به روزهای پرخاطره فوتسال؛ میگوید: وقتی به طور جدی وارد فوتسال شدم همراه اعضای تیم برای تمرین به زمین خاکی پارک ملت میرفتیم؛ آن زمان هنوز زمین بانوان با شرایط فعلی نبود.
زمین خاکی پارک در یک منطقه خلوت قرار داشت و برای بازی خیلی خوب بود، اما شرایط به گونهای بود که با ورود اولین مرد به زمین، بازی ما نیز تمام میشد و راهی خانه میشدیم؛ همان زمان کوتاه هم خیلی لذتبخش بود و میشود گفت آنجا نخستین مکانی بود که ما در فضای باز و غیرسالنی بازی ميکردیم.
مربی فوتسال محله ما میگوید: همیشه دوست داشتم از همان ابتدا ورزش را به صورت حرفهای و با مدارس تربیت بدنی شروع کنم، اما این شرایط تا دانشگاه برایم امکانپذیر نشد. او معتقد است: مدارس تربیتبدنی نقش اساسی در استعدادیابی و پرورش ورزشکاران دارند و میشود گفت خیلی از استعدادهای ورزشی ما از همین مدارس رشد کرده و پا به جامعه ورزشی گذاشتهاند.
ورزش محلات، فرصتی برای همه
او که حالا مربي باتجربه ورزش محلات است، میگوید: فوتسال را از سالن ورزشی وحدت شروع کردم. نوجوان که بودم این سالن، کلاس فوتسال برگزار میکرد؛ من هم با دیدن تابلوي تبلیغاتی آن، راهی ثبتنام در این کلاسها شدم تا رویای کودکی را به حقیقت تبدیل کنم.
حسنزاده میگوید: شروع ورزش حرفهای باعث شد تا بر روی هر موضوعی که به فوتسال بانوان مربوط ميشد، تمركز بیشتري كنم. خوب بهخاطر دارم در حال آمادگی برای مسابقات کشوری بودیم که تبلیغات نخستین دوره مسابقات محلات بانوان، آن هم در بخش فوتسال هوش و حواسمان را برد. اینکه قرار بود یک دوره مسابقات در شکل خاصی و با حضور همه محلات شهری برگزار شود، برایمان خیلی جذاب بود.
او ادامه میدهد: این یک فرصت خوب برای همه بچههای تیم محسوب میشد تا در یک دوره مسابقات حرفهای خود را ارزیابی کنند. در آن دوره از مسابقات ما مقام اول را کسب کردیم. پس از آن هیئت فوتبال یک دوره مسابقات به نام جام باشگاههای مشهد برگزار کرد، بعد از آن هم مسابقات استانی برگزار شد که در هر دو بازي مقام نخست را کسب کردیم. این شروع خوب در محلات باعث شد تا در دو مرحله بازیهای کشوری مقامهای دوم و سوم را از آن خود کنیم و آن سال را سالی پربار برای خود رقم بزنیم.
در مسابقات جام باشگاههای مشهد و مسابقات استانی اول شدیم
این مربی محله ما تأکید میکند: مسابقات محلات یک سکوی پرتاب خوب برای همه ورزشکاران و یک میدان رقابت مناسب برای کشف استعدادهایی است که فرصت حضور در میدانهای رقابت را ندارند و میشود گفت شهرداری با برگزاری این مسابقات خدمت بزرگی به ورزش میکند.
خانواده، بهترین تکیهگاه
حسنزاده میگوید: با آنکه مربی هستم، علاقه به بازی، اجازه دور بودن از زمین را نميدهد و همیشه سعی میکنم تا جایی که امکان دارد خودم هم در تیم حضور داشته باشم. او میگوید: پدرومادرم همیشه طوري با من رفتار ميکردند که درس را در کنار ورزش دنبال کنم و همیشه حرف اول و آخرشان «تحصیل»، «تهذیب» و «ورزش» بوده است. اما همیشه با یک نگاه منطقی با من برخورد میکردند، شاید اگر در برابر آن همه اشتیاق من به ورزش ایستادگی میکردند، من هرگز موفق نميشدم.
*این گزارش سه شنبه، ۱۶ آبان ۹۱ در شماره ۲۹ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.
