کد خبر: ۱۳۶۸۷
۲۳ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۰
حالمان وقتی خوب است که بدانیم غمی در دل دیگری خانه نکرده

حالمان وقتی خوب است که بدانیم غمی در دل دیگری خانه نکرده

برای همسایه‌های کوچه رسالت ۶۴.۱، به فکر‌هم‌بودن و از حال هم خبر‌گرفتن، بخشی از زندگی روزمره است. حال همسایه‌های مهربان این کوچه، وقتی خوب است که بدانند غمی در دل دیگری خانه نکرده است.

برای همسایه‌های کوچه رسالت ۶۴.۱، به فکر‌هم‌بودن و از حال هم خبر‌گرفتن، بخشی از زندگی روزمره است، به‌طوری‌که اگر چند روز بگذرد و یکی از همسایه‌ها را در صف‌های نماز جماعت مسجد مهدی قائم(عج) یا حین خرید‌های روزانه، نبینند، با نگرانی، جویای دلیل آن می‌شوند تا اگر مشکلی پیش آمده است، با کمک هم از میان بردارند. حال همسایه‌های مهربان این کوچه، وقتی خوب است که بدانند غمی در دل دیگری خانه نکرده است و همه اهالی در آرامش و سلامتی نسبی، روزگار می‌گذرانند.

 

از سنگر مدرسه تا مسجد

زهره شیدا ۳۵‌سال است در این محدوده سکونت دارد. او درباره ویژگی‌های این کوچه و کوچه‌های اطراف می‌گوید: ما اینجا به مشکلات هم بی‌تفاوت نیستیم. اگر خبردار شویم یکی از همسایه‌ها برای جور‌کردن پول داروهایش درمانده شده، لنگ تهیه چند قلم جهیزیه است یا دختر پابه‌ماه دارد و نمی‌تواند سیسمونی نوه‌اش را جور کند، همگی دست به کار می‌شویم تا مشکل همسایه را برطرف کنیم.

او هشت‌سال است با فعالیت مستمر در پایگاه بسیج مسجد مهدی قائم (عج)، گره‌گشایی از همسایه‌ها را به یکی از اولویت‌های خود، تبدیل کرده است و پیش از این هم با عضویت در هیئت‌امنای مدارس مختلف محله مثل طیب، امام‌حسین (ع)، شهید علی‌اصغری در کمک به دانش‌آموزان نیازمند، مشارکت داشته است.

زهره خانم شیدا همسایه‌اش، اکرم کشتکار را به ما معرفی می‌کند و می‌گوید: بانویی باوقار و متین است. اهل غیبت پشت سر همسایه‌ها نیست و با دروغ و تهمت میانه‌ای ندارد.

 

مهربانی با کودکان

اکرم کشتکار معینی بیش‌از دو دهه از عمر خود را در این کوچه سپری کرده است. او که عضو پایگاه بسیج و مربی مهد قرآن مهدی قائم (عج) است، با همسایه‌هایش خواهرانه رفتار می‌کند و دغدغه‌های آنها را مشکل خودش می‌داند. کودک همسایه که به‌دلیل مشغله مادر خود، امکان حضور در کلاس‌های مهدقرآن را نداشت، یکی از کسانی است که از خیرخواهی خانم کشتکار، بهره‌مند شده است.

حتی اگر دو تا نان در خانه‌ام باشد و بدانم همسایه‌ام نان ندارد، تقدیمش می‌کنم، بی‌منت

او درباره شرایط این کودک می‌گوید: خدا به‌تازگی به این کودک، دو برادر دوقلو هدیه کرده است. پدر کودک، شب‌کار است و مادر هم نمی‌توانست با این دو نورسیده، صبح‌به‌صبح، فرزند بزرگ‌ترش را بیاورد پیش‌دبستانی. من خودم می‌روم دنبالش و او را می‌آورم تا از آموزش، محروم نمانَد.

کمک به بازگشت چند دانش آموز بازمانده از تحصیل و رسیدگی به وضعیت مادر نیازمندی که در آستانه تولد پنجمین فرزند خود بود، نمونه‌ای دیگر از کار‌های خیری است که کشتکار با کمک همسایه‌های خیراندیش خود انجام داده است.

او می‌گوید: نیت انجام هر‌کار خیری داشته باشم، دوست و همسایه خوبم، وجیهه شهلایی، همراهم است.

 

رضایت خدا در کمک به همسایه

همسایه‌ها، وجیهه شهلایی را به مهربانی بی‌حد‌ومرزش می‌شناسند. ۱۰‌سال زندگی آبرومندانه در این کوچه، از او شخصیتی محبوب و مورد احترام بین اهالی ساخته است. می‌گوید: کوچه ما قدیمی‌نشین است؛ اگر تازه‌واردی به جمع همسایه‌ها اضافه شود، با او رابطه دوستانه برقرار می‌کنم تا احساس غریبگی نکند. برای اسباب‌کشی یا هر کار دیگری که نیاز باشد، کمکش می‌کنم.

او ادامه می‌دهد: من اعتقادی به این ضرب‌المثل که می‌گوید «چراغی که به خانه رواست...» ندارم. حتی اگر دو تا نان در خانه‌ام باشد و بدانم همسایه‌ام نان ندارد، تقدیمش می‌کنم، بی‌منت.

وجیهه شهلایی می‌گوید:‌ چون بار‌ها تجربه کرده‌ام که اگر به همسایه‌ام چیزی را ببخشم، خدا راضی می‌شود و ده‌برابرش و بهترش را از جایی که حتی فکرش را هم نمی‌کنم، برایم می‌فرستد.

 

* این گزارش یکشنبه ۲۳ آذرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۴۲ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44