دفاع مقدس

محمدصالح احمد‌جامی یک جانباز قهرمان بود
همسر محمدصالح احمد‌جامی می‌گوید: مرد کم‌حرفی بود و کمتر برای ما از جبهه و جنگ تعریف می‌کرد. داستان مجروحیت‌ها را هم از زبان هم‌رزمانش می‌شنیدیم که به دیدن او می‌آمدند. اما مهمترین مجروحیتش مربوط به افتادن تانک در رود‌خانه کارون می‌شد.
خواب گل لاله نشانه‌ای برای شهادت بود
تاریخ تولد شهیدرجبعلی رنجوری را از روی شناسنامه باطل شده‌اش پیدا می‌کنم؛۱۴ فروردین۱۳۳۴ و روز شهادتش هم پای تابلوی نقاشی پرتره او که به دیوار اتاق آویزان شده ۷ آبان ماه سال ۱۳۶۵ است.
روایت یک روزِ آسایشگاه امام خمینی(ره) چند دهه بعد از جنگ
جانباز آسایشگاه امام خمینی(ره) هنوز در عملیات کربلای ۵ است، زمان برای او همان ۱۹‌دی سال‌۶۵ است و مکان شلمچه. هوا برایش بوی همان گاز اعصاب ۲۶، ۲۷ سال پیش را می‌دهد.این حال خیلی از جانبازان اعصاب و روان است.
شهید موسوی‌قوچانی؛ افتخار محله عامل بود
معصومه ذبیحی، ۳۰ ساله بوده که همسرش شهید موسوی قوچانی می‌شود. ۱۴ سال در محله عامل زندگی کرده‌اند و شهید در ساخت مسجد اخلمدی‌ها در همین محل بسیار نقش آفرینی کرده است.
صفا و صمیمیت خانه شهید ساجدی در محله فرامرزعباسی
سردارشهیدهاشم ساجدی، مدرک فوق‌دیپلم تکنسین سازمان پنبه داشت و بعد از پیروزی انقلاب در کمیته اسلامی و مسئول جهاد گنبد فعالیت می‌کرد؛ درست زمانی که تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به دانشگاه علوم اسلامی رضوی برود جنگ شروع شد و او به جبهه رفت.
شهید آقاجان‌زاده بدون بغل کردن بچه‌ها از خانه خارج نمی‌شد
بتول جبینی همسر شهید تعریف می‌کند: عزیزالله آقاجان‌زاده، با بچه‌ها خیلی مهربان بود. وقتی از بیرون می‌آمد، با لباس‌های خاکی و خسته مستقیم می‌رفت سراغ بچه‌ها. محال بود بدون بغل‌کردن آنها وارد خانه بشود.
روایت حضور شش «شیشه‌چی» در جبهه
در طول هشت سال دفاع مقدس ، پنج تا از پسران خانواده شیشه‌چی و حتی پدر میان‌سال آنها، دفاع از تمامیت ارضی و کیان جمهوری اسلامی را ترک نکردند و تا روز‌های پایانی در سنگر مبارزه با دشمن باقی ماندند.