حمید فرازی هنرآموزهای زیادی دارد. او روزها پای کوره و ساماندهی کارگران است و وقتهای فراغتش را میگذارد برای آموزش نقاشی و حالا که کرونا و محدودیتهاست، شبها در گروه مجازی بهصورت آنلاین کار سیاهقلم را آموزش میدهد.
تاکنون 4نمایشگاه شخصی داشته است؛ نمایشگاه «کوچههای خاکی» نگارخانه محراب سال 73 در احمدآباد و «خستهام» در نگارخانه اسپهبدی که در همین مشهد برگزار شده است. علاوه بر این او در نمایشگاههای «نگارخانه سبز» با موضوع طبیعت در سال 83 و «نسیم مهر» آذر 98 در نگارخانه یاسمین مهر تهران شرکت داشتهاست.
دانیال در کوتاهمدت چنان خوش درخشید که در دهسالگی بازوبند کاپیتانی تیم فوتسال گیتیپسند بر بازوی او نشست. در تیم اکباتان محله پنجتن هم بین ۲۲بازیکن او کاپیتان تیم است. دانیال این روزها در حال آمادهشدن برای دومین مسابقه رسمی تیمش در ورزشگاه تختی است. فوتبال را از ششهفتسالگی و قبل رفتن به مدرسه آغاز کرده و با استعدادی که از خود نشان داده، از نهسالگی توانسته است وارد یکی از تیمهای خوب مشهد شود.
گلشهر سرزمین ورزشهای رزمی است. این ادعای بیپایهای نیست و ورزشهای رزمی در این محدوده خیلی طرفدار دارند. ورزشکاران هنرهای رزمی منطقه انسانهای دوستداشتنیاند که خلاف ورزش حرفهایشان بسیار آرام و متین هستند. امروز هم سراغ یکی از همین ورزشکاران سختکوش آمدیم. مربی ووشو و مسئول باشگاه رزمی در محله آوینی که اصالتی پاکستانی دارد ولی بزرگ شده این آب و خاک است. محمد ابراهیمی، مربی بااخلاق 41ساله که حسن رفتار و دلسوزیاش درباره شاگردان زبانزد مردم است.
روزِ دوشنبه بود که جنگ آمد. دوشنبهشبی که کریم و بچههایش در خانه شام میخوردند و هیچ نمیدانستند که خانهشان با این جنگ چه روزهایی را به چشم خواهد دید. 3ماه بعد از همان دوشنبه بود که یکی از پسرها غزل خداحافظی خواند و رفت به دل جنگ. 6ماه بعد از آن خود کریم با زن و بچهها خداحافظی کرد و رفت و مدتی بعد از آن هم پسر دیگر کریم راهی جبهه شد. 6سال از همان دوشنبه که گذشت، وقتی مادر سفره شام پهن کرد، دیگر هیچکدام از آنها نبودند تا حلقهوار کنار هم بنشینند و تنها قاب عکسهایشان بود که نام شهید داشت.
«هنر این است که از گوشت یخزده برزیلی بهترین چلوگوشت دنیا را درست کنی!» این مثال را از لابهلای تجربههایش بیرون میکشد تا نقب بزند به دغدغه اصلیاش و پشتبندش میگوید: «کار سخت هم این است که بتوانی از بیعلاقهترین شاگرد، بهترین قاری را بسازی!» توی جیبش کلی از این مثالها دارد که لابهلای حرفهایش رو میکند.
شهید محمدرضا فیضی، ماه رمضان سال ۹۷ آخرین گفتوگوی تلفنی خود را با همسرش برقرار میکند و از او میخواهد برایش دعا کند تا به درجه رفیع شهادت دست پیدا کند. بعد از مدتی مادر شهید به رحمت خدا میرود. ۴۰ روز از فوت مادر میگذرد که خبر شهادت پسر را برای همسر و فرزندانش میآورند. ۲ سال طول میکشد تا پیکر شهید به دست خانواده برسد و دلشان آرام بگیرد.