پیوندفرهنگی زهرا موسوی با مسجد پنجتن(ع)
۳۲ سال پیش، درست همان زمانی که جواب «بله» را به همسرش گفت، قدم در محله شهیدبهشتی گذاشت. زهرا موسوی، بانوی پنجاهوپنجساله، امروز از بانوان فعال فرهنگی و چهرههای شناختهشده این محله است؛ زنی که هم خودش در این محدوده رشد کرده است و هم فرزندانش در این کوچهها بالیدهاند. او خاطرات پررنگی از روزهای آغازین زندگی در این محله دارد.
وقتی دانشجو بودم، دو بچه کوچک داشتم. بعضی روزها برای رفتن به کلاس مجبور میشدم بچهها را به کسی بسپارم. خانه نزدیکانم دور بود و بردن بچهها به خانه آنها سخت. همان موقع همسایهام با روی باز قبول کرد بچهها را نگه دارد. مهربانیاش هیچوقت از یادم نرفته است.

مادر شهیدان خلیلی بعد از ازدواج همسایهمان بود. او که آن زمان مسئول پایگاه بسیج بانوان مسجد پنجتن (ع) واقع در خیابان رودکی ۲۰ بود، به من گفت بیا مسجد. همین دعوت باعث شد مسیرم تغییر کند. حضورم در مسجد پررنگ شد و بعدها مدیر کانون فرهنگیهنری رسالت شدم.

مدتی در باشگاه ورزشی انتهای خیابان شهید جهانآرا، در رشتههای یوگا و بعد بدنسازی ورزش میکردم. بعد از یک آسیبدیدگی، پیلاتس را جایگزین کردم. چند سال بعد، وقتی فهمیدم مربی ورزش بانوان مسجد پنجتن (ع) به دلیل فوت همسرش نمیتواند ادامه بدهد، من جای او را گرفتم و مربی بانوان شدم تا کلاسهای ورزشی مسجد تعطیل نشود.

پایانه اتوبوس زکریا هفتهشت سال پیش بین فروشگاه شهرما و آتشنشانی بود. آن زمان فقط دو خط ۸۲ و ۳۸ در این ایستگاه فعال بود. گاهی برای رفتن به حرم از خط۸۲ استفاده میکردم. حالا که پایانه را به آن طرف خیابان منتقل کردهاند، فضا بزرگتر شده و خطوط بیشتری هم اضافه شده است.

محمدرضا عباسی از کاسبان منصف محله در خیابان جهانآرای ۱۴ است. هر وقت برای تهیه بستههای معیشتی سراغش میرویم، با قیمت خرید، حساب میکند. پنجاهسال است مغازهاش همینجاست و نیازمندان محله را میشناسد و همیشه با نسیهدادن و مبلغی کمتر، کمکشان میکند.

پارک کوهسنگی برایم پر از خاطره است. وقتی بچهها کوچک بودند، همراه همسایهمان زیرانداز و فلاسک چای و هر خوردنی که در خانه داشتیم، برمیداشتیم و راهی پارک میشدیم. ما گپ میزدیم و بچهها در فضای پارک توپبازی میکردند.
* این گزارش سهشنبه ۲۵ آذرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۴۱ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.
