اولین چیزی که با ورود به این خانه توجهم را جلب میکند عکس قاب شده آویزان به دیوار است. محمد توی این عکس انگار هنوز زنده است و نفس میکشد با همان لبخند روی لب و نگاه گرم و گیرا که به نقطهای نامعلوم دوخته شده است. ناخوداگاه این بیت توی سرم مرور میشود: (هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق!)
محمد قدمگاهی شهید نیروی انتظامی است که دوازدهم تیرماه سال١٣٨٧ در روستای لار سیستان و بلوچستان توسط اشرار به شهادت میرسد.
همه چیز اینجا نام و نشانی از «حمیدرضا» دارد. از درخت تنومند توت داخل حیاط که پدر پس از شهادت «حمیدرضا» کاشته بگیرید تا انبوه قاب عکسهای او که در جای جای این خانه کوچک به چشم میخورد. روحش هنوز توی این خانه نفس میکشد... در کنار پدر و مادری که هنوز پس از گذشت ٣٧سال داغ فرزند برایشان تازه است و به دوری او عادت نکردهاند. «حمیدرضا آزادی» متولد سال ١٣٤٦ شهید دفاع مقدس است که در دوازدهم اسفند سال١٣٦٢ در شانزدهسالگی در جزیره مجنون به شهادت میرسد. خبر شهادت او اما ١٣سال دیرتر به گوش مادر و پدر میرسد.
«بچه محلمان بود. میگفتم سید جان، تو از صبح تا شب دنبال کاسبی هستی؛ این خیلی خوب است. نان حلال هم در میآوری. شبها هم یک ساعتهایی بیا مسجد و با ما باش. بچههای مسجد خیلی باصفا هستند. سیدحکیم، اما متواضعانه میگفت شما آدمهای بزرگی هستید؛ بگذارید من دنبال کاسبی ام باشم. تا اینکه سال ۹۵ خبر آمد سیدحسن حسینی در سوریه شهید شده، آن هم به عنوان معاون لشکر فاطمیون. ا... اکبر! چطور او را نشناختیم؟ او شهید شد و خیلی از ما بچه مسجدیها متوجه شدیم که ما باید دنباله رو سید باشیم نه اینکه او دنبال ما بیفتد.»
حاج رجب محمدزاده را خیلیها تا روزی که مستندش را ندیدند، نشناختند. مستندی که حمید یادروج با نام «پسر را ببین، پدر را تصویر کن» از زندگی او ساخت، خیلیها را انگشت به دهان گذاشت. رزمنده بی ادعای دوران دفاع مقدس ۳۲ سال پیش در منطقه ماووت و بر اثر اصابت خمپاره، صورتش را به طور کامل از دست داد.
بامداد شنبه 5تیرماه، خبری تلخ از خیابان شهیدرجایی شهرک طرق بهسرعت در تمام شهر پیچید. خبری که میگفت یکی از مأموران کلانتری طرق برای حفظ مال یک شهروند، جانش را فدا کرده و یک قهرمان دیگر به جمع 120شهید این محله افزوده شده است. ستوان دوم محمد قاینی نیازآباد با موتورسیکلتش درحال گشتزنی است که یکی از شهروندان طرق جلو راهش را میگیرد و از او میخواهد راه را بر سارقی که خودرو داییاش را به سرقت برده ببندد. ستوان قاینی از یک خودرو درحال عبور میخواهد به کمکش بیاید تا راه را بر این سارق ببندند و...
این سرنوشت مرد 42سالهای از شهرک مهرگان است که با ابتلا به کرونا دچار عارضه خونریزی داخلی شد و سوم خرداد امسال روی تخت بیمارستان امامحسین(ع) با 80درصد درگیری ریه جان باخت. این گزارش حکایت حرفهای علیرضا، پسر بزرگ مرحوم علی بصیری، است که در هجدهسالگی باید حامی برادر سیزدهسالهاش باشد، درحالیکه خودش هنوز به حمایت پدر نیاز دارد.
سیاهه بلندبالایی از اقدامات و سازندگیهایش در دوران دفاع مقدس، از او چهره شاخصی ساخت که تا سالها پساز شهادتش همچنان به یادگار مانده است. سردار حمیدرضا شریفالحسینی، شغل معاون وزیر را نپذیرفت تا همچنان در جبهه حضور داشته باشد. او در کارنامه پربار خود منشأ خدمات بسیاری بود؛ از ساخت پادگان و جاده گرفته تا بیمارستان و پل و دهها اقدام عمرانی دیگر در جبهه و مناطق عملیاتی.