کاسبان کوچه نظامدوست ۲۵ هوای مشتریها را دارند
از کوچه شهیدان نظامدوست ۲۵ در دل محله عباسآباد، هنوز بوی صفا و صمیمیت بلند میشود. اینجا مغازهها فقط محل خرید و فروش نیستند، بلکه هرکدام تکهای از زندگی مردماند.
از ابزارفروشی قدیمی حاجابراهیم کلامی گرفته تا بقالی کوچک حمیدرضا دانه و میوهفروشی پررفتوآمد مهدی صادقی، همه برای اهالی، پر از مهربانی و خاطرهاند. در این کوچه هنوز همسایهها یکدیگر را میشناسند، از حال هم باخبرند و اگر کسی گرفتار شود، دستش را میگیرند و رفاقت هنوز از مُد نیفتاده است.
صاحب بقالی کوچک با دلی بزرگ
حمیدرضا دانه، مردی سیوششساله با اصالتی از زبرخان نیشابور است. بیستوششسالی میشود که در این خیابان زندگی میکند و هفدهسال است که بقالیاش پاتوق اهالی محله شده است. او اجناسش را با سودی اندک میفروشد و میگوید روزیاش را در رضایت همسایهها میبیند. هوای همسایهها را دارد؛ اگر کسی دستش خالی باشد، حساب دفتریاش باز است و نسیه دادن هم به روی خوش او گره میخورد.
میگوید با مهدی صادقی، همسایه قدیمیاش، صمیمیتر است؛ «مهدیآقا همیشه خندهروست، آزارش به مورچه هم نمیرسد. خرج زندگی پدر و مادرش را خودش میدهد. چندسال قبل مادرش سرطان گرفته بود و با پیگیریهای مهدی دوباره سلامتیاش را بهدست آورد. «حمیدآقا میگوید: مهدیآقا سحرخیز است و هر صبح که مغازه را باز میکند، با فروش میوه و ترهبار باکیفیت و قیمت مناسب، به مردم محلهاش خدمت میکند.
از کار نیمروزی تا کاسبی پرمشتری
مهدی صادقی، جوان پرتلاشی است که از دوران کودکی با کار و زندگی واقعی آشنا شده است. او از دوازدهسالگی نیمی از روز را به درس خواندن میگذراند و نیم دیگر را در میوهفروشی محلهاش کار میکرد. کمکم که فوتوفن کار را یاد گرفت، تصمیم گرفت درس را رها کند و تماموقت پای کار بایستد. با کمک پدرش مغازهای در خیابان شهیدان نظامدوست راه انداخت و حالا به انصاف و خوشرفتاری مشهور است.
ما سعی میکنیم به هم خوبی کنیم و مطمئنیم خوبی، خوبی میآورد. به قول قدیمیها، اینجا ما از هم ارث میبریم
همسایهها میگویند هیچکس از مغازهاش دست خالی بیرون نمیآید. اما خودش راز موفقیتش را فقط در کار و تلاش نمیبیند، بلکه آن را مدیون حضور و حمایت مردی به نام حاجآقا کلامی میداند.
او با لبخند از حاجآقا یاد میکند و میگوید: سالها پیش که سن و سالی نداشتم، حاجآقا مثل پدر بالای سرم بود. هرروز لابهلای کارهایش به من سر میزد، حالم را میپرسید، راه و رسم درستکاری را یادم میداد. وقتی خسته میشدم، دعوتم میکرد کنار خودش ناهار بخوریم و در همان لحظهها از تجربههایش برام میگفت؛ از مشتریمداری، از حسابوکتاب، از اخلاق بازار که همهاش چراغ راهم بوده است.
طعم خوش همسایگی
ابراهیم کلامی، یکی از کاسبان قدیمی و خوشنام محله عباسآباد است که از حدود بیستسال پیش در خیابان شهیدان نظامدوست مغازه ابزارفروشی دارد. او با لبخند درباره همسایهداری میگوید: همسایههای ما اینجا یکدیگر را خوب میشناسند و هوای هم را دارند، برخلاف خیلی از جاهای دیگر که هرکس در دنیای خودش غرق شده است.
او معتقد است با وجود همه سختیها و گرانیها، هنوز میتوان دلها را به هم نزدیک نگه داشت؛ «قبول داریم مشکلات زیاد شده است، اما این دلیل نمیشود که پشت هم را خالی کنیم. اینجا همسایهها بیشتر خریدهایشان را از کاسبهای محلی انجام میهند. ما سعی میکنیم به هم خوبی کنیم و مطمئنیم خوبی، خوبی میآورد. به قول قدیمیها، اینجا ما از هم ارث میبریم.»
حاجابراهیم از رفاقت و همکاری میان همسایههای کاسب هم میگوید: اگر کسی برای مبلغی معطل بماند، بقیه کمکش میکنند تا کارش راه بیفتد. من حدود دو دهه است که آقای دانه و صادقی را میشناسم. آنها هردو از همین جنس همسایههای خوب هستند. دستودلبازند و باانصاف.
* این گزارش یکشنبه ۴ آبانماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۳۶ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.
