احمد منصوب میگوید: به محض این که برادرم به شهادت رسید، در من روحیهای به وجود آمد که هر طور که هست چهره ایشان را نقاشی و تبلیغ کنم این بود که رفتم سروقت رنگهایش که سال ۵۶ تهیه کرده بود.
سیدقنبرعلی میرزاخانی معروف به «حاجآقا طاهری» ۳۲ سال امام جماعت مسجد صاحبالزمان (عج) خیابان عرفانی بوده تا اینکه کسالت، اجازه رفتوآمد او به مسجد را از او میگیرد و خانهنشینش میکند.
عباس کلانتر، جانباز قطعنخاعی که روزگاری قهرمان دو و میدانی بود. او در استان و در مسابقات دو و میدانی آموزشگاهها، رکورددار ۲۰۰، ۴۰۰ و ۸۰۰ متر بوده و عنوان سومی کشور را هم کسب کرده بود.
آمنه درستکار میگوید: اگر بگویم رنج و درد نبوده است، دروغ گفتهام. مگر میشود جابهجایی یک مرد آن هم با صدکیلو وزن سخت نباشد؟ مگر میشود بستری شدنهای دوسهماهه در این بیمارستان و آن بیمارستان رنج نداشته باشد؟
اگر به عقب برگردید و محمدحسین بصیر به خواستگاریتان بیاید و بدانید قرار است ۵ سال سخت با او زندگی کنید، باز هم قبول میکنید؟! پاسخ خانم موسویفر این بود: «صد درصد؛ ارزشش از ۴۰ سال زندگی بیشتر بود!»
موسی محمدی میگوید: کله قندی در واقع شکل و شمایل کوهی بود که بهطور کامل در محاصره بعثیها بود. فتح این کوه بدون شک یکی از معجزات شیرین خداوند بود که اتفاق افتاد.
ناخدا فریدون لنگرا، افسر بازنشسته نیروی دریایی و ساکن محله فرهنگیان است که از شروع تا پایان جنگ ۸ ساله در مناطق پرخطر عملیاتی حضور و در همه این سالها، مسئولیت فرماندهی توپخانه را برعهده داشت.