یلدای امسال مادر شهیدان مصطفی و حسین رحمانی و یکی از ساکنان محله میهمان خانه اقدس ایزدی شدند. اینجا یلدا فقط یک رسم نیست؛ حافظه مشترک زنهایی است که با خاطرات زندگی کردهاند.
در منطقه یک مشهد، خاطرات هندوانههای حاجمحمد و کرسیهای نشیمن، امروز با نوای روضه و صلهرحمی سیاهپوش درآمیخته تا تولد دوبارهای از خورشید را نوید دهد.
مهدیه قاسمی هنرمند میوه آرای محله هاشمیه است که شبهای چله شلوغی دارد و تاکنون بیشتر از ۵۰ دختر مشهدی را دراین حرفه آموزش داده است.
قدیم رسم بر این بود که در شب چله بزرگتر فامیل گوسفند میکشت و آن شب همه دور کرسی بزرگ قورمه می خوردند.این رسم امروز شاید به علت گرانی و دلایل دیگر به فراموشی سپرده شده است.
منيره كيانينژاد هنرمند میوهآرا است. او میگوید: باید اهل ذوق و هنر باشی که بتوانی باحوصله بنشینی پوستهای هندوانه را با چاقوی آشپزخانه به شکل زیگزاگ درآوری تا سفره شبچلهات رنگین شود.
حاجعباس از خاطره شب چله ای عروس میگوید: محمدحسین پسرعمه داماد هندوانهها را روی زمین گذاشت. یکی از هندوانهها شروع کرد به قلخوردن. خانه عروس هم در سربالایی بود. هندوانه میچرخید و محمدحسین هم که چاق بود، دنبالش میرفت.
ملامحمد به وقت گفتن از شب یلدا، کلمه «چله» را بیشتر استفاده میکند و تأکیدش بر این است که مشترکات شب چله های قدیم در جمعشدن در خانه بزرگتر، فالحافظ گرفتن و خوردن هندوانه و انار خلاصه میشد و بقیه در هر قومی متفاوت بود.






