دفاع مقدس

مبارزه با گران‌فروشان در جنگ تحمیلی چگونه سازمان‌دهی شد؟
با آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران و ایجاد شرایط خاص ناشی از آن، پدیده احتکار و گران‌فروشی دوباره در جامعه سر برآورد و به معضلی دامن‌گیر تبدیل شد. این وضعیت حکومت نوپای جمهوری اسلامی ایران را ناچار به واکنش‌ کرد. 
برات شهادت «برات سعادت» در هفتمین اعزام
خاطرات فرنگیس ناظمی، همسر شهید برات سعادت در بیش از یک دهه زندگی مشترک با تلخ و شیرینی‌هایی همراه است. او هفت بار به جبهه می‌رود و سرانجام هفتم اردیبهشت سال ۶۵ در منطقه مریوان به شهادت می‌رسد.
در چزابه از گردان نودنفری، فقط پانزده نفر ماندیم
عبدالله امینی از نفس‌گیر‌ترین عملیات دوران حضور در جبهه یاد می‌کند: فرمانده گروهان ما و معاونش شهید شده بودند. دشمن شروع به پیشروی کرده بود و چاره‌ای جز تسلیم نداشتیم، اما ایستادگی و شهادت را به اسارت ترجیح دادیم.
یاد شهید اسفندیاری هنوز در محله طلاب زنده است
شهیدعلی اسفندیاری قبل از اینکه به جبهه اعزام شود نام بروبچه‌های محله طلاب را به شعر درآورد تا خاطره آنها را برای خود و محله زنده نگه دارد. او در زمان انقلاب جزو فعالان بسیجی بود.
حاج‌ناصر با پیک موتوری حامل پیام‌های جنگی بود
حاج‌ناصر کفایی، مدتی شبیه پیک موتوری، برای حفاظت از اطلاعات، پیام‌های سری فرماندهان را در جنگ تحمیلی جا‌به‌جا می‌کرد. می‌گوید: حتی وقتی از اصطلاحات خاص استفاده می‌کردیم، دشمن متوجه حرف‌هایمان می‌شد.
خودروی جمع‌آوری کمک‌های مردمی به جبهه آمده است
علی‌اصغر زارع‌زاده از روز‌های جمع‌آوری کمک‌های مردمی برای جبهه یاد می‌کند: این کمک‌ها از همان سال ۱۳۵۹ شروع شد و تا پایان جنگ تحمیلی ادامه داشت. با بلندگو به مردم اعلام می‌کردیم که: «خودروی جمع‌آوری کمک‌های مردمی به جبهه» آمده است.
اسدالله، سرباز دلیری که یک‌تنه سنگر را حفظ کرد
اسدالله شاهسونی، جوان دلیری بود که روز شهادتش، در حالی‌که پاتک خورده بودند، به هم‌رزمانش گفته بود تا او دشمن را سرگرم می‌کند، همگی سنگر را رها کنند.