هنر میوهآرایی، روحیه شاد میخواهد
بهاره بختیاری | دوباره رسید از راه شب یلدا، زمستونه دل فردا؛ زمستون رونما میخواد، که اون چشماش بشه پیدا؛ شب طولانی قصه، شب چله، شب بارون؛ نشستن دور یک کرسی، شب دلبستگیهامون قدیما بچه که بودیم، یک آینه روبهرومون بود؛ یک عالم برف بیاد امشب؛ الهی آرزومون بود؛ شب یلدا و هندونه؛ انار سرخ صددونه؛ بوی مادربزرگ پیر؛ تو چاردیواری خونه؛ آره مادربزرگ ناز، تو انگشتش بود انگشتر؛ دعا روی عقیقش بود، میخوندش قصه رو بهتر؛ بوی بابابزرگ پیر، مثل بوی گلاب و گل؛ میپیچید توی اون خونه، رو لبهاش سوره و چارقُل مادر اسپند دود میکرد، پدر تکیهاش به بالش بود؛ پدر شاهنامه رو میخوند؛ پدر دنیای سازش بود؛ شب یلدا یعنی با تو، شب یلدا یعنی با هم؛ بگیر یک فال حافظ تا، غم از خاطر بره کمکم.
دوباره سوز و سرمای زمستان مهمان خانههای ما شد
بچه که بودیم روزهای آخر پاییز بارها این شعر را از زبان مادربزرگهایمان، در حالیکه انارهای قرمز را دان میکرد، میشنیدیم. همیشه دوست داشتم این شب یلدا کمی زودتر بیاید تا مادربزرگم، اجازه ناخنک زدن به آن همه تنقلات خوشمزه را به من بدهد. کاش به گذشته برمی گشتم؛ به دوران کودکی و شب چله آن زمانها، خوردن برف، سرکه شیره، هندوانه، انار و تنقلات خوشمزه؛ همه اینها یاد و خاطره روزهای کودکی من و کودکان همسن من است که با همینها روزگارمان را سپری میکنیم.
به شب یلدا نزدیک میشویم. یکی از شبهایی که برای همه ما ایرانیها یادآور خاطرات زیادی از دوران کودکیهاست. یادش بهخیر و صد حیف که دیگر از قصه و غصه ننهجون و خوردن آبگوشت و اشکنه در دیگهای سفالی فرسنگها فاصله گرفتهایم. در این روزها که شب چله یعنی نماد زیبایی میوهها نزدیک شده، به سراغ هنرمند محلهمان رفتیم تا مارا با هنر زیبایش که سالها مهمان سفرههای همشهریها در جشنهای مختلف شده است، آَشنا کند.
به دنبال کشف استعدادهای درونیام هستم...
بیش از نیمی از سن خود را در کار تزیین سفره و میوه گذرانده است. از همان بچگی تا قرار بود سفرهای در خانه پهن شود، به قول خودش به دنبال این بودکه با چاقوهای آشپزخانه مدلهای گوناگون را بر روی غذاها و میوهها اجرا کند. این علاقه در وجودش اوج گرفت تا بارفتن به کلاسهای میوهآرایی، این هنر را در وجودش بیشتر از گذشته تقویت کرد و درحال حاضر نیز به عنوان یک هنرمند بین همسایهها و اقوام خود شناخته شده است.
این هنرمند محله ما که سالهاست در محله پیروزی دستی به تزیین سفرههای شب چله، سفرههای عقد و عروسی دارد، با وجودیکه سرش شلوغ است و سفارشهای زیادی را در این ایام قبول کرده، چند دقیقهای از وقتش را به ما میدهد؛ او میگوید: در این روزها بازارکار ما گرم است. کسانی که تزیین میوههایم را میبینند، به سراغم میآیند و از من میخواهند که با تزیین سیب و هندوانه، مهمان خانههایشان شوم.
وی که به قول خودش روحیه خستگیناپذیری در برابر خرابشدن تزیین میوه دارد، میگوید: باید روحیهای شاد داشته باشی تا اگر با چاقویی پوست یک میوه را خراب کردی، از کار خسته نشوی و باز هم به دنبال تزیین آن باشی.
اوستای کارم شدهام!
مهديه قاسمي که تا حالا بیش از ۵۰شاگرد را در این عرصه آموزش داده، نگاهی به هنرهای قبلیاش میکند و میگوید: علاقه است که باعث میشود خانمهای علاقهمند از تمام نواحی شهر به دنبال آموختن این هنر باشند.
هنر میوه و سفرهآرایی نیاز به کلاس ندارد، بلکه با سلیقه و حتی فقط با نگاه میتوانی زیباترین طرحها آماده کنی
وی که ازدوران کودکی در کنار درس و مدرسه به این هنر پرداخته است، اظهار میکند: هنر میوه و سفرهآرایی جزو هنرهایی نیست که نیاز به کلاس داشته باشد، بلکه با سلیقه و حتی فقط با نگاه میتوانی زیباترین طرحها را برای چیدن سفره یا میز آماده کنی.
از حمایت همسرم ممنونم
وی که معتقد است اگر در این سالها حمایت همسرش نبود، نمیتوانست هنرش را به نمایش بگذارد، میگوید: خداوند را شاکرم که همسرم در روزهای سخت زندگی کنار من بوده است. هروقت از تعداد زیاد سفارشها بهویژه آنها که مربوط به شب چله است خسته میشوم، همسرم بقیه کارها را انجام میدهد. قاسمی با نگاهی سرشار از محبت ادامه میدهد: چندسالی از زندگی مشترکم میگذرد و در این سالها سعی کردهام این هنر خدادادی را به همسرم نیز یاد بدهم، بهطوریکه اکنون در کنار هم مشغول به کار تزیین هستیم.
هنرمند خانه قدیمی مادربزرگ هستم
وی باوجود اینکه برای خود خانه و خانوادهای تشکیل داده، هنوزهم مانند دوران بچگی شبهای چله به خانه مادربزرگش میرود. قاسمی دوران کودکیاش را که گوشه چادر مادربزرگ را میگرفت تا برای خرید میوه همراه او باشد، بهیاد میآورد و میگوید: انگار همین دیروز بود که برای آمدن شب چله که از آن فقط دورهمبودن و خواندن دیوان حافظ را میفهمیدم، شب و روز را میشمردم. او خاطرات گذشته را پیش چشمش مرور میکند و میافزاید: وقتی خریدهای مادربزرگم تمام میشد، به من اجازه میداد دور از چشم همه به سلیقه خودم میوهها را تزیین کنم.
یاد کرسیهای شبنشینی بهخیر
قاسمي که به قول خودش هیچوقت مهربانیهای مادربزرگش را فراموش نمیکند، می گوید: مادربزرگم از تزیین میوههای من خوشش میآمد و بین دخترداییها و دخترخالهها دست مهربانش را بر سرم میکشید و تشویقم میکرد. الان هم که در این کار حرفهای شدهام، برای شب چله به خانه مادربزرگم میروم تا باز هم مهمان مهربانیهایش باشم. در کنار دیگهای شلغم و لبو انواع میوهها را به درخواستش تزیین میکنم تا وقتی سوروسات آبگوشتی که از صبح بار گذاشته بود، مهیا شد که آن را کنار همه اعضای فامیل بخوریم، میوهها نیز آماده باشد.
آشنای با رازهای تزیین میوه
مهديه قاسمي که با تشویقهای مادربزرگش یک هنرمند کدبانو شده است، نمونهای از کارهای هنریاش را آن هم با یک مدل آسان آموزش میدهد. او میگوید: گذاشتن هندوانه در سفره شب یلدا ضروری است؛ اما شاید برش دادن معمولی آن و گذاشتنش در یک سینی یا کاسه تکراری باشد چراکه همه ما دوست داریم سفره شب یلدایی متفاوت داشته باشیم.
بنابراین هنرمند محله ما تمام هنرش را به کار میبندد تا با استفاده از یک چاقوی ساده آشپزخانه هندوانه را بهشکل گل دربیاورد تا خانمهای همسایه دعاگویش باشند. ابتدا باید با چاقو، قسمت های روی پوست هندوانه را برداریم.بعد در قسمت وسط سطح ایجادشده دایرهای ایجاد میكنیم. حالا باید قسمت وسط گل را درست كنیم. اگركمی دقت كنید این كار بهراحتی انجام میشود؛ فقط توجه کنید که هر برشی میزنید باید به عنوان یك گلبرگ گل تا قسمت سرخ هندوانه عمق پیدا كند تا بتوانیم دو رنگ را ایجاد كنیم.
*این گزارش چهارشنبه، ۲۹ آذر ۹۱ در شماره ۳۵ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.

