سمانه چهکندی، دختر پرافتخار فوتبال مشهد
هیچ صدایی برایش آرامشبخشتر از برخورد توپ با پایش نیست. برای او همهچیز از پانزدهسالگی آغاز شد؛ روزی که دبیر ورزش مدرسهاش پیشنهاد کرد در تست فوتبالی شرکت کند که برای دانشآموزان علاقهمند برگزار میشد. همان روز، همان آزمون، مسیر زندگی سمانه چهکندی را تغییر داد. او نمره قبولی گرفت و به تیم فوتسال آموزشوپرورش ناحیه۴ پیوست؛ نقطهای که بهانه شد تا رؤیای کودکیاش رنگ واقعیت بگیرد.
سمانه چهکندی، متولد هشتم فروردین۱۳۶۸ و ساکن محله ارشاد است. پارکینگهای محوطه ششصددستگاه نخستین زمین بازیاش بودند. همانجا بود که عشق به فوتبال در وجودش ریشه دواند. سالهاست پیراهن شماره۱۱ تیم ملی و تیم خاتون بم را بر تن دارد؛ در پست هافبک راست میدرخشد و نامش درمیان بهترینهای لیگ برتر و مسابقات بینالمللی دیده میشود.
از جدولهای سبز محله تا زمین سبز ورزشگاه
سمانه در خانوادهای ورزش حرفهای را دنبال کرد که هیچکدام اهل ورزش نبودند. تنها برادرش که دو سال از سمانه بزرگتر است، در همان پارکینگهای محوطه ششصددستگاه گاهی با دوستانش فوتبال بازی میکرد و سمانه هم کنار جدول فضای سبز مینشست و بازی آنها را نگاه میکرد.
سمانه میگوید: من از همان کودکی به فوتبال علاقه زیادی داشتم. هروقت برادرم میخواست با دوستانش در پارکینگ محوطه بازی کند، به هوای بازی با دخترها پایین میرفتم، ولی بهجای بازیهای دخترانه، خودم را در زمین فوتبال میدیدم. هربار که بازی برادرم و دوستانش تمام میشد، توپ را برمیداشتم و خودم را به دروازه روبهرو میرساندم و گل میزدم. سمانه برای تمریناتش چالشهای بسیاری داشته است.
او میگوید: پدرم سالهای اول خیلی سختگیری میکرد و دوست نداشت سراغ فوتبال بروم؛ به من میگفت درسم را جدیتر دنبال کنم. من هم مجبور میشدم لباسهای تمرینم را داخل کوله مدرسه بریزم و بدون هماهنگی با پدرم برای تمرین بروم.
با اینکه پدر و مادرش چندان رضایت نداشتند، حالا که سمانه مقامهای قهرمانی بسیاری به دست آورده و در مسابقات بینالمللی این رشته شرکت کرده است، به او افتخار میکنند. او میگوید: در سالهای اخیر، پدرم خودش تابلویی درست کرده است و هر بار در مسابقه یا تورنمنتی پیروز میشوم، مدالم را روی آن میچسباند و برایم گنجینه مدال درست کرده است. او به من افتخار میکند که راهم را با همه چالشهایش ادامه دادهام.
زنگ ورزش، آغاز ماجرا
سمانه فوتبال حرفهای را از دوران راهنمایی شروع کرد. پانزدهساله بود که در مدرسه شهدای بانک صادرات، زمان بازی والیبال، بهجای دست، از پا استفاده میکرد. او میگوید: استفاده از پا زمان بازی والیبال، جذابیت زنگ ورزش را برایم بیشتر کرده بود. خانم سیگاری، دبیر ورزشم، متوجه علاقه من به فوتبال شد و به من خبر داد که در دبیرستان فاضله تست فوتسال میگیرند. خانم غلامی آنجا مسئول گرفتن تست از دخترها بود؛ همان دفعه اول آزمون را قبول شدم و توانستم به مسابقات آموزشوپرورش و تیم ناحیه۴ راه پیدا کنم.
پدرم هر بار در مسابقه یا تورنمنتی پیروز میشوم، مدالم را روی آن میچسباند و برایم گنجینه مدال درست کرده است
سهسال راهنمایی و دبیرستان را همراه با تیم منتخب ناحیه۴ آموزشوپرورش در مسابقات بین مدارس و نواحی شرکت میکند و مقامهای مختلفی در این مسابقات همراه تیم به دست میآورد، ولی وقتی همهچیز برایش خیلی جدیتر میشود که ازطریق تیم مدرسه، جذب تیمهای فوتسال مشهد میشود. او میگوید: همراه با خانم غلامی توانستیم تیم فوتسال آموزشوپرورش را راه بیندازیم و بعد از قهرمانی در لیگ دسته یک به لیگ برتر راه پیدا کردیم.
تجربه مستطیل سبز از ۱۸سالگی
سمانه همزمان با بازی در لیگ برتر درست زمانی که هجدهسال داشته به تیم ملی فوتسال دعوت میشود. او میگوید: مربی تیم اوکراینی بود و به من گفت تو خیلی خوب هستی و انرژی بالایی داری، ولی هنوز تجربه لازم برای حضور در تیم ملی را نداری. برو تلاش کن و سالهای بعد در تیم ملی ماندگار شو. صحبتهای این مربی خیلی برایم ارزشمند بود و بعد از کسب تجربیات بیشتر از سال ۸۹ تا ۹۱ عضو ثابت تیم ملی فوتسال بانوان کشور شدم.
او از هجدهسالگی و بعداز تشکیل لیگ فوتبال بانوان راهی مستطیل سبز شد، جاییکه همیشه آرزو داشت روی آن بازی کند. او میگوید فوتبال را همزمان با فوتسال شروع کردم و در تیم ملی فوتسال توپ میزدم، ولی بعداز مدتی مسئولان گفتند بین فوتسال و فوتبال یکی را انتخاب کنم و انتخاب من هم فوتبال بود. آنها از من خواستند هر وقت تیم ملی فوتبال بانوان شکل گرفت، در آن تیم حاضر شوم تا حق دخترانی که فوتسال بازی میکنند، گرفته نشود.
البته که سمانه در همین حضور کوتاه در تیم ملی فوتسال ایران، توانست همراه با همتیمیهایش مقام قهرمانی مسابقات غرب آسیا و مقام سومی را در تورنمنت روسیه به دست آورد.

۱۴ سال دوری از مشهد
مسیر فوتبالی سمانه با تیم بالگستر مازندران در لیگ برتر شروع و بعد از قهرمانی با این تیم، به تیم ملی فوتبال بانوان کشور دعوت شد. سمانه تا همین یکسال پیش، عضو تیم ملی کشور بوده است، ولی امسال از او دعوت نکردند که به این تیم بپیوندد.
او میگوید: مسئولان از من خواستند که با توجهبه سنم، فضا را برای جوانترها باز کنم. حضور در تیم ملی فوتبال بانوان ایران برایم بسیار ارزشمند بوده است. امیدوارم بتوانم در مسابقات بینالمللی، بازی خداحافظی خوبی با تیم ملی داشته باشم.
او حالا سالهاست که عضو تیم خاتون بم است. چهاردهسال دوری از مشهد برای سمانه کنار تجربههای ارزشمند، سختیهای خاص خودش را هم داشته است. میگوید: بهخاطر علاقهای که به فوتبال و رسیدن به اهدافم داشتم و دارم، چهاردهسال است که در بم زندگی میکنم و همراه این تیم، قهرمانیهای بسیاری به دست آوردهام. مشهد با وجود استعدادهای درخشانش متأسفانه نتوانسته یک تیم در لیک برتر داشته باشد. همین باعث میشود که دختران مشهدی در تیمهای سراسر کشور پخش شوند. جای یک تیم خوب از مشهد در لیگ برتر خالی است و امیدوارم مسئولان این شهر، نگاه ویژهتری به دختران فوتبالیست اینجا داشته باشند.

هنوز برای خداحافظی زود است
سمانه چندوقتی است که به خداحافظی با مستطیل سبز فکر میکند؛ ولی دوری از این میدان و هیجان فوتبال برایش خیلی سخت است. او میگوید: بعضی وقتها به خودم میگویم بازی را کنار بگذارم و خستگی رفع کنم؛ ولی زمانیکه یک هفته تمرین نمیکنم، آنچنان حالم بد میشود که تمام این افکار را دور میریزم. فوتبال سالهاست که بخشی از هویت من شده است و نمیتوانم به این راحتیها آن را کنار بگذارم.
مشهد نتوانسته یک تیم در لیک برتر داشته باشد، به همیندلیل دختران مشهدی در تیمهای دیگر پخش شدهاند
او حالا که به پایان دوره بازیاش نزدیک شده است، میخواهد برای مربیگری برنامهریزی کند و در این حوزه هم تجربههایی دارد. او میگوید: تجربیاتی که در این سالها در میادین مختلف کسب کردهام، کمک میکند تا با اعتمادبهنفس بیشتری سراغ مربیگری بروم و در این سالها دودوره مربی المپیاد دختران کمتر از چهاردهسال بوده و توانستهام با این تیم برای اولینبار مقام سوم کشوری را به دست آورم. همچنین تجربهای با تیم کیان نیشابور دارم و بهعنوان مربی و بازیکن در این تیم فعالیت داشتم و توانستم این تیم را به لیگ برتر کشور بیاورم.
یکی از آرزوهای مهم سمانه این است که پدر و برادرش در دیدار خداحافظی او حضور داشته باشند و برای اولینبار بهصورت مستقیم بازی او را در استادیوم ببینند.
ملیکا خاطره تلخ زندگی ورزشی من است
همه قهرمانیها و مسابقات بین المللی، برای سمانه پر از خاطرات خوب است. صعود تیم ملی بانوان برای اولین بار به جام ملتهای آسیا، صعود به مرحله دوم مقدماتی المپیک توکیو همراه با تیم ملی و سایر افتخاراتی که در این سالها به دست آورده، هر لحظهاش برای او خاطره است، اما خاطره تلخ او در این سالها، ازدستدادن همتیمی و هماتاقیاش در تیم خاتون بم، ملیکا محمدی است.
سمانه با بغض میگوید: ملیکا ساکن آمریکا بود و به ایران آمده بود تا برای تیم ملی کشورمان بازی کند. چندسالی که در ایران بود، به تیم خاتون بم پیوست و هماتاقی بودیم. او براثر تصادف فوت کرد. در این مدت که همراه هم بودیم، درسهای زیادی از او یاد گرفتم و ازدستدادنش تلخترین خاطره زندگی ورزشی من است.
دختران تیم ملی را حمایت کنیم
-نوجوان که بودی، کجاها تمرین میکردی و برای رسیدن به لیگ چقدر تلاش کردی؟
باید خیلی تلاش کرد بهویژه در مشهد. من روحیه جنگجویی دارم و برای رسیدن به هدفم از هیچ تلاشی دست برنمیدارم. آن زمان برای تمرین، زمین چمن دراختیار دخترهای مشهدی قرار نمیگرفت. تنها سالنی که میتوانستیم در آن تمرین کنیم، سالن کوثر در قاسمآباد بود. راه دور بود و من هم نوجوان بودم؛ بااینحال هیچ وقت تمرین را رها نکردم.
به بوستان ملت میرفتم و بخشی از تمریناتم را آنجا انجام میدادم. علاوهبراین همراه پدر و مادرم در همین محدوده ششصددستگاه و در فضای سبز آن یا روی آسفالت، تمرین میکردم. برای رسیدن به تیم ملی و بازی در لیگ دسته یک، هرکاری از دستم برمیآمد، انجام دادم و خوشحالم که جایی برای افسوس نگذاشتهام. در حال حاضر دخترها امکانات بیشتری دراختیار دارند، از سالن بدنسازی گرفته تا زمین چمن.
-فوتسال یا فوتبال؛ کدام را بیشتر دوست داری؟
درست است که با فوتسال شروع کردم، ولی از همان اول به فوتبال علاقه داشتم. به نظرم فوتسال برای تفریح خوب است و باید فوتبال را بهصورت حرفهای دنبال کرد. این ورزش را بهخاطر هیجانش دوست دارم.
به قول دوستانم اگر از من آزمایش اعتیاد بگیرند، مشخص میشود که به فوتبال اعتیاد دارم. چون رشتهای هیجانی است که تحرک زیادی دارد. هیجان این رشته آنقدر زیاد است که حتی کسانی که خودشان این رشته را بازی نمیکنند، زمانیکه تیم ملی مسابقه دارد، پای تلویزیون مینشینند و رقابت را نگاه میکنند. همین هیجان باعث شد که از کودکی به این رشته علاقه پیدا کنم و توانستم در آن موفق شوم. اگر به گذشته برگردم، باز هم این رشته را انتخاب میکنم.
-چقدر در مشهد تو را میشناسند؟
باتوجهبه اینکه بازیهای ما از تلویزیون پخش نمیشود، چندان شناختهشده نیستیم و تعداد کمی از فوتبالیها من را میشناسند. خیلی از دخترها حتی هنوز نمیدانند که بانوان میتوانند فوتبال بازی کنند و به تیم ملی دعوت شوند.
-دوست داری چه کاری برای هممحلیهایت انجام دهی؟
دوست دارم به مدرسهام، شهدای بانک صادرات بروم و اگر دانشآموزان آنجا به این رشته علاقه داشتند، راهنماییشان کنم که چطور این مسیر را دنبال کنند. خودم از همانجا شروع کردم و این را برای هممحلیها نیز میخواهم.
خیلی از دخترها حتی هنوز نمیدانند که بانوان میتوانند فوتبال بازی کنند و به تیم ملی دعوت شوند
-از مسئولان مشهد چه خواستهای داری؟
از مسئولان شهر میخواهم که بیشتر هوای ورزشکاران بهویژه ورزش بانوان را داشته باشند. دختران جوانی که این رشته را انتخاب میکنند، نیاز به حمایت مسئولان و دیدهشدن دارند. ازطرفی میخواهم دخترانی را که از مشهد به تیم ملی راه پیدا کردهاند، در سازمانهای مختلف استخدام کنند. این اقدام برای تعدادی از همبازیها در شهرهای دیگر انجام شده است.

بخشی از کارنامه ورزشی سمانه چهکندی
- کسب مقام سومی در اولین دوره مسابقات فوتبال کشورهای مسلمان در ایران، سال ۱۳۸۷
- کسب مقام سومی در تورنمنت روسیه با تیم ملی فوتسال کشور در روسیه، سال ۱۳۸۹
- کسب مقام قهرمانی غرب آسیا با تیم ملی فوتسال در بحرین، سال ۱۳۹۰
- اخذ مدرک مربیگری بدنسازی پیشرفته فوتسال، سال ۱۳۹۱
- صعود به مرحله دوم مقدماتی فوتبال المپیک توکیو در تایلند، سال ۱۳۹۷
- حضور برای اولین بار در فوتبال جام ملتهای آسیا در ازبکستان، سال ۱۴۰۰
- صعود به مرحله دوم مقدماتی فوتبال المپیک پاریس در میانمار، سال ۱۴۰۲
- عضویت در تیم ملی بانوان به مدت ۱۵ سال
- عضویت در تیم ملی فوتسال بانوان به مدت ۳ سال
- کسب ۹ مقام قهرمانی در لیگ برتر فوتبال بانوان با تیم خاتون بم
* این گزارش پنجشنبه ۱۰ آبانماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۴ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.
