کد خبر: ۷۸۹۹
۲۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۰
بیشتر حمام‌های مشهد را پدربزرگ من ساخت

بیشتر حمام‌های مشهد را پدربزرگ من ساخت

رضا باقری، حمام‌دار خیابان کوهسنگی می‌گوید: پدربزرگم بنّای حمام بوده ، بنّایی ساختمان، یک چیز است و بنّایی حمام یک چیز دیگر و اتفاقا ساخت حمام دشوارتر است؛ چون نیاز به زیرساخت‌های زیادی دارد.

 مرد با مو‌های ژولیده و پیراهنی نم‌دار در یخچال کمدی را باز می‌کند و نوشابه خنکی برمی‌دارد و قورت‌قورت می‌فرستد به خندق بلا و بعد خودش را پخش می‌کند روی صندلی. پلک‌هایش روی هم می‌رود و دوست دارد همان‌جا دراز به دراز بیفتد و چرت بزند. لپ‌هایش گل انداخته و چروک‌های پیشانی‌اش هنوز کامل از بخار حمام باز نشده است.

هنوز از حمامِ رضا باقری، بوی روشور تازه بیرون می‌آید. حمام «نو بهار» نبش خیابان کوهسنگی‌۳ قرار گرفته و از پشت شیشه‌های آن به‌راحتی می‌توان تمام فضای داخلی حمام را دید. آقا دلش چرکین است و می‌گوید در کل مشهد شاید هفت یا هشت حمام بیشتر باقی نمانده که آن‌ها هم بعد‌از چند وقت، پیغام تخریب یا فروشش را می‌شنویم.

 

پدربزرگم بیشتر حمام‌های مشهد را ساخته است

باقری می‌گوید همه‌کاری کرده جز کیسه‌کشی و بعد، از پدرش می‌گوید که با کمک پدربزرگش اینجا را ساخته‌اند؛ «سال ساخت حمام برمی‌گردد به اواسط دهه‌۲۰. پدرم تعریف می‌کرد که سال‌۲۸ رفته خدمت و دو‌سه‌سال قبلش هم به کمک پدرش، حمام را در مکان فعلی ساخته‌اند.»

او اضافه می‌کند: «آن دوره توی مشهد حمام‌های زیادی بود؛ از گرمابه شهدا و شاه و پارس که در میدان سعدی بود، بگیرید تا گرمابه آریا و فرح که بعد‌ها به طالقانی تغییر نام داد و بعد هم خراب شد.»

باقری ادامه می‌دهد: «من از چهارده‌سالگی در حمام، شاگردی می‌کردم و بعد‌از انقلاب هم کارِ دائمم حمام‌داری بوده است. پدربزرگم بنّای حمام بوده یعنی حمام می‌ساخته. بنّایی ساختمان، یک چیز است و بنّایی حمام یک چیز دیگر و اتفاقا ساخت حمام دشوارتر است؛ چون نیاز به زیرساخت‌های زیادی دارد.»

پدربزرگ او تقریبا بیشتر حمام‌های شهر را ساخته و قرار شده آخرینش را برای خودش بسازد که دیگر عمرش کفاف نداده و از دنیا رفته است. گلایه‌اش زیاد است و برای حمام‌های شهر که یکی‌یکی تعطیل یا تخریب می‌شوند، دلش می‌سوزد. ظاهرا سال‌هاست که پیش هر مسئول و مدیری که می‌رود، او را سرمی‌دوانند؛ «خانمم بار‌ها به من گفته تو خودت را با این حمامت مسخره کرده‌ای! فقط از کنارش رد می‌شوند و می‌خندند و یاد خاطراتشان می‌افتند!

باورتان می‌شود که بعضی اوقات می‌آیند اینجا، گلاب به رویتان، رویم به دیوار، می‌گویند می‌شود برویم دستشویی؟! می‌گویم مگر اینجا توالت عمومی است! یک‌جور‌هایی انگار اصلا کسی چشم دیدن ما را ندارد. گاهی به بچه‌ها می‌گویم این دور‌و‌بر مصالح‌فروشی نیست، والا تا الان اینجا را سیمان کرده بودند. وضعی داریم ما اینجا!»

پیرمردی با پای لنگان که ظاهرا سکته کرده داخل می‌شود. دست‌در‌دست پسرش می‌آید داخل؛ نمره می‌خواهند و یک کیسه‌کش ورزیده. می‌پرسد کدامشان هستند و وقتی اصل کاری نیست، می‌پرسد اگر خوب است که برویم داخل.

 

با آمدن گاز همه چیز خراب شد

 

۱۱۸ هم شماره ما را ثبت نمی‌کند

تحلیل جالب باقری از اینکه چرا دیگر نمی‌شود یا نمی‌توانند یا حتی عده‌ای نمی‌خواهند حمامی در شهر وجود داشته باشد، در نوع خودش قابل تامل است؛ «من درس نخوانده‌ام، ولی برایم جای سوال است که واقعا چرا دولت نمی‌خواهد حمام‌های این‌چنینی به کارشان ادامه دهند؟ به نظر من، دلیلش این است که نرخ‌های آب و برق و گاز خانه واقعا بیشتر از پولی است که شما اینجا بابت استحمام پرداخت می‌کنید.

آنجا هر‌چقدر هم آب بریزید و توی حمام باشید، متوجه نمی‌شوید، چون فِل‌بِشمار (جرینگی) پول پرداخت نمی‌کنید و آخر ماه باید قبضش را بپردازید. اما اینجا طرف برای پرداخت پول یک‌ربع‌بیست‌دقیقه بیشتر با ما چانه می‌زند!»

باقری از آمدن گاز می‌گوید. از روزی که گاز به همه خانه‌ها کشیده شد و کار برخی‌ها را به‌خصوص اهل حمام را به کسادی کشاند؛ «تا سال‌۶۵ همه‌چیز روتین و توی همین حمام ما رفت‌و‌آمد آن‌قدر زیاد بود که جا برای نشستن پیدا نمی‌کردید، ولی بعد‌از آن، دیگر کم‌کم کسادی همه‌جا را گرفت و رسید به این وضعیتی که حالا مشاهده می‌کنید. الان اگر یک ردیف از دفترم پر شود، آن روز خدا را شکر می‌کنم که توانسته‌ام کاسبی کنم.»

گله‌هایش درباره سامانه ۱۱۸ هم هست و از آن‌ها هم خاطره خوبی ندارد؛ «چند‌باری زنگ زدم تا شماره‌مان را ثبت کنند، ولی نمی‌دانم چرا این کار را نمی‌کنند. الان شما خودت برو زنگ بزن به ۱۱۸ و بگو شماره چند تا از حمام‌های قدیمی را می‌خواهم، ببین چند تا شماره به شما می‌دهد! بالاخره یک روزی به قول معروف اندک‌اندک جمع گردد وانگهی همه را آب ببرد!»

 وسواسی‌ها می‌آیند حمام عمومی

پدر شهردار سابق، مهندس پژمان، حاج‌کاظم خانِ پژمان، مشتری ثابت این حمام است. دکتر و مهندسان هم هنوز به‌طور‌کامل آمدنشان را به حمام عمومی قطع نکرده‌اند؛ «از همه قشر اینجا می‌آیند برای حمام‌کردن. دکتر و مهندس و استاد دانشگاه. از طرف دیگر شاید با خودتان بگویید حالا دیگر همه خانه‌ها حمام دارند، اینجا می‌آیند چه‌کار؟ دلیل آمدنشان بیشتر از همه برمی‌گردد به مسائل بهداشتی. ببینید؛ یک عده خجالت می‌کشند که نظافت بدنشان را توی خانه‌شان انجام دهند؛ حالا به هر دلیلی. می‌آیند اینجا تا با خیال راحت حمام کنند. عده دیگر اصلا بلد نیستند حمام کنند. این یک واقعیت است که شاید در‌نظر خیلی‌ها بی‌اهمیت یا کم‌اهمیت جلوه کند، ولی واقعا وجود دارد. عده‌ای هم می‌آیند اینجا که وسواس دارند. ما به آن‌ها دراصطلاح می‌گوییم «آب‌ریزشان» بالاست! یعنی می‌روند توی حمام و سه‌ساعت بعد می‌آیند بیرون. خلاصه هر کسی یک مدلی دارد.»



* این گزارش شنبه  ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ در شماره ۱۹۶ شهرآرا محله منطقه یک چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44