«سمزقند» برای مشهدیها نامی آشناست؛ تقریبا همه کسانی که در این شهر زندگی میکنند، با حدود محدوده سمزقند آشنا هستند؛ بهخصوص افرادی که به بهانههای گوناگون، مسیر میدانشهدا بهسمت مقبره خواجهربیع را طی کردهاند و در حاشیه خیابان عبادی، در محدودهای که از میان محله سمزقند میگذرد، چشمشان به تابلوی «بیمارستان دکترحجازی» افتاده است.
چشمانداز سمزقند در ذهن بسیاری از مشهدیها، چیزی بیش از این نیست، اما تاریخ سمزقند فراتر از اینهاست؛ مهدی سیدی، نویسنده «جغرافیای تاریخی شهر مشهد»، اعتقاد دارد که سمزقند، نامی باستانی است که به قدمت بسیار طولانی این منطقه گواهی میدهد.
او مینویسد: «سمزقند مانند بسیاری از روستاهای همجوارش، باید باستانی و متعلق به دوره قبل از اسلام باشد که تا زمانی که مشهد بارو داشت، در بیرون دیوار به حیات روستایی خود ادامه میداد و بعد از آن با فروریختن دیوار در اوایل قرن چهارده خورشیدی، کمکم به مشهد پیوست».
این ادعا، البته دور از ذهن به نظر نمیرسد، اما وقتی بهدنبال اسناد مربوطبه تاریخچه و سرگذشت سمزقند میگردیم، نمیتوانیم پا را از دوره تیموری، آنطرفتر بگذاریم.
مزرعه سمزقند، مانند همسایه شرقیاش مزرعه «شقاء» که در قسمتهای قبل مفصل درباره پیشینه آن سخن گفتیم، دارای یخدان یا یخچال مخصوص به خود بود و گروهی از کارگران فنی در آن، حجره و کارگاههایی بنا کرده و به خدماتدهی مشغول بودند؛ بهویژه در مزرعه سمزقند، کارگاههای دباغی، رونق فراوان داشت که بیشترشان موقوفه آستانقدس بود و بهاجاره دراختیار صاحبان این شغل قرار میگرفت.
در این زمینه، سندی جالب توجه از شوال سال ۱۰۷۰ قمری/ خرداد ۱۰۳۹ خورشیدی به شماره۱/۳۳۲۱۱ در مرکز اسناد آستانقدسرضوی نگهداری میشود که مربوطبه استشهادنامه تعطیلی دکان دباغی، واقع در مزرعه سمزقند است:
«تعطیلی دکان دباغی واقع در مزرعه سمزقند از قرار محضر به تاریخ ۵ شهر (ماه) شوال سنه ۱۰۷۰ آنکه استشهاد میرود از جماعت مؤمنین بلده مشهد مقدس معلی و مزرعه سمزقند که یک باب دکان چرمگری متعلقه به سرکار فیضآثار که واقع است در مزرعه سمزقند و مدت سه سال شد که دربسته است و خالی بوده و [باز]نگردیده، این جمله را به اسامی خود مزین سازند».
اگر امضاکنندگان این استشهاد را، از اهالی مزرعه سمزقند بدانیم، بررسی نام آنها، دیگر مشاغل فعال در مزرعه را معرفی میکند: «محمدمؤمن بقال»، «محمدرضا چاهخوی» (چاهخو: چاهکن، مقنی)، «محمد بیچاره» (بیچاره: بدون زمین، کارگر ساده کشاورزی) و.... قاعدتا باید شغل بیشتر مردم ساکن سمزقند، کشاورزی و محصول مهم این مزرعه، گندم و جو بوده باشد.
اما اسنادی در دست است که نشان میدهد دستکم بخشی از اراضی سمزقند، در دهههای ۱۳۰۰ و ۱۳۱۰ خورشیدی، زیر کشت خشخاش قرار داشته است و در آنها تریاک زیادی نیز تولید میکردهاند. در آن زمان، طبق قانون انحصار تریاک، خریدوفروش این ماده مخدر در انحصار دولت قرار داشت.
در سند شماره۹۵۵۵۷، مربوط به سال ۱۳۱۰ خورشیدی، محمدولی اسدی، نایبالتولیه وقت، در نامهای به اداره انحصار تریاک، از این اداره میخواهد که از صدور جواز فروش محصول تریاک مزرعه سمزقند به نام حاجحسنخان بهادر -که احتمالا مستأجر این مزرعه بوده است- خودداری و جواز را به نام حاججعفر، ضامن مستأجر مزرعه سمزقند، صادر کند.
شهابالدینعبدالله خوافی، مشهور به «حافظابرو» (درگذشته به شوال سال ۸۳۳ قمری)، از جغرافیدانان شناختهشده عصر تیموری و معاصر با شاهرخ، نام «سمزقند» را البته با اشتباهی نگارشی -و به شکل سمرقند- درمیان ۲۴ مزرعهای آورده است که به شهر مشهد تعلق داشتهاند.
درواقع سمزقند، حدود ۵۹۲ سال قبل و در زمان حیات حافظ ابرو، در ردیف مزارع آبادی همچون «طرق»، «دهرود»، «شادکن»، «صفان» و «سلوک» و «چاهنو» قرار داشت که در نزدیکی مشهد واقع بودند و برخلاف مزارع دیگر، مانند «شقاء» یا «درآبد» که در همین صفحه آنها را معرفی کردیم، بخشی از بلوک تبادکان بهحساب نمیآمدند، با این حال این تقسیمبندی چندان پایدار نمانده است؛ زیرا در مجموعه سندهای موجود در مرکز اسناد آستانقدسرضوی، به سندی متعلق به سال ۱۲۶۳ قمری (۱۲۲۶ خورشیدی) و دوره محمدشاه قاجار برمیخوریم که سمزقند را جزو بلوک تبادکان محسوب و محدوده آن را چنین معرفی کرده است: «مزرعه سمزقند... واقع در بلوک تبادکان و محدود است کلا از حدی به محوطه پیرجز (پیرگز) و باغات کنار کال، ازطرفی به اراضی مزرعه باقرآباد و از جانبی به اراضی مزرعه شقا و از سمتی به اراضی مزرعه نخودک».
به این ترتیب، سمزقند یا بهتر بگوییم «مزرعه سمزقند» وسعت زیادی داشته و در زمره مزارع بسیار مهم اطراف مشهد قرار میگرفته است؛ مزرعهای که بخش مهمی از آن، موقوفه آستانقدسرضوی بود و طبق گزارش برخی اسناد تاریخی، بعضی ساکنان آن، ریشه نیشابوری یا هراتی داشتند.
طبق گزارش برخی اسناد تاریخی، بعضی ساکنان سمزقند، ریشه نیشابوری یا هراتی داشتند
سیمای سمزقند، دستکم تا ۱۲۰ سال قبل، نمایانگر مزرعهای آباد و صاحب امکانات ویژه بود. حداقل دو رشته قنات در آن جریان داشت و کارگرانی که برخی در مزرعه سکونت دائمی داشتند و تعدادی هم ساکن محله نوغان مشهد بودند، در آن کار میکردند.
یکی از این قناتها تا نزدیکی دروازه بالاخیابان مشهد میرسید و حتی در سالهایی که بهتدریج باروی شهر تخریب میشد، جریان داشت. برپایه سند شماره۹۵۲۹۵ که در مرکز اسناد آستانقدسرضوی نگهداری میشود، در سال ۱۳۱۸ خورشیدی، شخصی به نام «رحیمشبانی» بهخاطر حفر چاه مربوطبه قنات سمزقند در اراضی باغ انگور خود که در نزدیکی دروازه بالاخیابان قرار داشته، شکایت کرده است.
این قناتها بهطور منظم، لایروبی و مرمت میشد؛ مثلا در سال ۱۲۸۵ قمری (۱۲۴۷ خورشیدی) دو مقنی به نامهای «آقامحمدعلی» و «آقامحمدجعفر تبریزی» که احتمالا باهم برادر یا استادوشاگرد بودهاند، مسئولیت لایروبی قناتهای سمزقند را برعهده داشتند. (سند شماره۴۳۲۴۸ مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
افزونبر اینها، سمزقند صاحب یک باب حمام بود؛ حمامی که طبق سند شماره۲۹۸۸۳ در مرکز اسناد آستانقدس، در سال ۱۳۲۷ قمری (۱۲۸۹ خورشیدی) نیاز به تعمیر و بازسازی پیدا کرد. ظاهرا بخشی از خاک مزرعه سمزقند، برای تولید سفال و آجر مناسب بوده است؛ چون در اوایل دهه ۱۳۱۰ خورشیدی، «شرکتسهامی سفال مشهد» با مالکیت آستانقدسرضوی بر روی اراضی این مزرعه ساخته شد.
چند سال بعد، در سال ۱۳۱۶ خورشیدی، بهدلیل کاهش آب قنات سمزقند، کار این شرکت به تعطیلی کشید؛ به همین دلیل نایبالتولیه وقت آستانقدس دستور داد «شرکت فلاحتی» برای تعمیر و راهاندازی مجدد قنات خشکشده اقدام کند. (سند شماره۱۰۱۸۴۷ مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
حدود یک سال بعد از تعمیر و راهاندازی مجدد قنات سمزقند بود که احتمالا نخستین کوره آجرپزی را «عباس برومند» بر روی اراضی این مزرعه قدیمی، نزدیک به کارخانه سفالی که به آن اشاره کردیم، بنا کرد. (سند شماره۱۰۲۴۲۹ مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
این کوره آجرپزی، به احتمال زیاد از نوع کورههای آجرپزی «هوفمان» با دودکش بلند بوده است که ساخت آنها در این دوره تاریخی باب شد و درحالحاضر، چند نمونه از آنها در بخشهای شرقی و شمالی مشهد، البته بهصورت خاموش، باقی است.
نکته دیگری که باید درباره تاریخ سمزقند، البته در دوره معاصر و پیش از پیوستن آن به محدوده شهری بدانیم، مشکلات مربوطبه تحدید اراضی این مزرعه است. چنین به نظر میرسد که در میانه دهه ۱۳۱۰ خورشیدی و هنگامی که به احتمال زیاد، خشکسالی بر مناطق اطراف مشهد حاکم بوده، درگیری و نزاعهای متعددی میان اهالی مزرعه سمزقند و ساکنان مزرعه شرقی، یعنی مزرعه «باقرآباد» -که در چند قسمت قبل، مفصل تاریخ آن را بررسی کردیم- رخ داده است.
در اینباره، دستکم دو سند قابل ارائه در مرکز اسناد آستانقدسرضوی وجود دارد؛ نخست سند شماره ۹۹۴۳۹ که مربوط به سال ۱۳۱۳ خورشیدی و شکایتنامهای است درباره رسیدگی به «دریافت غرامت و قطع اشجار کنار جوی سمزقند توسط رعایای بقرآباد» و دوم، سند شماره۱۰۰۹۵۵، مربوطبه سال ۱۳۱۴ که به «گزارش محمدجعفر درمورد تجاوز مالکین باقرآباد به اراضی سمزقند» است و از مسئولان آستانقدسرضوی «درخواست تعیین حدود اراضی» را دارد.
این درگیریها ظاهرا در سالهای بعد نیز بارها تکرار شده، ولی شکایتها به جایی نرسیده است.
همانطور که اشاره کردیم، اراضی مزرعه سمزقند در سال ۱۳۴۵ رسما تغییر کاربری یافت و به شهر مشهد ملحق شد. مجله «نامهآستانقدس» (شماره۲۴، مورخ ۱۳۴۵)، ذیل عبارت «اقدامات سازمانهای وابسته به آستانقدس»، در اینباره مینویسد: «زمینهای سمزقند، قطعهبندی شده است تا با شرایط آسان به اشخاص بیبضاعت که خانه ندارند، اجاره داده شود».
قبل از آنکه منطقه سمزقند مسکونی و بخشی از شهر شود، منازلی بهصورت غیرمجاز در آن بنا شده بود که بیشتر حالتی موقت و روستایی داشت. در سال ۱۳۲۸ خورشیدی، زندهیاد دکتر موسی حجازی (طبیب اعظم)، نخستین پزشک قانونی مشهد و از اطبای خیرخواه و مردمدوست، سنگبنای نخستین بیمارستان امراض روانی را بر روی زمینهای منطقه شرقی مزرعه سمزقند گذاشت.
تا پیش از آن، بیماران روانی در مکانی بسیار نامناسب، واقع در میدان دوچرخه -جایی نزدیک به سالن مهران امروزی- نگهداری میشدند که دکتر حجازی با هدف حمایت و مراقبت از آنها، بیمارستان جدید را بر روی اراضی سمزقند بنا کرد. امروز مزرعه سمزقند، کاملا در محدوده میانی مشهد قرار دارد و به یکی از مراکز شلوغ جمعیتی شهر تبدیل شده است.