هنرمند

«جواهری» در فیروزه‌تراشی
«سیدمحمد جواهری فرد» که هر چه زندگی به او سخت گرفت کم نیاورد، بلکه با آن ساخت و سعی کرد مسیر درست را برای حل مشکلات و گذران زندگی‌اش پیدا کند. آن‌طور که شنیده‌ایم قبل از هفت‌سالگی او زمان کشف حجاب، سربازان رضاخان چادر را از سر مادرش می‌کشند و پدرش با آن‌ها درگیر می‌شود و در نهایت پدر و مادرش برای فرار از دست سربازان و در امان ماندن فرزندانشان آن‌ها را به یکی از بستگان می‌سپارند و خودشان می‌روند.
درخشش «نارنج و ترنج»
در یکی از خیابان‌های محله وحید و در دل مدرسه «امید و انقلاب» مجموعه‌ای است که روی دیوار آن این شعار چشم‌نوازی می‌کند: «دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفته‌ام، تحویل می‌دهم.» وارد آن که می‌شویم، 2پسر نوجوان خوش‌سرزبان همه تلاششان را می‌کنند تا معرف خوبی برای دفتر و کارهای هنری‌اش باشند.مجموعه فرهنگی‌وهنری « نارنج و ترنج» که محل فعالیت‌های هنری نوجوانان و جوانان‌ است، ویژگی خاصی دارد، برخی اعضای این مجموعه افراد آسیب‌پذیر اجتماعی نظیر بچه‌های طلاق هستند که با داشتن استعداد هنری، برای آن‌ها آینده‌ای روشن در این مجموعه رقم خواهد خورد.
روایت خانواده مصلحی که معلم دانش‌آموزان نابینا و کم‌بینا هستند
مریم، محبوبه و سعید مصلحی دو خواهر و یک برادر از بین 6 فرزند خانواده مصلحی هستند که در روستایی از توابع بردسکن به دنیا آمدند. به گفته آن‌ها ازدواج فامیلی پدر و مادر سرنوشت امروز آن‌ها را رقم زده است که البته شکایت یا نارضایتی از این موضوع ندارند. از بین 6 فرزند خانواده مصلحی، 4 فرزند دچار بیماری آرپی (RP) هستند، بیماری که در گذر زمان فرد بینایی خود را از دست می‌دهد یا به حداقل توان بینایی می‌رسد و از سویی هم از همان دوران کودکی قادر به بینایی در فضاهای کم نور نیست.
محمد ملتجی 3 سال است با «خواجه اباصلت» زندگی می‌کند!
محمد ملتجی پس از سال‌ها بازیگری تئاتر و نویسندگی، تصمیم گرفته داستانی درباره خواجه اباصلت که از دانشمندان و مریدان زمان حضرت رضا(ع) است، بنویسد. او برای نوشتن این اثر بیش از 3سال زمان گذاشته و 2سال آن را صرف تحقیقات و پژوهش‌های تاریخی کرده است چراکه به گفته خودش وقتی یک روایت تاریخی می‌خواهد تبدیل به رمان شود به تحقیقات بسیاری نیاز دارد.
از رؤیایتان دست برندارید
عذاب بزرگی بود درس خواندن و کارکردن در محیطی که دوستش نداشتم. محیط کار در کارخانه با روحیاتم سازگار نبود. یک‌بار که مقداری از حقوقم بدون دلیل کم شده بود پیش مدیر کارخانه رفتم و علت کسر از حقوقم را پرسیدم، او هم گفت حقوقت زیادی زیاد شده به همین دلیل کمش کردیم. شاید هر کسی به یک تلنگر نیاز دارد و من هم به همین تلنگر نیاز داشتم تا تصمیم بگیرم از فردا سرکار نروم.
بانوی سفالگر محله وکیل‌آباد کارآفرین نمونه سال1398 مشهد است
از نظر من انسان‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند، گروه اول که از قضا اکثریت جامعه را نیز شامل می‌شوند، انسان‌هایی هستند که ذوق هنری دارند، اما نتوانسته‌اند آن را به ظهور و بروز برسانند. این‌ها همان افراد عادی جامعه هستند که احتمال دارد هنرشناسان خوبی نیز باشند، اما هنرمند نیستند. گروه دوم، آدم‌هایی با احساسات هنری قوی‌تر هستند، آن‌ها این ذوق و احساسات هنری خود را شناخته، تقویت و آشکار کرده‌اند و ما آن‌ها را در جامعه به عنوان هنرمند نقاش، سفالگر، پیکرتراش، موسیقی‌دان و... می‌شناسیم.
یک دست و چند هنر!
فاطمه حسن‌پور یکی از هنرمند ان شهر امام رضا(ع) است که در 2 سال گذشته برای اجرا پا روی صحنه‌های بسیاری گذاشته است. او افزون بر مجری‌گری در چند شاخه هنری مانند نقاشی، بازیگری نیز استعداد دارد.