
دیوارهای عیدگاه هنوز بوی رنگ میدهد
این روزها کمترکسی پیدا میشود که بچه عیدگاه باشد و هنوز هم در محله پایینخیابان زندگی کند. اما زندگی برای حمید بهنامیان با همین کوچهپسکوچهها و آدمهای قدیمیاش معنا پیدا میکند. با او که عضو شورای اجتماعی محله پایینخیابان است، در کوچههای عیدگاه همراه میشویم تا خاطراتش را ورق بزنیم.
بهنامیان که به خانه پدریاش مانند گذشته تعلق خاطر دارد و با همان سبک قدیمی آن را حفظ کرده است، میگوید: قدیمیها روایتهای مختلف و جالبی از نامگذاری عیدگاه داشتند. باباعباس خدابیامرز برای ما تعریف میکرد که بین دو گروه درگیری خونینی رخ داده و به این دروازه که میرسند، صلح میشود. به همیندلیل مردم عید میگیرند و شادی میکنند و نام اینجا میشود عیدگاه.
اینجا در سروش ۲ مدرسه ما بود به نام «امامت». مدرسه را خراب کردهاند، اما هنوز در قدیمیاش هست. خیلی شیطنت میکردیم. زمستانها که برف میآمد، زودتر از همه میآمدم جلو در و به همه میگفتم مدرسه تعطیل است. اینطوری هیچکس در کلاس نبود و درس و مدرسه تعطیل میشد.
اینجا کفاشی بابای یکی از اهالی معروف به هاشمطوطی بود. بچه که بودیم، چکمههای چندسایز بزرگتر از پایمان را از اینجا میگرفتیم و بزرگتر که شدیم، کفشهای قیصری پاشنه تخممرغی. هاشم یک طوطی خوشگل رنگووارنگ داشت که نمیگذاشت بچهها به آن نزدیک شوند. الان این مغازه پارچه فروشی شده است.
رنگرزی «زنگنه» هنوز دیوارهایش بوی رنگ میدهد. شلوار لی آبی را که رنگورورفته بود، میآوردیم؛ پنجتا یکتومانی میگرفت و مشکیاش میکرد. بعد میبردیم خشکشویی، سنگشور میشد و دوباره همان شلوار را استفاده میکردیم.
* این گزارش پنجشنبه ۲۴ مهرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۰۹ شهرآرامحله منطقه ثامن چاپ شده است.