صندوق خاطرات

اهالی شهرک ابرار پای کار یک هیئت
این سه همسایه کاری کرده‌اند که نه‌تنها چهارشنبه‌شب‌ها بیشتر ساکنان بلوک ۳۴ را دور هم جمع می‌کنند، بلکه همراهی سایر ساکنان محله را هم درشهرک ابرارجلب کرده و دست ۱۲ خانواده نیازمند را با کمک‌های مردمی گرفته‌اند.
حسن یزدی همیشه حق را به مسافر می‌داد
حسن‌ یزدی راننده اتوبوس‌های یک قرانی قدیم مسافرمداری و رعایت احترام به مسافران را در همه سال‌های کاری‌اش مد نظر داشته و بی‌احترامی به مردم، خط قرمز او بوده است.
کشتی­‌گیری در توس به روایت پهلوان اسدالله غلامی
علاقه اسدالله غلامی به چوخه، کار خودش را کرد و او در جوانی، یکی از کشتی‌گیر‌های بنام توس شد که تا انتخابی تیم ملی پیش رفت. این عشق او را تا دهه سوم زندگی‌اش در میادین کشتی پرشور نگه داشت.
کوچه‌های پایین‌خیابان باریک بود اما دل‌ها بزرگ!
زهرا بلالی تعریف می‌کند: آن زمان که تعداد بچه‌های هر خانه زیاد بود و رفتن به پارک هم خیلی مرسوم نبود، در همین کوچه باریک، بازی‌های یه‌قل‌دوقل، وسط‌تنها و خط‌بازی انجام می‌دادند.
حکایت بازی بچه‌های در خانه‌های گنبدی محله لشکر
ابراهیم روحانی‌نیا از ساکنان قدیمی محله لشکر می‌گوید: اوایل دهه ۶۰ در میدان نهم آذر، خانه‌های گنبدی مخروبه و قلعه‌مانندی بود. کسی در آنها سکونت نداشت و محل تفریح و بازی نوجوانان شده بود.
حاج ذبیح اولین شعبه نفت التیمور را داشت
حاج ذبیح اولین کسی بود که در محدوده روستاهای اطراف التیمور مجوز تاسیس شعبه نفت را گرفت. او بعد از تاسیس آن التیمور، امرغان، زین‌‏الدین، هلالی، برج‏‌آباد و شیرحصار را در حوزه کاری خود قرار داد.
شوخی با جوراب پاره در کلاس قرآن حسین آمنا
جوراب پاره یکی از بچه‌ها سر کلاس معذبش کرده بود. استاد آمنا جلسه بعد با جورابی به کلاس رفت که به‌طور عمد چند سوراخ داشت؛ «موقع درس‌دادن از جا بلند شدم و عمدا جوری ایستادم که بچه‌ها سوراخ جورابم را ببینند.»