نقاش

حکاکی با آمدن امضا به تاریخ پیوست
خانواده‌های مرفه، امضایشان را روی عقیق حک می‌کردند و مردم عوام روی برنج. در دوران احمدشاه حکاکان خوبی در ایران بودند که اذکار مذهبی را روی نگین‌ها حک می‌کردند. در اوایل دوران پهلوی اول با آمدن امضا به‌تدریج شغل حکاکی مثل حرفه‌های پوستین‌دوزی و نمدمالی کنار گذاشته شد. در واقع از زمانی که مردم، امضا کردن را یاد گرفتند دیگر نیاز به حکاکی از بین رفت و این شغل کنار گذاشته شد، اما انسان‌های مذهبی جلوی فراموش شدن این هنر را گرفتند چراکه آن‌ها دوست داشتند انگشتر‌هایی در دست داشته باشند که شبیه انگشتر‌های ائمه، حکاکی شده باشد.
نقاشی خود زندگی است
هر فردی با یک خصوصیات اخلاقی رشد می‌کند. ظاهر افراد باید نشان‌دهنده شخصیت آن‌ها باشد. متأسفانه در حال حاضر با یکنواختی لباس‌ها در کشور روبه‌رو هستیم که باید تغییر مثبت کند. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که فرهنگی غنی دارد و در طول تاریخ به لباس اهمیت بسیاری داده شده است. لباس‌های سنتی ما بسیار زیبا هستند و رنگ‌ها و طرح‌های زیبایی دارند. بنابراین باید در تولید لباس‌های کنونی از آن‌ها الگو گرفته شود تا نشان‌دهنده شخصیت و فرهنگ کشورمان باشد.
پیشتازی علیرضا در نقاشی
علیرضا رسولی پور متولد سال1391 است و ساکن و بزرگ‌شده محله طلاب؛ پسری بانمک و دل‌نشین که امسال پایه سوم تحصیلی را شروع می‌کند. هم نقاش سیاه‌قلم است، هم خط خوبی دارد و هم عاشق دنیای ادبیات است. به قول مادرش در وقت‌های فراغتش روایت ضحاک را نقالی و یا در مسجد فقیه سبزواری مکبری می‌کند.
کارگاه پادشاه‌سازی در طبرسی دوم!
ابراهیم حیدری متولد سال 1340 است. زندگی او از زمانی که نوجوانی هفده‌ساله بــوده تا همین امروز با سماور و سماورسازی گره‌خورده، هرچند پنج، شــش ســالی بینشــان جدایی می‌افتد، دوباره به هم می‌رسند. رستم، کوروش، نادر، فردوسی و...از سی سال پیش به این طرف، یکی یکی به قفسه تندیس‌های مغازه اوستا ابراهیم اضافه شده است. سمارهای درشت هیکلی که به قول خودش «شکل و قیافه دارن».
موفقیت، بدون دست هم به دست می‌آید
5 یا 6ساله بودم که به همراه چند نفر از دخترهای هم‌سن وسالم در کوچه مشغول بازی بودیم. خطی کشیده بودیم و با سنگ بازی می‌کردیم. زمانی که نوبت من رسید لی‌لی کنان از داخل صفحه شطرنجی خط‌کشی شده عبور کردم. حالا باید سنگی را برمی‌داشتم و از پشت سر به داخل این خطوط شطرنجی می‌انداختم. اما زمانی که خم شدم تا سنگ را بردارم، دیدم دستی ندارم، هرکاری که کردم نتوانستم سنگ صاف سفید را با تنها انگشت دستم بردارم. احساسی از شرم و ناتوانی تمام وجودم را فراگرفت. با حالت گریه داخل خانه رفتم و در گوشه‌ای از اتاق خانه کز کرده و گریه می‌کردم.
در هم تنیدگی پارچه‌و بوم
تا وقتی بچه هستی نقاش ی فقط یک تفریح است، یک سرگرمی دلنشین که با یک بسته مدادرنگی 12رنگ در دفتر نقاش ی می‌کشی و فردا از معلم نقاش ی انتظار به‌به و چه‌چه و نمره20 داری. اما حالا و بعد از 15سال گذران زندگی در حوزه هنر، می‌توانم بگویم نقاش ی کردن را عین زندگی کردن لمس کرده‌ام، نقاش ی برای من همانند راه رفتن، نفس کشیدن، غذاخوردن و کارکردن در زندگی جریان دارد و با من در حرکت است.
نوجوان هنرمند محله ثامن بعد از آموختن نقاشی به طراحی لباس رو آورد
زندگی او به 2بخش هنر نقاش ی و طراحی دوخت تقسیم می‌شود. زهره سادات علوی برای هر کدام از آن‌ها برنامه و آرزوهای دور و درازی دارد. از 6سالگی ذوق هنری‌اش گل می‌کند و نقاش ی می‌کشد. زهره در هنرستان خیامی درس می‌خواند و رشته طراحی دوخت را انتخاب کرده است. او ساکن محله ثامن و متولد 1384 است.