دفاع مقدس

بعد از تو دیگر گیلاس نخوردم
محبوبه خانم، خواهر شهید منوچهر محمد‌پور حسن‌آبادی می‌گوید: تابستان‌به‌تابستان دلم برای خوردن گیلاس ضعف می‌رود. اما من سر قولم هستم، ۲۶سال است منتظرم برگردد تا با هم دوباره گیلاس بخوریم. 
پرستار جنگ، روی ویلچر هم یاریگر دختران طرق است
فاطمه عباسی در زمان جنگ پرستان مجروحان بود، سوادی نداشت که خاطراتش با رزمندگان را در دفتری ثبت کند، اما آن قدر عزیز بود که مجروحان جنگ، دفتری به او بدهند و خاطراتشان را برایش بنویسند.
«علی‌نجات عباسی» صورتش را فدای وطن کرد
«علی‌نجات» جانباز ۷۰ درصدی که بدون یک دست و یک چشم و البته با صورتی که بعد هفده عمل جراحی سنگین سر جایش نشسته، همه این سال‌ها را به جمع‌کردن خاطره‌ها و ساختن مستند‌های جنگ گذرانده.
چهارده سال خدمت سرتیپ جانباز، حسین عرب در مرز
امیر سرتیپ حسین عرب سال‌ها بعد از آتش‌بس و تا بازنشستگی در مناطق عملیاتی و مرز‌های غرب و جنوب خدمت کرده؛ دوبار در جبهه مجروح شده و جانباز ۲۵ درصد است.
تصاویر ناب «پاک سیما» از سینمای دفاع مقدس
محمدتقی پا ک سیما یکی از مفاخر سینمای ایران در رشته تصویربرداری، به ویژه در سینمای دفاع مقدس است. خلاقیت‌ها و ابتکاراتش باعث شد در هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر  نامزد بهترین مدیر فیلم برداری شود.
محمد زروندی ۲۸ بار به جبهه رفت
این روحانی مبارز که شهادت پدرش را به چشم دیده است می‌گوید: تیری به دست پدرم خورد، بعد یکی از چتری‌های منور که خیلی داغ است، روی پایش افتاد و تیری هم به سرش خورد.
علی‌اکبر ۱۳ ساله، بعد از جنگ دیگر آدم سابق نشد
علی‌اکبر حسنی وقتی به خانه برگشت دیگر آن پسر ریز‌نقش سیزده‌ساله نبود که با هزار کلک، خودش را به خط مقدم جبهه رسانده بود. او اصلا آدم قبل از جنگ نشد!