دفاع مقدس

مریم جهانگشته با کتاب‌هایش در سیره ائمه سیر می‌کند
مریم جهانگشته، نویسنده محله‌مان مادر دو فرزند نوجوان است، کتاب‌های «انعکاس»، «نیایش سرخ»، «حجاب فاطمی»، «پابوسی»، «سهم کبوترها» و «تو هم با من بخوان» از جمله آثار اوست.
ماجرای تردید در خواستگاری که با استخاره حل شد!
وقتی جنگ تحمیلی تمام شد، چند سالی طول کشید تا حسن تجعفری از حال‌وهوای جبهه و خاطرات شهدای کربلای ۴ بیرون بیاید اما خواهرش بدون اجازه برای برادرش قرار خواستگاری می‌گذاشت.
وقتی تانک، آمبولانس می‌شود!
نصرت‌الله محمودی تعریف می‌کند: وقتی می‌دیدیم چند نفر مجروح داریم که ممکن است به‌خاطر خون‌ریزی زیاد تا رسیدن آمبولانس دوام نیاورند، آنها را روی موتور تانک می‌گذاشتیم.
روزهایم را با بوی پیراهن پسرم سر می‌کنم
مادر شهید قائمی هنوز هم لباس‌های پسرش را درون ساکی که همراه همیشگی راه مشهد-کرمانشاهش بود، نگه می‌دارد. لباس‌هایش بعد از گذشت ۳۰ سال هنوز نو و اتوکشیده است.
جای خالی اسناد در طول ۳۶ سال پس از دفاع‌مقدس
سید محمد آریا‌نژاد می‌گوید: آفت نشر دفاع‌مقدس ما دهه ۸۰ تا اواسط دهه ۹۰ است. بیشتر کتاب‌هایی که در حوزه دفاع‌مقدس درباره شخصیت‌های مختلف در این دوره چاپ شدند، اطلاعات غلطی دارند. این روند غلط‌نویسی تاکنون ادامه یافته است.
نقاشی جنگ بازتاب حسرت جاماندنم از قافله شهداست 
احمد منصوب، دیوارنگار طرح های دفاع مقدس می‌گوید: تازه ۱۵‌سالم شده بودکه قرار شد به جبهه اعزام شوم، اما برادرم شهید شد و موضوع اعزام من به خاطر مخالفت خانواده به تاخیر افتاد. برادرم اولین استاد هنری من بود.
۲۲ دلاور محله قرقی با هم به جبهه رفتند
۲۲ مرد، ۲۲ رزمنده، ۲۲ دلاور بسیجی از محدوده جمعیتی قرقی به عنوان نخستین بسیجی‌های خراسان بزرگ به رزم دشمن شتافتند که از این افراد نیمی شهید شدند و نیمی دیگر ماندند.