دفاع مقدس - صفحه 2

بعثی‌ها هم‌وزن سردار رستمی جایزه طلا تعیین کردند!
رژیم بعث عراق برای اسارت شهید رستمی جایزه تعیین کرده بود؛ طلا به‌اندازه وزن خودش. این را همسر شهیدرستمی می‌گوید. نقش موثر بابارستمی در آزادسازی سقز و سنندج و کردستان آنقدر بود که حاضر شوند هم‌وزن یک رزمنده، طلا بدهند.
روح‌الامین میرفخرایی؛ از چتربازی در میدان جنگ تا نبرد روی رینگ
میرفخرایی می‌گفت: توسط برادران دلاور به بوکس کشانده شدم و با کمک حسن دلاور دستکش به دست کردم و در باشگاه طاهر نزد استاد علی یزدزاد بوکس را فراگرفتم. سال۱۳۴۷ برای شرکت در مسابقات بوکس قهرمانی کشور از شیراز به مسابقات رفتم.
۱۲ سال نتواستم به همسرم بگویم پسرانمان شهید شدند
پدر شهیدان حسینی، به‌خاطر بی‌تابی‌های همسرش دوازده سال نتوانست به او بگوید فرزندانش شهید شده‌اند. حاج‌مهدی برای اینکه بیماری همسرش عود نکند، باروبندلیش را جمع کرد و به قول خودش، پناهنده امام‌رضا (ع) شد.
عشق شهید‌جواد صفدری همچنان در یاد مریم‌خانم زنده است
جواد صفدری هم در انقلاب سیاه‌چال‌های ساواک را تجربه کرد، هم در دوران جنگ تحمیلی راهی خط مقدم شد اما همیشه با یاد همسر و فرزندانش، زندگی را سپری می‌کرد و همسرش مریم‌خانم هم با صبوری و قامتی استوار، پناهگاه گرم خانواده بود.
شهید سعید حیدری هنوز به خانه برنگشته
مزار پسرم در بهشت رضا خالی است. در این سال‌ها که شهدای زیادی را آورده‌اند منتظرش بودیم اما هنوز سعید شهید ما نیامده است؛ شاید هم به‌جای شهیدی دیگر در شهری دیگر آرام گرفته! کسی چه می‌داند؟
برگه مرخصی مرتضی هنگام شهادت درجیبش بود
برگه مرخصی ۱۵ روزه مرتضی هنگام شهادت درجیبش بود، اما قسمت نبود از آن استفاده کند؛ خواهرش می‌گوید: برای رفتن به جبهه پول نداشت و چون می‌خواست بی‌خبر از پدر و مادرم به جبهه برود از من پول قرض گرفت و قول داد که جبران کند.
محمدصالح احمد‌جامی یک جانباز قهرمان بود
همسر محمدصالح احمد‌جامی می‌گوید: مرد کم‌حرفی بود و کمتر برای ما از جبهه و جنگ تعریف می‌کرد. داستان مجروحیت‌ها را هم از زبان هم‌رزمانش می‌شنیدیم که به دیدن او می‌آمدند. اما مهمترین مجروحیتش مربوط به افتادن تانک در رود‌خانه کارون می‌شد.