دفاع مقدس - صفحه 7

روز تشییع، شهید غلامرضا رضایی بلندقامت‌ترین‌شان بود
بهمن‌ماه سال ۱۳۶۵ بود؛ ۱۷۰ شهید را پیچیده در پرچم ایران از جبهه آوردند. غلام‌رضا رضایی در بزرگ‌ترین تابوت آرمیده بود. آن‌قدر این جوان ۱۸ ساله قدش بلند بود که سرش را به کنار خم کرده بودند.
روایت ۴۷ شهید پایگاه شهید مفتح
پایگاه شهیدمفتح جزء اولین پایگاه‌های شکل گرفته بعد فرمان امام(ره) بود. بسیجی‌های این پایگاه آن زمان یک‌پایشان در بسیج بود و پای دیگر در جبهه. همان‌هایی که خبر شهادت ۴۷ نفرشان یکی‌یکی آمد.
عباس سبزواری بعد از جانبازی هم راهی جبهه شد
عباس سبزواری یکی از جانبازانی است که در دوران جنگ پای ثابت جبهه بود، حتی چندبار بعد از جانبازی‌اش. او در کردستان پس از اصابت ترکش بیشتر شنوایی‌اش را از دست داد.
یک زن با داغ ۷ پاره تن
حس غریبی است روبه‌روشدن با زنی که داغ ۷ نفر را دیده بود. حاج خانم جمعه‌پور نه‌تنها برای فرزندانش که برای سایر اعضای فامیل هم که به جبهه می‌رفتند و شهید می‌شدند، مادری می‌کرد.
«وطنی»؛ شهیدی که خاطراتش را در دفاع از وطن منظوم کرد
وحید‌رضا وطنی، از پاسدارانی است که در یکی از عملیات‌های درگیری با عبدالمالک ریگی در زاهدان به شهادت می‌رسد. او به منظوم‌کردن خاطراتش پرداخت و در همین راستا حین تمرین، ماموریت یا آموزش خاطرات را در قالب شعر می‌نوشت.
روایت سید‌محمد گوهری؛ از سنگر جبهه تا سنگر فرهنگی
حدیث معروف «کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ»، خط مشی زندگی سید‌محمد گوهری است. او سال‌های جوانی را در التهاب و کشمکش جنگ گذراند و امروز در سنگر کار و تولید، همچنان بر رسالت اصلی خود استوار است.
مصالح فروشِ «چهنو» و تدارکات‌چی جبهه
عباس شعبان‌پور، از قد‌یمی‌های محله چهنو است. او دوران جنگ به دلیل شغل مصالح فروشی‌اش در بخش تدارکات جهبه فعالیت می‌کند و هم زمان د‌و پسر و د‌اماد‌ش شهید می‌شوند.