سابقه سانسور فقط مختص امروز نیست و شاید باورتان نشود اگر بشنوید که این موضوع هزارانسال سابقه دارد. زمان قاجار که با جنگ، قحطی و کشتار همراه بود، نامهها پیش از گیرنده، توسط افراد دیگری خوانده میشدند.
میرزامهدی ولایی، کوشش فراوانی در احیای گنجینه نسخههای خطی داشت و دوره جدیدی را در فهرستنویسی این کتب در ایران پایهگذاری کرد. دستنوشتههای منظم و دقیقش نمونه نظم و دقت عالی این چهره ماندگار در فهرستنویسی است.
محمد موسوی، ملقب به «صنیعالتولیه»، یکی از هنرمندانی است که کتیبههای نگاشته شده با خط او تقریبا در همه بخشهای قدیمی حرم رضوی، بهویژه در صحنهای عتیق و نو به چشم میخورد.
دکتر قاسم رسا آخرین ملکالشعرای آستان قدس بود که اشعار او با سنگ و لعاب درآمیخته و بر معماری حرم، نقش بسته است. او همچنین پزشکی چیره دست بود.
اسدالله آزاد تلاش میکرد تا حرفه کتابداری را در ایران به نسخه جهانیاش نزدیک کند و از اهمیت آن بگوید. نگاهش به کتابداری صرفا فن قفسهبندی نبود بلکه در جستوجوی دانشگاه عادلانهتر و جامعه داناتر، جلساتش را پشت سرهم برگزار میکرد.
حاج احمد سعیدی سالها مدیریت مدرسه عسکریه را برعهده داشت. پس از تعطیلی این مدرسه با نظر آیتالله مصباح مقرر شد در پرداخت شهریه طلاب یاریرسان باشد و به این ترتیب بیشاز چهار دهه از عمرش را صرف امانتداری و تقسیم شهریه طلاب کرد.
علیقلیخان در دوره سلطنتش قادر به تأمین امنیت نبود و همین موجب شد لاتها و گردنکشان شهر قدرتی در شهر بههم بزنند تا آنجاکه کار از دست علیقلیخان و نیروهایش در رفت. یکی از مهمترینِ این اوباش، حاجیمحمد باباقدرتی بود.






