کد خبر: ۱۳۳۷۴
۱۷ آبان ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۰
کتابخانه سیار در تاکسی آقای شیدایی

کتابخانه سیار در تاکسی آقای شیدایی

خانه دوم جواد شیدایی‌فر پژو ۴۰۵ زرد‌رنگی است که با آن امرارمعاش می‌کند. او می‌گوید: من فکر می‌کنم مسافری که وارد ماشین من می‌شود حکم میهمانی را دارد که به منزل شخصی من می‌آید.

احمد پورمنفردی| از قديم تاكسي را به اتوبوس ترجيح مي‌دادم. شايد به خاطر اين‌كه در تاكسي حوصله آدم سر نمي‌رود و هميشه مي‌تواند از بحث مسافران يا خطابه‌هاي رانندگان تاکسی بیشترین استفاده را ببرد. من كه فكر مي‌کنم راننده تاكسي‌ها صدي نودشان، يك پا جامعه‌شناس‌اند!

البته هرکدام دردسرهای شغلی خاص خودشان را دارند. از دعوا برای دریافت کرایه یا پول خرد با مسافر گرفته تا نسخه تهیه نشده مادر و لوازم‌التحریری که چند روزی است به فرزند کوچک قول خرید آن را داده و هنوز برایش تهیه نکرده است.

بسیاری از آن‌ها با همین شغل خانواده پرجمعیت خود را تأمین می‌کنند و بعضی‌ها هم علاوه بر خانواده خود هزینه‌های دوا و دکتر پدر و مادر را می‌پردازند. اما به هر حال هر مشکل مالی هم که بر سر راهشان قرار بگیرد باز هم به شغل خود عشق می‌ورزند و به مسافر به‌عنوان اولین و آخرین مخاطب خود احترام می‌گذارند.

روزش را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می‌کند. پاشنه کفشش را بالا می‌کشد و به سوی خانه دومش قدم برمی‌دارد. خانه دوم او همان پژو ۴۰۵ زرد‌رنگی است که با آن امرارمعاش می‌کند و خرجی همسر و دو دخترش را تأمین می‌کند.

او می‌گوید: ابتدای صبح شیشه‌های ماشین را با دستمال تمیز می‌کنم و معتقدم تمیز بودن ماشین در واقع احترام گذاشتن به مسافر است، زیرا او دقایقی را در این ماشین سپری می‌کند و کثیفی ماشین من حتی پنجره‌هایش  نباید مسافرم را آزار دهد. دلم می‌خواهد مسافرم با خاطره‌ای خوب از تاکسی من پیاده شود.

اینها اولین عباراتی است که جواد شیدایی‌فر تاکسی‌ران نمونه محله امام رضا (ع) مشهد به زبان می‌آورد. جوادآقای ۳۸ ساله که همواره در تعاملات خود لبخند بر لب دارد تاکسی‌ران نمونه مشهد معرفی شده است. همین موضوع ما را بر آن داشت تا پرس‌پرسان سری به این تاکسی‌ران نمونه محله‌مان بزنیم.

ساعت نزدیک ۱۲ ظهر است. با تاکسی زرد رنگش درست مقابل دفتر روزنامه پارک می‌کند و به داخل می‌آید. می‌گویند همه‌چیز در تاکسی این تاکسی‌ران نمونه یافت می‌شود به همین دلیل ترجیح می‌دهم گفت‌و‌گو را در داخل ماشین ادامه دهم.

لبخند بزنید

از همین طرف خیابان قبل از عبور از بولوار کامیاب دو خط درشت زردرنگ که گویا با رنگ ماشین هم تناسب دارد در شیشه پنجره جلو به‌چشم می‌خورد؛ «لطفا با لبخند وارد شوید.» جوادآقا این عبارت را با زرد شبرنگ و با خط درشت روی دو شیشه پنجره جلو به‌صورت اریب چسبانده است.

برایم جالب است قبل از آنکه علتش را بپرسم خودش توضیح می‌دهد: هدفم از این‌کار این است تا هر مسافری حتی اگر دغدغه‌های روزانه یا مشکلاتی دیگر دارد با دیدن این جمله ناخودآگاه لبخند روی لبانش نقش ببندد و برای چند لحظه ای که با من هم سفر است آن موضوع را فراموش کند.

در ماشین را باز می‌کنم تا ادامه گفتگو را در تاکسی جوادآقا دنبال کنم. به محض ورود دو عبارت بزرگ «خوش آمدید» به‌چشم می‌خورد که درست پشت دو صندلی جلو نصب شده است. او در مورد این عبارت هم چنین می‌گوید: تعجب نکنید، من فکر می‌کنم مسافری که وارد ماشین من می‌شود حکم میهمانی را دارد که به منزل شخصی من می‌آید. تاکسی من خانه دوم من است پس من باید از او میزبانی کنم که این میزبانی به شیوه خاص خودش است.

 

جواد شیدایی‌فر تاکسی‌ران نمونه محله امام رضا (ع) است

 

کتابخانه سیار در تاکسی

اما اینجا کتابخانه سیّار کوچکی هم درست پشت صندلی راننده وجود دارد. کتابخانه‌ای با روکشی خاکستری رنگ و جیب‌هایی که حکم قفسه‌های کتابخانه را دارد. او ادامه می‌دهد: برای مسافران علاقه‌مند به مطالعه یا کسانی که مسافت طولانی‌تری را در تاکسی به‌سر می‌برند هم فکری کرده‌ام. اینجا مجموعه‌ای از کتاب‌ها که برای مطالعه کوتاه مفید باشند گردآوری شده و هستند مسافرانی که از این کتابخانه سیار کتاب بردارند و تا رسیدن به مقصد آن را بخوانند.

با دقت اطراف را نگاه می‌کنم. جوادآقا روی آینه جلوی ماشین هم عبارت دیگری نوشته است: «مسافر محترم دریافت کرایه فقط بر اساس تاکسی‌متر»، او کار جالب دیگری را هم در زمینه نحوه دریافت کرایه از مسافر انجام داده است که البته طراح این کار هم خودش بوده است.

جواد آقا در این‌باره توضیح می‌دهد: با دیدن مشکلاتی که بین مسافر و راننده برای دریافت کرایه تاکسی به‌وجود می‌آمد فکری به سرم زد. بر اساس این فکر چهارکارت ورودی مسافر منطبق با شماره‌انداز دریافت کرایه در چهار کانال وروردی تاکسی‌ام طراحی کردم.

هر مسافری که وارد تاکسی می‌شود کانال ورودی آن‌را از جلوی ماشین می‌زنم و کارت آن کانال را در اختیار مسافر مربوطه قرار می‌دهم، زمانی‌که مسافر قصد پیاده‌شدن دارد مبلغ کرایه او روی کارت درج شده و این مبلغ همان مبلغ روی کانال ورودی جلوی ماشین است. بدین ترتیب هیچ‌گاه اتفاق نیفتاده که مسافری از پرداخت کرایه‌اش ناراضی باشد حتی بسیاری از مسافران هم از این کار من استقبال کردند.

 

یک درخواست

اما این تاکسی‌ران نمونه محله امام رضا(ع) یک درخواست هم از مسافران دارد. او می‌گوید: من به‌صورت گردشی در سطح شهر کار می‌کنم اما بیشتر در مسیر چهارراه لشگر تا انتهای وکیل‌آباد مسافر می‌برم اما یک درخواست دارم آن هم از مسافران.

من به‌صورت گردشی در سطح شهر کار می‌کنم اما بیشتر در مسیر چهارراه لشگر تا انتهای وکیل‌آباد مسافر می‌برم

این تاکسی‌ران نمونه منطقه ما این چنین ادامه می‌دهد: برخی مسافران وقتی می‌خواهند مسیری را با من هم‌سفر باشند می‌گویند تا فلان مسیر چند می‌بری. من از همه مسافران و شهروندان درخواست دارم تا این موضوع را درک کنند که محاسبه کرایه برای تاکسی‌ها بر اساس تاکسی‌متر است و نمی‌توان از ابتدا رقمی را برای دریافت کرایه محاسبه کرد.

 

راننده تاکسی مهربان یعنی...

او در مورد اینکه چه‌طور باید یک راننده تاکسی مهربان بود  می‌گوید: راننده مهربان يعني راننده‌اي كه با مسافر برخورد خوبي داشته باشد، مـــســافر را چون دوسـتـــان و اعــضـاي خانواده خود بداند، وجدان كاري داشته باشد و فقط دنبال پول نباشد.    

او ادامه می‌دهد: تا به‌حال با هيچ مسافري دعوا نكرده‌ام و نخواهم كرد. من از هــيـــچ‌كــس دل‌خور نمي‌شوم چون آدم‌ها با هم متفاوت هستند و هركــس نقاط ضعف و قوتي دارد. حتي اگر كسي برخورد نامناسبي با من داشته باشد با آرامش و گذشت و صبر و گاهي سكوت، آرامش و خلق خوش خود را حفظ مي‌كنم.

 

جواد شیدایی‌فر تاکسی‌ران نمونه محله امام رضا (ع) است

 

و اما مسافرکش‌ها

جوادآقا در مورد مسافرکش‌ها هم اعتقادی دارد، اینکه آن‌ها به این کار نياز دارند و زندگي‌شان نمي‌چرخد، اما اين شكل مسافركشي نادرست است و مسافركش‌ها هم باید زير نظر تاكسي‌راني عمل كنند. راننده‌های تاكسي، آموزش مي‌بينند و از آن‌ها تعهد اخلاقي و محضري گرفته مي‌شود كه طبق قواعد و ضوابط رفتار كنند اما مسافركش‌ها هیج آموزشی نمي‌بينند، این در حالی است ‌كه راننده تاكسي‌ها در هر كشوري مي‌توانند ويژگي‌هاي فرهنگي جامعه را برای ديگر نقاط دنيا بازگو کنند. زیرا هر گردشگري در وهله اول با پليس و راننده تاكسي برخورد مي‌كند. به همین دلیل جلب رضايت مسافر برايم مهم است.

 

بازهم توکل 

جوادآقا گویا گلایه‌ای ندارد یا شاید هم آن‌قدر توکل دارد که دیگرگلایه‌ای از استهلاک ماشین و کمبود بنزین و گاز نداشته باشد.او در ادامه می‌گوید: مردم گاه  وقتي برخورد صميمي مرا مي‌بينند، فكر مي‌كنند مي‌خواهم اذيتشان كنم، ولي وقتي دفترچه تاکسی‌رانی مرا مي‌بينند که روی آن نوشته شده «تاکسی‌ران نمونه»، باور مي‌كنند مــن بــا ديــگـــر رانندگـان تاكسي متفاوتم.

برایم سوال پیش می‌آید که مگر او چه‌طور رفتار می‌کند که به نظر شهروندان متفاوت می‌آید. جوادآقا در این‌باره می‌گوید: من معمولا با مسافران احوال‌پرسي مي‌كنم، اگر مسافري اخم كرده باشد مي‌گويم اگر بخواهيد اخمو باشيد پياده‌تان مي‌كنم به همين دليل همه تعجب مي‌كنند. مردم ما مردم خوبي هستند به شرطي كه با آن‌ها مهربان باشیم.

 

*این گزارش سه شنبه، ۱۴ آذر ۹۱ در شماره ۳۳ شهرآرامحله منطقه ۸ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44