
«شهرما» جای مغازه آقامهدی را گرفت
۵۵ سال پیش که ربابه نخودچیان، فرهنگی بازنشسته، در خیابان فلسطین۱۶ ساکن شد، هنوز از آپارتمانسازی و کوچههای آسفالت خبری نبود. او دو سال پس از ازدواج و در آستانه شروع کارش، به این محله آمد. از همان ابتدا با همسایهها ارتباط گرفت و تلاش کرد در فعالیتهای محله با آنان همگام باشد.
خاطرات ربابهخانم از همنشینی با همسایهها و اهالی محله فلسطین بسیار است؛ فعالیتهایی که از دوختن لباس برای رزمندگان مجروح دوران جنگتحمیلی آغاز میشد و تا پختن سوپ افطاری برای مسجد محل ادامه پیدا میکرد.
همسایه دیواربهدیوار ما، اقدسخانم، مادر شهید علی فرودی است. با هم برای رزمندگان مجروح جنگتحمیلی لباس میدوختیم. روزی که خبر شهادت پسرش، علیآقا، را آوردند، قلبم از غصه شکست. در آن لحظات سخت بود که به درک واقعی معنای همسایگی رسیدم که میگویند در غم و شادی یکدیگر شریک هستند. یکی دیگر از همسایههای قدیمی ما در خیابان فلسطین۱۴، آقای سلیمی بود که در دوران جنگتحمیلی اسیر شد و پس از ۱۰ سال به وطن و خانهاش بازگشت. زمانی که خبر آزادی ایشان رسید، با کمک اهالی، مسجد و کوچه را چراغانی کردیم و همسایهها برای دیدار و تبریکگفتن در مسجد محل گرد هم آمدند.
حسینیه و خیریه دخت پیامبراکرم (ص) در فلسطین ۱۴، دیواربهدیوار خانه مادر خدابیامرزم قرار داشت. مادرم قرآن درس میداد و روزهایی که حسینیه جلسه قرآن داشت، به اینجا میآمد و به خانمها روخوانی و روانخوانی را آموزش میداد. من هم در جلسات حاضر میشدم و ایرادهایم را میگرفت.
خانم ابراهیمی، همسایه روبهرویی ما، زنی مهربان و صبور بود. وقتی تنها میشد، از من میخواست سری به خانهشان بزنم. در مراسم مذهبی کنار هم بودیم. سالهاست که به رحمت خدا رفته است، اما هر بار که به خانه خالیاش نگاه میکنم، دلم میگیرد.
مسجد المهدی (عج) در بولوار فلسطین، با همت و مشارکت اهالی محله ساخته شده است. همین مشارکت، حس تعلقخاطرمان را به آن دوچندان کرده است. همیشه در ماههای مبارک رمضان، افطار بر عهده بانوان محله بوده است. من نیز مانند دیگران، پس از نماز ظهر در مسجد میماندم تا در این کارهای خیر مشارکت کنم.
سالها پیش تنهاسوپرمارکت محله ما، مغازه آقامهدی بود؛ درست در همان مکانی که امروز فروشگاه «شهرما» قرار دارد. هر سال، یک هفته پیش از آغاز سال تحصیلی، بچههایم دستم را میگرفتند و با شوق فراوان مرا به آن مغازه میبردند. همهچیز داشت؛ از مایحتاج روزانه گرفته تا دفتر و مداد و کتاب. دیگر لازم نبود برای خرید لوازمتحریر به جایی دیگر برویم.
* این گزارش شنبه ۵ مهرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۹ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.