این سرنوشت مرد 42سالهای از شهرک مهرگان است که با ابتلا به کرونا دچار عارضه خونریزی داخلی شد و سوم خرداد امسال روی تخت بیمارستان امامحسین(ع) با 80درصد درگیری ریه جان باخت. این گزارش حکایت حرفهای علیرضا، پسر بزرگ مرحوم علی بصیری، است که در هجدهسالگی باید حامی برادر سیزدهسالهاش باشد، درحالیکه خودش هنوز به حمایت پدر نیاز دارد.
سیاهه بلندبالایی از اقدامات و سازندگیهایش در دوران دفاع مقدس، از او چهره شاخصی ساخت که تا سالها پساز شهادتش همچنان به یادگار مانده است. سردار حمیدرضا شریفالحسینی، شغل معاون وزیر را نپذیرفت تا همچنان در جبهه حضور داشته باشد. او در کارنامه پربار خود منشأ خدمات بسیاری بود؛ از ساخت پادگان و جاده گرفته تا بیمارستان و پل و دهها اقدام عمرانی دیگر در جبهه و مناطق عملیاتی.
بعداز شهادت ناصر در سال١٣۶۴ هنوز دو مرد دیگر در خانواده رجبیان باقی مانده بود. هم من و هم پدر این حس را داشتیم که باید بعداز ناصر به جبهه برویم. هر دو هم بسیار دوست داشتیم برویم. نگاههایمان هم تا مدتها همین حرفها را به دیگری میگفت، تا اینکه یک روز بالاخره از عزم دل برای رفتن به جبهه، به دیگری گفتیم. ازطرفی هم رفتن هر دو نفر ما به جبهه، شدنی نبود. خانه خالی از مرد میشد و این یعنی تنهاماندن مادر.
بعد از برادرم همسرم راهی جبهه شد. من ماندم و سه فرزند کوچک. او میگفت خدا یار و یاور شماست. من باید از انقلاب و این سرزمین دفاع کنم. یادم میآید آن زمانها یک گوشمان به در خانه بود، تا خبری یا نامهای از مردانمان که در جنگ بودند به دستمان برسد. همسرم بار آخری که رفت گفت عملیات است. 20روز از عملیات گذشته بود و همه دوستانش برگشته بودند و همسرم برنگشته بود. به خانه یکی از دوستانش رفتم تا سراغش را بگیرم. او گفت مجروح و شهیدشدنش را دیدهام اما دیگر از او خبری ندارم.
آخرین روزهای آبان 99 برای خانواده شهیدان کروچی مصادف شد با از دست دادن پدر ی که به آن افتخار میکردند و بزرگ خاندان بود. عباس کروچی پدر 2 شهید و همسر شهیده در سن هشتاد و دو سالگی به دلیل ایست قلبی خانوادهاش را به مقصد دیدن فرزندان و همسر شهیدش ترک گفت و پیکر بیجانش در صحن آزادی به خاک سپرده شد.
خانواده عرب اهوازی چندسالی است به مشهد مهاجرت کردهاند. در اینجا غریبند و تنها دلخوشیشان همسایگی آقا امام رضا(ع) است. فاطمه خانم عروسک میسازد، عروسکهایی زیبا که برای او عزیزند و هر کدام اسم و شخصیت مخصوصی دارند و لباس زیبای اقوام ایرانی را پوشیدهاند. این عروسکها در فضای مجازی مورد استفبال قرار گرفتند و از نقاط مختلف کشور سر درآوردند.
محمد هفتهای چند تا موشک چوبی میسازد. رادیو جیبی، سوژه اصلی نقاشیهای علی جان است، همان تنها مونس و همدم او در سالهای سخت اسارت. موشکها و خمپارهها هم پایه ثابت خوابهای اکبر هستند.