حمیدرضا ناسخ، پیشکسوت روزنامه خراسان، میگوید همدورهایبودنش با شهید صارمی برای چند روز در زیرزمین تاریک و تاریخی مزارشریف، درسهای بسیاری از شخصیت این شهید بزرگوار برای او به یادگار گذاشته است.
صبا صفری میگوید: یکی از معلمانمان میگفت هرچه به ذهنمان میرسد، نقاشی کنیم. من هم هرچیزی را که دوست داشتم، میکشیدم.
اسمر شجاعان، ساکن محله اقبال، میان زنان کارتنخواب میرود و نه فقط با شعرها که با مهربانیهایش آنان را به زندگی امیدوار میکتد.
حبیبالله حاصل هنرمند ی هندی بود که به عشق حافظ و سعدی در جوانی به ایران آمد و با وجود سفرهای زیاد در نهایت ساکن مشهد شد.
نجمه شجری بهروز نقاش جوان حاشیه شهر برای شادی و بازی کودکان هم محلهاش روی زمین کوچه نقاشی کشیده است.
فرهنگ فانی یزدی میگوید: در تمام دوره تحصیل با انگیزه فرار از گوشهنشینی و به امید ماندن در اجتماع و بین مردم درس خواندم و سعی کردم بهترین باشم.
محمدعلی عزتی معروف به شیخ، هنرمند خاموش و بی سر و صدایی است که رشتههای نخ را چشم بسته تاب میدهد و ۸۰ سال حرفه خود را رها نکرده.






