پیرمرد خارکن محله طالقانی صبح تا شب زحمت می کشد، او می گوید همیشه دوست داشتم دخترانم که حالا برای خودشان خانمی شدهاند، زندگی شرافتمندانه و آبرومندی داشته باشند و پیش بقیه سرافکنده نشوند.
صابر هم پرستار است، هم مددکار، هم کدبانوی خانه و هم پدر و سرپناه خانواده. داستان زندگی او، روایت مردی که با وجود ۶۵ سال سن، از دختر معلول و پسر شیزوفرنی و همسر ناتوانش، بهتنهایی مراقبت میکند.
احمد بیداری یکی از پدر های مهربان شهرمان است که باوجود مخالفت پزشکان کلیهاش را به فرزند بیمارش اهدا کرد. او میگوید هیچ وقت بابت آن روزها پشیمان نیست چراکه سلامتی فرزندش را با چشمانش میبیند.
نام حاجحسن شاهدی این روزها با پسوند « پدر بزرگ» روی زبان ۱۰۱ زن و مرد پیر، جوان، نوجوان و کودک میچرخد تا کسی که هنوز هم خودش را رعیتِ حاجحسین ملک معرفی میکند، آقای خیلی از وکیلآبادیها باشد.
محمد خاوری با وجود زخم بستر بر روی ویلچر مینشیند و با وزن کردن مردمان سعی دارد رزق حلالی برای خانوادهاش فراهم کند.
حسین هریری در فنون رزمی و جنگی جدید و تخریب تبحر داشت و زمان شهادت، سمتش فرمانده تخریب قرارگاه فاطمیون بود.
خانه سالمندان محله سجاد، خانه پدر ان و پدر بزرگانی است که حالا اینجا گرچه لحظات خود را در کنار هم میگذرانند، اما تنها هستند.






