
معین عباسیان برای بازگشت به فوتبال تلاش میکند
وینگر خوشنقش مشهدی سالها در پیراهن تیمهای فوتبال این شهر در لیگبرتر خوش درخشید و شاید بهترین خاطرات فوتبالدوستان خراسانی از عملکرد او، بازی با پیراهن پدیده بود؛ چپپایی که کاشتههایش رنگوبوی گل داشت و ارسالهایش روی سر مهاجمان فرود میآمد و کافی بود با تکضربهای توپ را با تور آشنا کنند.
معین عباسیان در سیوپنجسالگی معتقد است هنوز آمادگی بدنی خوبی دارد و پس از یکسال دوری از میادین فوتبال، میخواهد با قدرت برگردد. عباسیان در گفتوگویی مفصل با شهرآراورزشی، از پشتپردههای سالهای حضورش در پدیده و اتفاقات آن سالها و دغدغههای امروزش برای فوتبال مشهد میگوید.
- یک سال دوری از فوتبال، دوری از رسانهها! معین عباسیان این روزها کجاست و چهکار میکند؟
پارسال پیشنهادهای خوبی نداشتم و، چون دوست داشتم در لیگبرتر بازی کنم، ترجیح دادم به لیگیک نروم. به همین دلیل یکسال از میدان بیرون ماندم. امسال هم خداراشکر تمریناتم را زیر نظر مربی دنبال کردهام و انشاءالله اگر پیشنهاد خوبی بیاید، حتما به میدان برخواهمگشت.
- فکر نمیکنید این دوری از میادین ممکن است موجب شود مربیان فراموشتان کنند؟
همینطور است. بههرحال اگر پیشنهاد خوبی بیاید، حتما به چرخه برمیگردم.
- حتی اگر لیگیک باشد؟
بله. امسال اگر پیشنهاد لیگیکی خوبی هم داشته باشم، برمیگردم.
- فکر میکنید وضعیت بدنی و سنوسالتان اجازه بدهد همچنان در لیگبرتر بازی کنید؟
وضعیت بدنی خیلی خوبی دارم و سنوسال هم به نظرم در فوتبال یک عدد است؛ اگر فوتبالیست سبک زندگی، تغذیه و استراحتش را درست رعایت کند و زندگی سالمی داشته باشد. بسیاری از فوتبالیستها تا سن بالا بازی کردهاند.
نمیخواهم خودم را با فوتبالیستهای حرفهای و بزرگی، چون کریستیانو رونالدو مقایسه کنم که وضعیت و امکاناتشان متفاوت است، اما در همین فوتبال خودمان کم نبودهاند بازیکنانی که تا سن بالا در سطح لیگبرتر بازی میکردهاند؛ امثال مهدی رحمتی، اکبر صادقی، محمدرضا خلعتبری، امین قاسمینژاد و.... رامین رضائیان را در استقلال ببینید. با وجود حاشیههایی که برایش درست میکنند، به هیچچیز توجهی نمیکند و کارش را ادامه میدهد. این نشان میدهد سبک زندگی حرفهایاش را رعایت کرده است.
- معین عباسیان فکر نمیکند اگر در طول این سالها کمی بیشتر حاشیه داشت، شاید بیشتر دیده میشد؟
متأسفانه همینطور است. در فوتبال ایران هرچه بیشتر حاشیه داشته باشی، بیشتر روی بورس خواهی بود. من از همان دوران جوانی هم سربهزیر بودم و سرم در لاک خودم بود. نه حاشیهای داشتم و نه دنبال بزرگتری کردن بودم. موقعی که از مشهد رفتم، با چالشهای زیادی روبهرو شدم.
- خیلی دیر از مشهدی رفتید.
من تیم شهرم را دوست داشتم و سال آخری هم که جدا شدم، فقط سر مسائل مالی جدا شدم. حتی لحظه آخر گفتم حاضرم کمتر بگیرم، اما بههرحال پنجسال بازیکن این تیم بودم و انتظار نداشتم به من بگویند تو بچه مشهدی و باید از همه کمتر بگیری! از قدیم یک ضربالمثل درباره مشهدیها کاربرد داشته و اینجا مرغ همسایه غاز است.
- این مسئله در تاریخ فوتبال مشهد هم رخ داده است؛ زمانی که پیامیها در سال ۱۳۷۶ پاسوز تهرانیهایی شدند که به مشهد آمدند.
دقیقا. میخواهم بگویم آن زمانی که پدیده مشکلات مالی شدید داشت، ما مشهدیها پای این تیم ایستادیم و سوختیم و ساختیم. این درست نبود که بعد بیایند و به فلانبازیکن تهرانی دوبرابر ما پول بدهند و بگویند به شما اینقدر بیشتر نمیدهیم.
- در همان برهه شما دو سال پشتسر هم از استقلال پیشنهاد داشتید که اگر میرفتید، مسیر زندگی حرفهایتان عوض میشد. ماجرای پیشنهادهای استقلال چه بود؟
شاید اگر حاشیه داشتم، الان پیراهن استقلال را پوشیده بودم و چند بازی ملی هم داشتم. اگر برخی چیزها را قبول میکردم، راحتتر میتوانستم به اهدافم برسم. سال اول پیشنهادم از استقلال، علیرضا منصوریان سرمربی این تیم بود و آقای خطیر، مدیرعامل، از من خواستند صبر کنم تا تکلیف مدافعچپ این تیم که مصدوم بود، مشخص شود. در همان برهه علی دایی که آن موقع سرمربی سایپا بود، با من تماس گرفت و گفت چرا جواب ما را نمیدهی و نمیآیی؟ دیگر نتوانستم به علیآقا نه بگویم.
- سال دوم چه شد که به استقلال نرفتید؟
سال دوم هم که فرهاد مجیدی سرمربی استقلال بود، مرا میخواست، اما علیآقا دایی قرار بود آن زمان به تراکتور برود و به من و چند بازیکن گفته بود با جایی نبندید که باید با من بیایید تراکتور، اما متأسفانه مدتی بعد آن اتفاقات برای علی دایی افتاد و ترجیح داد دیگر مربیگری نکند.
- پس بدشانسی نقش بسزایی در سرنوشت فوتبالی شما داشت. فکر میکنید به حقتان در فوتبال نرسیدید؟
وظیفه بازیکن این است که عملکرد خوبی داشته باشد و من چند سال در اوج بودم. دیگر متأسفانه کاری از دست من برنمیآمد و نمیدانم اسمش را بدشانسی یا قسمت بگذارم. من به نوبه خودم وظیفهام را انجام دادم، اما وضعیت فوتبالی به شکلی بود که چرخش برای من نچرخید.
- بگذارید از فوتبال مشهد صحبت کنیم. وقتی وضعیت کنونی فوتبال استان را میبینید، چه احساسی دارید؟
طبیعی است با این وضعیت خیلی ناراحت باشیم. چراغ فوتبال مشهد که بماند، چراغ ورزش شهر خاموش است و متأسفانه در این سالها ورزش استان وضعیت خوبی ندارد. بههیچعنوان نمیدانم چرا این اتفاقات افتاده است. طبیعی است که تکتک ما مشهدیها بابت این اتفاقات ناراحت هستیم.
در این وضعیت اقتصادی، چند سال پیش جوانها به ورزشگاه میآمدند و دو ساعت از همه فشارها دور بودند و تیم محبوبشان را تشویق میکردند. در حالوهوای ورزش بودند و به هیچچیز دیگر فکر نمیکردند. از طرفی هم باید بگویم حیف استعدادهای فوتبال این شهر! متأسفانه وقتی تیمی نداشته باشیم، همه این استعدادها سوخت میشوند. امروز جوانان فوتبال این شهر بیانگیزه شدهاند. حق هم دارند. چون تیمی نداریم که بخواهند با آن خودشان را نشان دهند.
بهخدا ما از اصفهان، کرمان، تبریز، اهواز و شهرهایی که امروز در فوتبال کشور دوسه تیم دارند، چیزی کم نداریم. از نظر امکانات و استعداد، هرطور حساب کنید، غنی هستیم. چرا نباید یک تیم داشته باشیم؟ من جوان چه انگیزهای باید داشته باشم؟ تمرین کنم، پیشرفت کنم، حرفهای زندگی کنم، سبک زندگیام را درست کنم که تهش چه شود؟ برسم به لیگ دستهسوم که هیچی در آن نیست! نه پول دارد و نه اعتبار و حرفهایگری. اهداف بزرگ یک ورزشکار جوان، لیگ دستهسوم نیست.
اهداف بزرگش این است که بیاید همه تلاشش را بکند تا به سطح یک فوتبال ایران برسد، برخی از بازیکنان بزرگ را از نزدیک ببیند، فضاهای حرفهای را تجربه کند تا تجربهاش بالا برود و بتواند خودش را بالا بکشد. واقعا حیف است و جز افسوس خوردن نمیدانم باید چه کنم. امیدوارم هرچه زودتر مسئولان به فکر باشند و دوباره آن هیجان و شور و اشتیاق را به میان مردم بیاورند.
- چرا؟ خود معین عباسیان فکر میکند چرا اینطور شد؟
واقعا نمیدانم چه بگویم.
- بگذارید اینطور بپرسم؛ به نظرتان نمیخواهند فوتبال این شهر دوباره قد علم کند؟
من فکر میکنم نمیخواهند. چون اگر بخواهند، با این ظرفیت و امکاناتی که این شهر دارد، بهراحتی میتوان یک تیم خوب در لیگبرتر داشت. این سؤال همیشه در ذهنم بوده است که چرا با وجود این، باز هم نمیشود؟! واقعا چه فرقی بین مشهد و تبریز است؟ چه فرقی بین مشهد و اصفهان است؟
در استان اصفهان تیمهایشان هر روز دارند پیشرفت میکنند. هزینه میکنند و جوابش را هم میگیرند، اما در مشهد اوضاع اینطور نیست. به نظرم ما باید در بحث مدیریت ورزشی خیلی بهتر کار کنیم. ما در مشهد باید امکانی را فراهم کنیم که اینگونه نباشد که هرکسی میآید، پا به فرار بگذارد و پشت سرش را نگاه نکند.
- به نخواستن مدیران اشاره کردید. حالا میخواهم بدانم به نظر شما، خود اهالی فوتبال در این اتفاقات مقصر نیستند؟
قطعا هستند...
- چرا ما باید چهار تیم در لیگ دستهسوم داشته باشیم، اما این تیمها هیچوقت نیایند یک تیم درستوحسابی بدهند تا در همین سطح پایین دستکم نتیجه بگیریم؟
اگر همه پشت هم بیایند، اتفاقات خیلی خوبی میافتد. ما این همه پیشکسوت و مربی فوتبال داریم که میتوانند کارهای خیلی بزرگی بکنند. اگر امکانات فراهم باشد، باور کنید همه بازیکنانی که از مشهد رفتهاند، از خدایشان است که برگردند. البته این بدان معنا نیست که یک تیم بگیریم که همهچیزش مشکل باشد. باید همه پای کار بیایند و حمایت کنند.
- با این وضعیت به آینده فوتبال مشهد امیدوار هستید؟
با آن چیزی که در این چند سال در ورزش استان اتفاق افتاده و هر اسپانسری آمده است اینطوری فراریاش دادهاند، من امیدوار نیستم.
* این گزارش دوشنبه ۲۶ خردادماه ۱۴۰۴ در شماره ۴۵۱۱ روزنامه شهرآرا صفحه ورزشی چاپ شده است.