دفاع مقدس

به ما می‌گفتند فرستادگان رضا(ع)
جنگ با کسی سر شوخی نداشت، اما سیدمسعود سادات‌شکوهی فرمانده دیده‌بانی ادوات لشکر ۲۱ امام‌رضا (ع)، جانش را کف دستش گذاشت.
لیلا به عشق برادرش، نویسنده شد
لیلا پارسافر به عشق برادرش نویسنده شد، بعد از فوت برادرش تنها چیزی که آرامش می‌کرد، نویسندگی بود، او وبلاگی درست کرد و دل نوشته‌هایش را درآن می‌نوشت و کم کم طرفدارانی پیدا کرد.
قصه ارتفاعات کله‌قندی به روایت رزمنده جنگ
احمد عابدیان تعریف می‌کند: شرایط به قدری حساس بود که دوستانمان که بر زمین می‌افتادند، فرصت نشستن بالای سرشان و گرفتن دستشان و وداع و وصیت نبود. هدف مهم بود؛ بازپس‌گیری مهران.
وداع آخر با حاج احمد که ۱۵۵ بار جراحی کرده بود
پیکر جانباز شهید احمد غلامی‌فرد در مسجدی که کلیددارش بود تشییع شد.اوسه‌بار به کما رفته بود و دعا می‌کرد زودتر به رفقای شهیدش بپیوندد.
شهید ثنایی به محض فارغ‌التحصیلی عازم جبهه شد
اسماعیل ثنایی سال ۶۵ پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، عازم جبهه شد و هنوز ۶ ماه از خدمتش نگذشته بود که در عملیات کربلای ۵ در منطقه سومار به شهادت رسید.
محله امام‌هادی (ع) بعد از ۲۶ سال معراج شهدا را بازیافت
حمید صدوقی در سال‌های ابتدایی دهه ۸۰، مستندی با عنوان «قدمگاه» درباره معراج شهدا ساخت که باعث شد محله امام‌هادی (ع) بعد از ۲۶ سال معراج شهدا را بازیابد.
جبهه، دانشگاه ایثار بود
ابراهیم حسن زاده می‌گوید: برادرم، علی اکبر هم که دو سال از  من بزرگ‌تر بود، داوطلب جنگ بود، اما پدر گفت «فقط یکی از شما می‌رود؛ خودتان انتخاب کنید.» قرعه انداختند و اسم من درآمد.