خیرخواه| از آن دسته هنرمندهایی است که دنبال نوآوری و خلق ایدهای جدید در آثارشان هستند، برای رسیدن به این هدف هم سعی کرده از ترکیب دو هنر خوشنویسی و معرقکاری بهره بگیرد تا اثری زیبا و متفاوت را به نمایش بگذارد. جوان است و متولد دی ماه ۱۳۵۷، اما ۱۳ سالی میشود که به طور حرفهای پا در وادی هنر گذاشته است.
«سید محمدرضا میر انوری» که به تازگی نیز نمایشگاه انفرادی از آثار معرقش را برگزار کرده است، برای مصاحبه این هفته شهرآرامحله منطقه ۱۱ رو در رویش نشستیم تا کمی بیشتر با او، هنر و انگیزهاش آشنا شویم.
پای معرفی خودش که به میان میآید، میگوید: فوق دیپلم معماری دارم و رشته هنری اصلیام خوشنویسی است و بعد از آن به سمت معرق کاری رفتم، چون این دو هنر خیلی به هم نزدیک هستند.
او که خوشنویسی را از دوران راهنمایی شروع کرده است، از آن روزها اینگونه یاد میکند: در دوران راهنمایی جذب خوشنویسی شدم و، چون در خانوادهام زمینههای هنری وجود داشت به این سمت کشیده شدم.
میر انوری که علاقه خاصی به خوشنویسی پیدا کرده بود، به قول خودش شکسته و بسته کار میکرد تا اینکه تصمیم میگیرد این هنر را جدیتر ادامه دهد: از سال ۱۳۷۹ کار حرفهای را شروع کردم؛ به این ترتیب که ابتدا سراغ طراحی رفتم و پس از دو سال به واسطه خواهرم که نگارگر است، با استاد «ذوالریاستین» در مرکز آفرینشهای هنری آشنا شدم.
سال ۱۳۸۱ سال متفاوتی برای این هنرمند جوان است، چرا که آشنایی با استاد خوب او را به مسیر متفاوتی میکشاند، خودش در این مورد میگوید: شروع کار با استاد ذوالریاستین، سکوی پرشی برایم شد و امروز بر این باورم که شاگردی او فرصت بزرگی برایم بوده است.
او سه سالی شاگردی این استاد را میکند تا اینکه موفق به کسب مدرک ممتاز خوشنویسی میشود، اما در حاشیه به سمت معرقکاری هم میرود: در این بین کم و بیش کار معرق را به تنهایی و بدون آموزش استاد شروع کردم تا اینکه از طریق داییام با استاد سعید هاشمیان آشنا شدم و از او در سطح حرفهای کار معرق را آموختم.
این هنرمند جوان منطقه ما پس از یک سال شاگردی استاد هاشمیان، مستقل میشود و از آن زمان به بعد کار خوشنویسی و معرق را با هم انجام میدهد: سال ۱۳۸۳ موفق به کسب مدرک ممتاز خوشنویسی شدم و دوره فوق ممتاز را هم گذراندم، اما تاکنون فرصت نکردهام تا در آزمون آن شرکت کنم و مدرکش را بگیرم؛ چون تمرکزم را روی معرق گذاشتم.
او فعالیت حرفهای در زمینه معرقکاری را از سال ۱۳۸۳ آغاز کرده و در این خصوص چنین توضیح میدهد: اوایل روی معرق سنتی کار میکردم، اما بعد از دو سال نگاهم را تغییر دادم و سعی کردم به جای تصاویر و نقاشی، از خوشنویسی در معرق استفاده کنم.
این هنرمند در تکمیل حرفش اضافه میکند: همه تلاشم را میکنم که با نگاهی جدید و بعدی متفاوت کار معرق را انجام دهم تا علاوه بر تولید اثری هنری، جنبه آموزشی هم برای مخاطب داشته باشد.
از او میخواهم تا کمی بیشتر درباره روش کارش توضیح دهد و او میگوید: ترکیب خوشنویسی و معرق ایده و کار جدیدی است که کمتر در ایران دیده و انجام شده است، البته نمونه آن در تابلوهای مسی وجود دارد، اما من روی چوب کارهای سیاه مشق خوشنویسی را پیاده میکنم.
او ادامه میدهد: نکتهای که علاقه خاصی به آن دارم و ایدهاش را هم خودم پایهریزی کردم، بُعد دادن به کار است، به گونهای که برخی کارهایم چهار بعدی است که در سه و چهار مرحله روی هم سوار شدهاند.
سئوالی که شاید برای خیلیها پیش بیاید این است که این هنرمند معمولا برای کارهایش چقدر وقت میگذارد. میر انوری در پاسخ میگوید: وقت کارها با توجه به ظرافت یا به اصطلاح پرکاریشان متفاوت است، به گونهای که برخی یک ماه و بعضی دیگر تا چند ماه زمان میبرند؛ البته اگر به طور مداوم در حال انجام کار باشی، یکی دو هفتهای تمام میشود.
ترکیب خوشنویسی و معرق ایده و کار جدیدی است که کمتر در ایران دیده و انجام شده است
برایم جالب است بدانم ایدههایش را از کجا میگیرد که به احساسش اشاره و تصریح میکند: آنچه که حسم میگوید را پیاده میکنم و هیچ وقت خودم را اسیر قالبها و قواعد معمول نمیکنم و همیشه دوست داشتم از این چهارچوبها خارج بشوم و کار نویی را عرضه کنم، بنابراین اگر حس کردم در فلان موقعیت فلان حرکت را بزنم، دریغ نکردهام و تاکنون هم نتیجهاش را دیدهام.
میرانوری با اشاره به سابقه ۱۳ سالهاش در این حوزه و کسب دو مقام در جشنوارههای مختلف میگوید: اولین بار سال ۱۳۸۵ در جشنواره تسنیم موفق به کسب مقام برگزیده شدم و بار دوم نیز در نمایشگاه مراکز فرهنگی شهرداری رتبه سوم را کسب کردم.
گریزی هم به نمایشگاههایی که این هنرمند جوان برپا کرده است میزنیم، میگوید: این نمایشگاه به تازگی و در خرداد ماه دایر شد و تا جایی که میدانم نخستین کسی هستم که در مشهد نمایشگاه انفرادی معرق برگزار کرده است و تاکنون به دلیل نبود حمایتها، امکانات و انگیزه لازم، کسی نمایشگاه انفرادی در این رشته هنری برگزار نکرده بود.
میرانوری با اظهار امیدواری از اینکه برگزاری این نمایشگاه، ایجاد انگیزهای شود برای دیگر هنرمند این رشته شده باشد تا نمایشگاههای انفرادی برگزار کنند، تصریح میکند: این نمایشگاه فرصتی شد تا عدهای از هنرمندان چوب دور هم جمع شوند و تصمیم به برگزاری نمایشگاه مشترکی برای گروه چوب بگیرند، که امیدواریم بتوانیم در آبان ماه آن را برگزار کنیم.
او که در این نمایشگاه حدود ۵۰ تابلو از کارهای معرقش را به نمایش گذاشته بود، درباره سبک آنها چنین توضیح میدهد: حدود ۸۰ درصد آثارم در قالب خوشنویسی با مضامین قرآنی و اشعار بود، البته کارهایی هم با سبک گلمرغی و تصاویر و نقاشی هم داشتم.
میرانوری علاوه بر نمایشگاه انفرادی، در ۱۲ نمایشگاه داخلی مشترک و سه نمایشگاه خارجی مشترک در کشورهای پاکستان، افغانستان و دبی شرکت داشته است.
صحبت از برگزاری نمایشگاهها که به میان میآید، سر درد دل این هنرمند معرق کار نیز باز میشود: سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۶ اوج برگزاری نمایشگاهها بود که تا حدودی سازمان میراث فرهنگی به هنرمندان بها میداد، اما از این سال به بعد بودجه نمایشگاهها را کاهش داد و نمایشگاههای خارجی هم که بر اساس روابط بود تا ضوابط، دیگر هیچ!
او ادامه میدهد: تنها نمایشگاه مطرح فعلی، دو سالانه تهران است که در آن هم به تازگی روابط بر ضوابط میچربد و کلا شرایط به سمتی رفته که هنرمندان شهرستانی خود را کنار کشیدهاند و تمایلی به شرکت در نمایشگاهها ندارند.
البته امیدوار است و خاطرنشان میکند: با همه این حرفها از سال پیش فضا کمی بهتر شده است و امیدوارم که بهتر نیز بشود؛ به گونهای که شنیدهایم میراث فرهنگی برای شهریور ماه برنامهای دارد، اما اینکه پا میگیرد یا نه هنوز مشخص نیست.
او از ناشناخته ماندن این هنر در میان مردم هم گلایهمند است و میگوید: مردم چیزی که از معرق میشناسند بیشتر تابلوهای مسی است که به لحاظ کار هنری در برابر معرق روی چوب ارزش چندانی ندارد.
مردم وقتی قیمت کار معرق واقعی روی چوب را میبینند اعتراض میکنند و به سمت کارهای چینی و تایلندی ارزان قیمت میروند، در حالی که با احتساب اینکه در این کارها چوب اصل به کار میرود و هنرمند همه ذوق، وقت، انرژی و نور چشمش را برای به ثمر رسیدن آن خرج کرده، این رقمها چیزی نیست.
میرانوری فعلا میخواهد ساعاتی را که به هنرش اختصاص میدهد در کارگاه کوچک درون منزلش سپری کند و به تولید آثارش و به ثمر رساندن نگاههای جدید در کارش بگذارند، اما به شدت این باور را از استادش ذوالریاستین به ارث برده است که آموختن دانستهها به دیگران، ذکات چیزی است که آموخته است و این کار موجب پیشرفت بیشتر خود فرد نیز میشود.
اما او درس دیگری از استاد را نیز چراغ راهش قرار داده و میگوید: نکته مهم در هنر، داشتن هدف و قصد آموختن آن است، چرا که عشق تنها به کار فایدهای ندارد و باید هدفی داشت تا در میانه راه کم نیاورد.
اگر استادان دانستهها و ریزهکاریها را به شاگردانشان منتقل نکنند، آن هنر پیشرفتی نخواهد داشت، بنابراین من بر این باورم که باید بی کم و کاست، آنچه را که میدانی در اختیار علاقهمندانش قرار دهی تا به رشد هنر کمک کرده باشی.
او در تشریح هدف خود ضمن تاکید بر حفظ اصالت و هویت این دو هنر (خوشنویسی و معرق) در عین ترکیب شدنشان با هم است، میگوید: هدف من بیشتر نوآوری در معرق است، آن هم به نوعی که شکل جدیدی از ترکیب آن با خوشنویسی به وجود بیاید.
او از اهالی رسانه هم خواستهای دارد و میگوید: از رسانهها میخواهم که بیشتر به هنرمندان توجه کنند، برای هنری مثل سینما، صفحات خاصی از روزنامهها، بخشهای تلویزیونی و نشریات تخصصی وجود دارد، اما برای هنرهای دیگر، از جمله معرقکاری اطلاعرسانی هم انجام نمیشود.
او تاکید میکند: ما مشتاقیم که کار و هنرمان را نقد کنند، چرا که با این کار باعث پیشرفت و پختهتر شدن آن میشوند، اما متاسفانه وضعیت به گونهای شده است که هنرمندان حوزه چوب به کلی از میراث فرهنگی دل کندهاند و به انزوا رفتهاند و همه اینها موجب مهجور ماندن هنرهای سنتی شده است.
میرانوری حتی از شهرداری میخواهد که در شورای اجتماعی محلات نمایندهای از هنرمندان داشته باشد یا اینکه برای فضاسازیهای شهری از ایده، فکر و هنر آنان بهره گرفته شود و با آنان مشورت کنند.
این هنرمند جوان در نهایت از خانواده و همسرش که همیشه حمایتها و تشویقشان پشتوانه او بوده تشکر میکند و از دوستانی یاد میکند که بیدریغ همراهش بودهاند.
* این گزارش پنج شنبه، ۸ مرداد ۹۴ در شماره ۱۵۶ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.