معلولیت، سکوی پرواز ماهانا جامی شد
نیلوفر جعفرزاده| از زمانی که ذهنش یاری میکند، پایی برای دویدنهای کودکانه نداشته است. پایی که سالها همراه او باشد و در زمستان با آن برفبازی کند و در گرمای تابستان شنا؛ در چمنزارهای بهار بخرامد و در برگریزان پاییز گامهای عاشقانه بردارد. فلج اطفال برایش پایی باقی نگذاشته تا همانند دیگر همسالانش زندگی عادی و مثل سایر همجنسانش دختری کند.
در یکی از همین شبهای پاییز رنگارنگ، کنار دختر جوانی از محلهمان نشستیم که قدرتش کمر کوهها را خم و ارادهاش فولاد را ذوب میکند. شاید شنیدن واژه «معلولیت» همه ما را یاد مسائل و تصاویری بیندازد که تا لحظههایی برایمان چیزی جز غم به همراه نداشته باشد؛ نگرش و تفکری که در ذهن افرادی که به لفظ «سالم» هستند، با دیدن دخترانی نظیر او جایگاهی ندارد، زیرا او نماد بارزی از این جمله است: «معلولیت ناتوانی نیست.»
این بار شهرآرامحله، به سراغ یکی از جوانان موفق منطقهمان رفته تا پای صحبتهای آکنده از انرژی و قدرت این جوان بنشیند؛ دختری که با وجود معلولیتش رکوردآفرینیهای زیادی در ورزش داشته و خود را به عنوان یک الگو برای تمامی دختران و حتی همه جوانان معرفی میکند.

فلج اطفال همراهی برای تمام روزهای زندگیاش
ماهانا جامی متولد ۲۵شهریور ماه ۱۳۶۲ است و پنج سال میشود که در محله فلسطین سکونت دارد. او مدرک کارشناسی شیمی خود را از دانشگاه علمی کاربردی تربت جام اخذ کردهاست. این دختر هممحلهای ما که با انرژی و چهرهای خندان شروع به صحبت میکند تمام موفقیتهایش را مدیون تشویقها و همراهی خانوادهاش میداند و میگوید: هنگامی که میخواستم از پلهای بالا بروم و نمیتوانستم، کمکی نمیکردند و میگفتند تلاش کن.
او درباره بیماریاش ادامه میدهد: من از دوسالگی مبتلا به فلج اطفال شدم و تا ۱۲سال پیش هیچگونه فعالیتی نداشتم و همانند دیگر معلولان زندگی میکردم. ۹۳درصد معلولیت و ناتوانی جسمانی داشتم که تا امروز به دلیل ورزش و فعالیتهایی که دارم به ۸۵درصد رسیده است.

از فعالیتهای فرهنگی تا افتخارات ورزشی و ثبت رتبه گینس
با چند حرکت کوتاه، صندلی چرخدارش را جلو و عقب میکند و پابهپای همه دوستانش طول و عرض مسافتها را میپیماید. جامی عنوان میکند: فعالیتهای فرهنگیام متعدد و زیاد است، سرپرست جشنواره آفتابگردان، سرپرست جشنواره شهر شاد در پارک ملت، برنامه مناسبسازی شهر در هتل پردیسان و... از جمله برنامههایی است که در آن فعالیت داشتهام.
او میگفت: فعالیتهای ورزشیام را از سال۱۳۸۱ شروع کردم، پلههای برج میلاد را که ۳ هزار و۱۱پله و طول آن ۲کیلومتر است بدون استراحت در یک ساعت و ۴۵دقیقه بالا رفتم که درسال۱۳۸۴درگینس ثبت شد. سال۱۳۸۶ نیز سراغ تیروکمان رفتم و مدال طلای کشوری و برنز و نقره استانی را کسب کردم.
دختر ۲۹ساله محله ما در ادامه بیان میکند: تیرماه سال جاری وزنه ۱۱۰کیلوگرم را در آنتالیا بالا بردم و تنها زن وزنهبردار دارای این رکورد هستم. او درباره ثبت افتخار و رتبه بعدیاش اذعان میدارد: آذر ماه سال جاری قصد دارم تمام اقیانوس آرام را شنا کنم که در حال تمرین هستم و هیچ زنی تاکنون چنین رکوردی نداشته است.
در تمریناتم مربی نداشتم و با علاقه این مسیر را گذراندم
فیلمی مستند راه او را تغییر داد
این قهرمان منطقهمان بیان میکند: بعد از جراحی در سال۱۳۷۹ فیلم مستندی با موضوع گذشت و کمتوانی ذهنی دیدم که تاثیر بسیار زیادی روی من گذاشت و قوای خود را از آن فیلم گرفتم؛ تا پیش از آن یک زندگی عادی داشتم، شاید اگر در جسمم مشکلی وجود نداشت هیچگاه به چنین جایگاهی نمیرسیدم؛ اکنون از خودم راضی هستم.
او عنوان میکند: روزی که از پلههای «جبلالنور» بالا میرفتم فقط چند تن از عوامل و مسئولان شهرداری مشهد حضور داشتند، ولی من تمام کوهها وسنگها را آدم و ارزش میدیدم، زیر دست من به جای سنگ، اراده بود. چرخهای صندلیاش از او قوای راه رفتن و حرکت را نگرفته است، انگشتانش مدتهاست که به چرخاندن این چرخها عادت کرده است. ورزشکار معلول بااراده محله ما یادآوری میکند: هیچگاه در ورزشها و تمریناتم مربی نداشتم و با علاقه و هدفی که داشتم این مسیر را گذراندم، برای تمریناتم نیز از سادهترین وسایل و امکانات ورزشی استفاده میکنم.
جامی درباره مشکلات مالی خود میگوید: دیگر نمیتوانم هزینههای ورزش را تأمین کنم بهویژه به این دلیل که تاکنون برای کار از من دعوت نشده است. اگر اسپانسر و حامی مالی داشته باشم قول رکورد را میدهم و خودم را برای مسابقات آماده میکنم، اما درصورتیکه مشکلم برطرف نشود متأسفانه دیگر ادامه راه برایم ممکن نیست.
سخنی به بزرگان و پشتمیزنشینها
این دختر جوان و موفق منطقهمان خطاب به مسئولان بیان میکند: اگر حامی مالی دیگران و من نیستید، حامی توانایی آنها باشید و به افراد قدرت اراده بدهید؛ هنگامی که معلولان به شما مراجعه میکنند پنج دقیقه از وقت خود را بگذارید و از پلهها پایین بیایید، شاید انتظار برای او سخت باشد، زیرا معلولان برای پیشپا افتادهترین مسائل در زندگی باید منتظر بمانند.
او در ادامه عنوان میکند: نمیتوان گفت بهزیستی و شهرداری مقصر هستند، مقصر ما و بزرگترهایی هستیم که به فرزندانمان یاد میدهیم معلول نمیتواند از پل عبور کند و از بالا رفتن معلول نیز جلوگیری میکنیم؛ یک معلول بالاخره پس از چندبار شکست و افتادن. بالا رفتن را یاد میگیرد و به همه ثابت میکند معلولیت دلیلی برای انجام ندادن کارها نیست.

همه انسانها معلول هستند!
جامی میگوید: نوع معلولیت مهم نیست، زیرا همه انسانها به نوعی معلول هستند؛ غم، ناشکری، ناامیدی و... معلولیتی است که باید بتوانی با اراده آنها را به سمت مثبت ببری، من پای جسمانی نداشتم، اما با پای اراده راه میروم و خدا را به خاطر این مسئله شکرگزار هستم.
او میگوید: ما آدمها بهدنبال این هستیم که دلیل ناتوانیهایمان را خواست خدا بدانیم، اما هیچ انسانی کمتوان نیست؛ فهم انسان، اراده اوست و باید به این وسیله مسیر را ادامه بدهد؛ تن سالمی که کاری انجام نمیدهد از یک ناتوان جسمانی معلولتر است.
«فلسطین» به من انرژی میدهد
وقتی از کنار هممنطقهایهایش عبور میکند، همه به موفقیتها و پاهای ارادهاش مینگرند و بیرمق بودن پاهایش را نشانی از قلههای موفقیت میبینند. او درباره محل زندگیاش میگوید: محله فلسطین بافتی قدیمی دارد و از هر خیابان و کوچه آنکه میگذرم، همه با دیده احترام به من مینگرند و برخورد صمیمی و مهربانی با من دارند. محبت و دلگرمی آنان انرژی زیادی در من ایجاد میکند. جامی در پایان میگوید: به محله فلسطین عشق میورزم و شاید حمایتهای روحی و تشویقهایی که ساکنان این محله به من داشتهاند سبب شد قدرت و توانایی بیشتری برای ورزش داشته باشم.
*این گزارش شنبه ۲۰ آبان در شماره ۳۰ شهرآرامحله منطقه یک منتشر شده است.
