فاطمه حسنپور یکی از هنرمند ان شهر امام رضا(ع) است که در 2 سال گذشته برای اجرا پا روی صحنههای بسیاری گذاشته است. او افزون بر مجریگری در چند شاخه هنری مانند نقاشی، بازیگری نیز استعداد دارد.
مرکز اشتغال و کارآفرینی معلولان به نام «اکو تک» بخشها و شغلهای متفاوتی دارد؛ گلخانه، بخش چاپ، پرورش پرندگان تزئینی، پرورش ماهی تزئینی، نجاری و تولید محصولات چوبی، ساخت عروسک، بخش خیاطی و بخش مواد که شامل تهیه و ساخت محصولات با گچ، سیمان و... میشود از جمله بخشهای این مرکز است. در اصل ماجرا این مجموعه تلاش دارد تا با ترکیب هنرها و محصولات، محصولی نهایی هماهنگ با طبیعت تولید کند. این مجموعه زیبا اشتغال مستقیم 25 نفر از مهاجران معلول و غیرمعلول را فراهم کرده است.
گروه نواهای آیینی خورشید بقیع، گروهی تازهنفس متشکل از هفت کودک و نوجوان ساکن محله چمن است که بهتازگی شکل گرفته است. یک گروه کوچک به سرپرستی سید محمود موسوی و وابسته به کانون فرهنگی خورشید بقیع که در مناسبتهای مختلف نواهای مذهبی و مناسبتی و آیینی در محله و مناطق دیگر اجرا میکنند و حالا حسابی شناخته شدهاند. این گروه کوچک حالا اولین گروه نواهای آیینی است که در این محله و توسط بچههای ساکن اینجا تشکیل شده است و آقای موسوی، سرپرست این گروه، هدف از تشکیل این گروه را نیاز به کار فرهنگی در این محله میداند.
مریم خیری هنرمند ی است که رشتههای مختلفی را تجربه کرده است. او در دهه اول محرم برای کودکان در محلی مذهبی نمایش عروسکی اجرا میکرد و سعی داشت مفاهیم آیینی را با این هنر به مخاطبانش انتقال دهد. او به افقهای بالاتری فکر میکند و در حال ساخت عروسک برای اثری سینمایی است. خیری حدود ۵سال است که ساخت عروسکها و ماکتهای نمایشی را بهطور جدی شروع کرده و اولین تجربه ساخت عروسک را برای مجموعهای فرهنگی در مشهد داشته است.
شعر خواندن پدرم انگیزهای برای گرایش من به شعر شد. راهنمایی بودم که شعر مرحوم حبیبا... چایچیان را خواندم، شعر و ریتم زیبای آن تأثیر زیادی بر روح و روان من داشت. شعر گفتن را سال سوم دبیرستان شروع کردم. حدود سال68 اولین شعرم با نام شقایقها در مجله سروش چاپ شد. دبیر آن دوره مجله سروش مرحوم قیصر امینپور بود. افتخارم میکنم که شعرم در این مجله به چاپ رسید.
مادرم ناشر کتاب کودکان است و من را تشویق کرد به دنبال تصویرسازی برای کودکان بروم. میگفت تو تصویرگر کتابهای نشر من هستی. همین باعث شد به فکر خرید لپتاپ و قلم نوری بیفتم و از 6ماه پیش طراحی و تصویرگری برای کتابهای کودکان را شروع کردم.
زمانی که آموزشگاه را دایر کردم، بیشتر خانوادههای محلات نزدیک به دلیل اینکه از قشر ضعیف جامعه بودند، دختران خود را برای آموزش خیاطی راهی آموزشگاه میکردند تا هم هنری بیاموزند و هم کمک خرج خانواده باشند و کسب درآمد کنند. حدود 67 هنرجو در آموزشگاه من تعلیم دیدند و راهی بازار کار شدند، البته پس از جابهجایی ما به این محله، دوباره آموزشگاهم را در اسماعیلآباد دایر کردم و اکنون نیز هنرجوی تحت تعلیم دارم.