«اگر در این مقام بودم، همه از لطف حضرترضا (ع) بود. در همه سالهای عمرم در حرم معجزات فراوانی دیدم. هیچ اتفاقی در حرم نمیافتاد و هیچ کاری انجام نمیشد، مگر آنکه اذن و رضایت صاحب مکان با آن بود... دور و اطراف آستانقدس همهاش مخروبه بود، چاههای عمیقی بود که ما آنجا جمجمه شتر پیدا میکردیم... همه آنها را با بتن پر کردیم و الان که خیلی از ساختمانها ساخته میشود، بهخاطر این است که زیرساخت و پی آن را ما درست کردیم.»
اینها جملات مردی است در مصاحبه با صداوسیمای قبل از انقلاب؛ هنرمندی که بیشتر عمر هنریاش را در بارگاه مقدس رضوی گذراند، با مهارت دستانش میراثی ماندگار و ابدی از خودش به یادگار گذاشت و درنهایت با عشقی بینظیر به امامرضا (ع) در ۲۲ بهمن سال ۶۴ چشم از دنیا فروبست.
این روایت، کوششی است برای معرفی مرحوم مهندس شکرالله خوشدست که رواق «دارالشکر» به پاس زحمات او در امر بازسازی حرم مطهر امامرضا (ع) اینگونه نامیده شد. برای دانستن زندگی و زمانه مرحوم خوشدست، بهسراغ دکتر مهدی بنایرضوی رفتیم.
او یکی از نوادگان مرحوم حبیبالله، استاد بنای کاشانی، استادکار زبده و هنرمندی است که با خدماتش به این آستان مقدس به استاد بنایرضوی شهره شد. آنچه ما را به این گفتگو کشاند، وجود رابطهای خانوادگی میان دکتر بنایرضوی و مرحوم شکرالله خوشدست است.
علاوه بر این، بنایرضوی درحال تهیه کتاب مستندی است از کسانی که در کسوت شاگردی استاد حبیبالله دستی در ساختوساز حرممطهر داشتند و با وقایعنگاری از آنان که در قید حیات هستند، سعی میکند هرچه بیشتر این میراث ماندگار را ثبت کند. زبدهترین این شاگردان، شکرالله خوشدست بود.
داستان زندگی مرحوم خوشدست از زمان مهاجرت استاد حبیبالله از کاشان به مشهد شروع میشود. بنایرضوی میگوید: مدتی بعد از بهتوپبستن حرم مطهر توسط روسها، پدربزرگ من که استادکار ماهری بود، به قصد ترمیم و اینکه اگر کاری از دستش برمیآید برای بازسازی حرممطهر انجام دهد، از کاشان به مشهد مهاجرت میکند و تنی چند از بستگان ازجمله برادر و همسر او به همراه پسرشان شکرالله مدتی بعد به او ملحق شدند. برادر پدربزرگم و همسرش مدتی بعد از مهاجرت از دنیا میروند.
پدربزرگ من سرپرستی فرزند آنها، یعنی آقاشکرالله را که حدود سال ۱۲۹۶ به دنیا آمده بود، برعهده میگیرد. شکرالله در کنار عمویش استاد حبیبالله رشد کرد و به همه روشها و مهارتهای او در کار بنایی و کاشیکاری و معماری مسلط شد. آن روزها شاگردان بسیاری زیر دستان هنرمند حبیبالله به مقام استادی رسیدند، اما شکرالله شاگرد ممتاز او بود.
در قدیم رسم بر این بوده است که استادکارها، دخترشان را به ازدواج بهترین شاگردشان درمیآوردند تا همیشه در کنارشان بماند! هم رابطه خانوادگی با آقاشکرالله و هم مهارت فوق العاده او سبب شد پدربزرگم دخترش را به عقد برادرزادهاش دربیاورد.
شکرالله خوشدست با اینکه در هنر معماری و کاشیکاری زبردست شده بود، تحصیلاتش را تا اخذ مدرک مهندسی عمران ادامه داد و همین سبب شد باتوجه به سابقه و شناختی که از او در حرممطهر وجود داشت، عملا به همهکاره معماری آستانقدس بدل شود.
استاد خوشدست کارهای متعدد و بزرگی در حرم انجام داد، اما خودش تأکید کرده بود که اگر قرار باشد باقیاتصالحاتی برای او بماند، یکی طراحی و ساخت ساعت صحن آزادی و دیگری طراحی و ساخت نقارهخانه حضرترضا (ع) است.
در عکسهای قدیمی مشخص است که نقارهخانه یک بنای ساده چوبی است و این بنای زیبا و با شکوهی که امروز وجود دارد، طراحی و ساخت استاد خوشدست است. البته که استاد اقدامات ارزنده دیگری نیز در حرم انجام دادهاست ازجمله طراحی موزه حضرترضا (ع) و صحن موزه که اکنون به رواق امامخمینی (ره) تبدیل شده است.
در سال ۱۳۳۶ تصمیم گرفته شد ضریح مطهر که به ضریح فولادی مشهور بود، تعویض شود. آنطور که رضوی میگوید؛ ساخت ضریح جدید را به استادکارهای اصفهانی سفارش دادند، اما مشکلی که وجود داشت، این بود که فاصله بین گوشههای ضریح تا پایههای بنا فقط حدود نیممتر بود و در ایام شلوغی حرم امکان دورزدن دور ضریح وجود نداشت و ازدحام زن و مرد مشکل ایجاد میکرد.
تولیت آن زمان تصمیم میگیرد هرطوری که هست دور ضریح بزرگتر شود، ولی از آنجا که پایههای بنا به ضریح بسیار نزدیک بود، امکان تعریض بدون تخریب گنبد تقریبا غیرممکن بود. مهندسانی حتی از کشورهای خارجی نیز برای بازدید از بنا آورده شدند و همگی رأیشان بر این بود که گنبد باید تخریب شود.
بهدلیل قداست و سابقه تاریخی، کسی راضی نبود گنبد را تخریب کند و همه بهویژه استاد خوشدست از این اتفاق بسیار ناراحت بودند. اما سرانجام یک روز استاد خوشدست خدمت تولیت وقت، تیمسار عزیزی، رسید و گفت که من طرحی دارم که بدون تخریب بنا تعریض انجام میشود و کار را شروع کرد.
طرح تعریض دور ضریح مطهر از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۳ طول کشید و تا سه سال بعد هم معرقها و مقرنسها انجام شد. مهدی بنایرضوی معتقد است ماجرا از یک خواب شروع میشود و استاد خوشدست در عالم خواب جزئیات نقشهای را میبیند.
با تعیین دقیق مصالح و حتی طرز تهیه مصالح مثلا آجر دوپخت ساخت فلان شهر و پشم بز و تخممرغ دوزرده و زاج و... و با اعتماد به این خواب، شروع به کار میکند. جالب اینکه در خواب گفته میشود که اگر همه این موارد رعایت شود، حتی بمب هم اینجا را خراب نمیکند!
او میگوید: این خاطره را استاد در آخرین روزهای عمرش برای من تعریف کرد و عمرش به دنیا نبود تا شاهد حادثه تلخ بمبگذاری حرممطهر در سال ۱۳۷۳ باشد و ببیند که شانزده کیلو تیانتی جاگذاریشده ملعونها در کنار یکی از پایههای اصلی بعد از انفجار نتوانست به گنبد و ضریح مطهر آسیبی بزند. آن روز من یاد خاطره او افتادم.
در ادامه بزرگکردن دور ضریح، یک رواق به رواقهای بالاسر حضرت اضافه شد که با هنر استاد خوشدست شکل گرفت. تولیت وقت به احترام هنر و تبحر استاد شکرالله خوشدست و قدردانی از زحماتش، آن را دارالشکر نامید.
تولیت وقت به احترام هنر و تبحر استاد شکرالله خوشدست و قدردانی از زحماتش، آن را دارالشکر نامید
در ازای این کار شگرف، تولیت آماده قبول هر نوع درخواستی از جانب استاد خوشدست و شاگردان بود، اما آنها فقط تقاضای خادمی این آستان را کردند و مرحوم خوشدست از آن تاریخ تا زمان فوت در ۲۲ بهمن ۱۳۶۴، مفتخر به خدامی حضرترضا (ع) بود.
بنایرضوی در انتها از ابزار و وسایلی رونمایی میکند که در معماری و کاشیکاریهای حرم به کار میرفتهاند. با دقت به وسایل نگاه میکنم. تکهآهنهایی که میتوانستند هر چیزی باشند، اما ابزار کاری شدند در دستان هنرمند مردانی مخلص که بهجز برای رضای حضرترضا (ع) کاری از پیش نبردند.
در میانه صحبتها رضوی میگوید: رابطهای از سر مهر و عطوفت همیشه بین من و آقاشکرالله که شوهرعمه من بود، برقرار بود. حالا که خودشان نیستند و خاطراتشان برایم مانده است، آنچه وادارم کرد به نوشتن و مستندکردن سرگذشت این استادان، جمعآوری و حفظ تاریخچه هنرهایشان در حرممطهر است و میدانم که اگر من این کار را انجام ندهم، دیگر کسی پیگیر این موضوع نخواهد بود و زمان همهچیز را به فراموشی میسپرد.
این ابزارآلات بهزودی به موزه آستان قدس اهدا میشود.
سومین ضریح روی مرقد مطهر امامرضا (ع)، به ضریح فولاد معروف بود. وقتی قرار شد این ضریح با ضریح شیروشکر تعویض و اطرافش تعریض شود، این عکس دستهجمعی از دستاندرکاران این پروژه مهم گرفته شد.
استاد حبیبالله بنای رضوی (نفر چهارم از سمت راست) و مهندس شکرالله خوشدست (نفر ششم از سمت راست) و مرحوم حافظیان در عکس دیده میشوند.
مرحوم خوشدست برادرزاده استاد حبیبالله بود که از کودکی تحت سرپرستی او قرار گرفت و با شاگردی در محضر او به همه فنون و هنر معماری و کاشیکاری مسلط شد. استاد خوشدست همیشه به نیکی از عموی خودش یاد میکرد و دانستههایش را مرهون لطف و آموزش استاد حبیبالله بنای رضوی میدانست. استاد حبیبالله به پاس خدمات هنری ارزشمندش به آستان مقدس رضوی به استاد بنای رضوی شهره شد.
نام استاد معمار شکرالله خوشدست بر یکی از کاشیهای رواق دارالشکر در قسمت بالاسر حضرت که تاریخ آن به سال ۱۳۴۳ و آخرین روزهای ساخت این رواق برمیگردد.
عکس مربوط به زمان برداشتهشدن ضریح فولادی و بازسازی و تعریض بنای اطراف ضریح مطهر امامرضا (ع) با حضور مرحوم خوشدست است. طرحی شگرف که با اضافهشدن رواقی در بالاسر حضرت بهنام «دارالشکر»، از او به یادگار ماند.
استاد حبیبالله بنای رضوی همراه با دامادش شکرالله خوشدست و نوهاش یدالله در صحن موزه قدیم هستند. استاد شکرالله آن روزهادرصدد اجراکردن طرح گنبد الله وردیخان برای بنای ورودی این صحن بود. این پروژه در تبدیل این صحن به رواق امامخمینی (ره) از بین رفت.
* این گزارش پنجشنبه ۲۶ بهمنماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۳۷ شهرآرامحله منطقه ثامن چاپ شده است.