گلخانه شهرداری منطقه ثامن با گلهای رنگارنگ و درختچههای متنوعش، سالهاست خانه دوم علی محمدپور، جانباز سیدرصد اعصابوروان است، مأمنی سرشار از آرامش که حاصل دسترنج خودش در ۲۱ سال گذشته است.
ماشاءالله خانم تعریف میکند: خدابیامرز حاج محمدابراهیم همیشه میگفت: خلیل، عصای دستم بود! رفیقم بود. وقتی او خبر شهادت پسرش را شنیده بود، گفته بود «کمرم شکست.»
مهدی خانی به نیت زندهنگهداشتن فداکاری شهدایی که روی سیمهای خاردار خوابیدند تا همرزمانشان از میدان مین عبور کنند، رکورد خوابیدن روی سیم خاردار و تحمل شکستن ۵۴۰ کیلو بتن را به ثبت رساند.
جنگ است دیگر، اسیر میدهی و اسیر میگیری، راننده تانک بودم و توی یک منطقه بازِ آسفالت شده در شوش، دشمن منگنهام کرد. منگنهای که باز شدنش هفت سال طول کشید.
بعد از اینکه فهمیدم تعبیر خوابم شهادت فرزندم است، از شدت گریه و ناله تمام بدنم سست شد. با اصرار از او خواستم به جبهه نرود ولی او که عاشق شهادت بود قبول نکرد و اشتیاقش برای جبههرفتن بیشترشد.
دبیرستان آیتالله کاشانی در محله طلاب مشهد بیش از صدشهید داشت، صدشهیدی که از مدرسه راهی جبهه شده بودند، کم کاری نیست آدم از پشت نیمکت مدرسه و با کیف و کتابش به فکر جبهه رفتن باشد.
خلیل نیازی همزمان با شروع جنگ طرح اولیه تانک ضدمین را در اختیار وزارت دفاع و دکتر بهشتی داده است اما این اتفاق همزمان با بمبگذاری دفتر حزب و شهادت دکتربهشتی بوده و درنتیجه پیگیریهایش بینتیجه ماند.