مادر صالح، هنوز باور ندارد پسرش را از دست داده است اما همین مادر، در دلش آرامش دارد و میداند بخشی از وجود صالح هنوز زنده است. هر بار که یاد قلب او میافتد که در سینه دیگری میتپد، یا پوستش که مرهمی برای درد سوختگان شده، کمی تسلی پیدا میکند.
                محله فلسطین که اکنون خیابان فلسطین اصلیترین معبر آن است، پیش از انقلاب به واسطه خیابان «کاخ» به دلیل نزدیکی آن به باغ ملکآباد و کاخ شاه به نام کاخ شناخته میشد. تا چند سال بعد ازانقلاب، میدان فلسطین تقاطع کوچکی بود که به معبرهشتمتری خیابان فلسطین راه داشت و مسجد قبا تنها نشانه این محله برای آدرسدهی بود.
 
                              ۵۵ سال پیش که ربابه نخودچیان در خیابان فلسطین۱۶ ساکن شد، هنوز از آپارتمانسازی و کوچههای آسفالت خبری نبود.خاطرات ربابهخانم از اهالی محل بسیار است؛ از دوختن لباس برای رزمندگان جنگتحمیلی تا پختن سوپ افطاری برای مسجد محل.
                این دانشآموز نخبه میگوید: پدربزرگم زمین کشاورزی دارد و پاهایش بهخاطر دیابت زخمی شده است. این باعث شد به فکر ساخت رباتی برای ترمیم زخم و حذف علفهای هرز بیفتم.
                همسایههای کوچه فلسطین۱۳ هرکدام ازهرطریقی که بتوانند به یکدیگر محله کمک میکنند. سالهاست که یکدیگر را میشناسند و دوستی و همدلیشان اینجا رنگ و بوی بیشتری گرفته است.
                حدود بیستغرفه هرماه در زیرزمین حسینیه و خیریه دخت پیامبر (ص) برپا میشود؛ خانمهایی که با تکیه بر توانمندیهای خود، محصولاتی متنوع ازجمله پوشاک، زیورآلات و... را عرضه میکنند.
                خانم شکاری ثابت میگوید: غوغایی در ساختمان بود. از حال رفتم. نمیدانم چقدر گذشت. چشم هایم را با دلهره باز کردم. دوباره صدا زدم زهرا، زینب و محمدمهدی. یادم نیست خبر شهادت بچهها را چه کسی و چطور به من داد.
                مرحوم حاجحسین علمایی روز دوشنبه، دهم دیماه در نودویکسالگی دار فانی را وداع گفت؛ این خیّر  محله فلسطین  طی سالهای زندگیاش، سرپرستی هزارخانواده فقیر و فرزند یتیم را بر عهده داشت.
                





