محسن دهمسته که بهدلیل تصادف و مرگ یک پیرزن رهگذر زندانی شده بود، برای رهایی از زندان و پرداخت دیه فرد فوتشده، مرتکب اشتباه دیگری میشود و هنگامی که تحت اغفال دوستان ناباب در حال حمل مواد مخدر است او را دستگیر میکنند و به همین جرم 18سال از بهترین سالهای جوانی خود را در حبس میگذراند. در روزهای تنهایی و بیکاری زندان با صنایع و هنرهای دستی آشنا میشود و بعد از پایان دوران محکومیتش بهعنوان یک هنرمند قابل در هنرکده و صنایعدستی مجموعه تاریخی هارونیه مشغول به کار میشود. داستان زندگی او مانند یک کتاب داستان است که شروعی تلخ و پایانی شیرین و باز دارد.
قصه اراده و همت معلولان و موفقیتهایشان در عرصه ورزش، هنر، علم و... را که مرور میکنیم، همیشه یک جمله کلیشهای تکرار میشود: «با وجود معلولیت و موانع فراوان توانستهاند موفق شوند.» این بدان معنی نیست که نباید موانع زندگی معمولی معلولان در جامعه اصلاح شود. ترجمهاش بیشک این هم نیست که همهچیز به خود معلولان برمیگردد و اگر کسی بخواهد موفق میشود، پس نیازی نیست مسیر حرکت معلولان در شهر روانسازی شود یا راه برای اعزام معلولان به مسابقات جهانی هموار شود. هدف از بیان این قصهها قرارگرفتن در نقطه مقابل افراد سالمی که کنج عزلت نشستهاند و دائم از «چهکنم» و «نمیتوانم» حرف میزنند هم نیست. تنها هدف این است که بگوییم چه سرمایههای ارزشمندی در کنارمان داریم؛ آدمهایی که اهل تسلیمشدن نیستند.
فاطمه آتشجامه میگوید: خواندن نهج البلاغه یکی از کارهای همیشگیام بوده و به دلیل علاقهای که به سخنان حضرت علی(ع) داشتم با راهنماییهای مادرم از کودکی با این کتاب آشنا بودم. از دوران دبستان هم هر وقت مسابقه نهجالبلاغه در مدرسه برگزار میشد، در آن شرکت میکردم و حتما رتبهای میآوردم.
نمایشگاه نقاش ی سبک نگارگری ایرانی با نمایش آثاری از هنرمندان شهر در نگارخانه قلمرو خیال در محله فارغالتحصیلان برگزار شد. این نمایشگاه تخصصی نقاش ی سبک اصیل ایرانی با عنوان «آوای سیمرغ» دایر شد. نوید بهنیا مسئول برگزاری این نمایشگاه که خودش از هنرمندان صاحب اثر در این مجموعه نقاش ی است میگوید: این نمایشگاه از ۲۶آبان آغاز شده و تا پایان آبان ادامه داشت. ما در این نمایشگاه ۲۴اثر هنری از ۱۹هنرمند مشهدی را به نمایش گذاشتیم.
مجیدآقا 39ساله، ساکن محله بهشتی است و ماجرای نقاش شدنش شنیدنی. پدر پرستارش که نقاش هم بوده است، زمان بیکاری را در مغازهاش سپری میکرده و مجید نیز بهتبع کار پدر از 14سالگی نصف روز را در مدرسه و نیمه دیگر روز را در مغازه پدر میگذرانده است. از طرفی، دوستی پدرش با استادان نقاش سبب آشنایی مجیدآقا با نقاش انی همچون محمد خوشصفت، محمد مهراف، قدیر صباغیان و محمد حمیدی شد؛ هر چند اندک .
محمد شریعتی متولد1348 و اصالتش سبزواری است، اما نزدیک به 4دهه پیش به مشهد آمده است. او 40سال است که در محله فاطمیه به کار تابلوسازی و هنر خوشنویسی مشغول است. بچه زبروزرنگ خانواده شریعتی که از نوجوانی روی پای خود ایستاده است، از حدود دوازدهسالگی آنقدر به خود مطمئن بوده که سفارش کار قبول میکرده است. البته بزرگشدن کنار یک برادر هنرمند در این اتفاق بیتأثیر نبوده است: حسن 7سال از من بزرگتر بود. او خط خوشی داشت. یکی از علتهایی که به خوشنویسی علاقهمند شدم، همذاتپنداری با او بود.
هنرمند، این آثار نقاش ی را به روی کاشی آورده است، جوری که انگار روی بوم طرح می زند؛ تلفیقی از هنر سنتی کاشی هفت رنگ آمیخته با هنر نقاش ی و خوش نویسی. موضوع وقتی برای ما جالب توجه می شود که می فهمیم این هنر مورد توجه مسئولان موزه آستان قدس رضوی قرار گرفته است تا ابوالقاسم صادقی، تابلو «ضامن آهو»ی استاد فرشچیان را برای این موزه با سبک و سیاق خودش طرح بزند. او که در کارگاه شخصی اش در تلاش بوده است شکل تازه ای از کاشی هفت رنگ ارائه کند، اکنون می خواهد با شروع یک کار نفس گیر اما مانا، هنرش را در تاریخ خراسان و آستان قدس رضوی ماندگار کند.