شهید سیدمحمد روحبخشباغی در هفدهسالگی، وقتی شور مبارزه داشت، در 9و10دی سال1357 خودش را از پایینخیابان به بیت آیتالله شیرازی رسانده بود تا اعتراضش را با حضور در راهپیمایی بیان کند. او روز یکشنبه، دهم دی، بعد از مدت کوتاهی شعاردادن در چهارراه شهدا، هدف گلوله رگبار مسلسل قرار گرفت و با اصابت تیر به سرش به شهادت رسید.
وجود مسجد رضوی در ابتدای کوچه، آن را به محوریترین معبردر خیابان پیروزی6 تبدیل کرده است که به نام شهید محسن نوکاریزی نامگذاری شده است. این مسجد پاتوق فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و مذهبی اهالی است. قدیمیها میگویند اولین مالکان خانههای این حوالی، کارمندان آستان قدس رضوی بودند که قبل از انقلاب اسلامی در دهه50 شمسی زمینهایی را از این آستان در قطعات 500متری برای ساخت خانه تحویل گرفتند و ساختند. حالا کمتر اثری از آن خانههای 500متری ویلایی در این خیابان مانده است.
زهرا فرخی، متولد ۴ خرداد ۱۳۶۲ است، همه حسرتش این است که ایکاش در ۳ خرداد، سالروز آزادسازی خرمشهر متولد میشد تا میتوانست به تاریخ تولدش بیشتر مفتخر باشد. نزدیک به ۲ دهه است که کار نویسندگی را آغاز کرده و در این مدت ۵ کتاب، ۴ ویژهنامه و دهها مصاحبه و گزارش با خانواده شهدا، جانبازان و آزادگان را در کارنامه کاری خود دارد، البته به قول خودش یکی دو جین مصاحبه و نوشتههای دستنخورده در خانه دارد که بهواسطه وسواس فراوان روی نوشتههایش، فرصت تکمیل و چاپ آنها فراهم نشده است.
مرحوم حاج غلامحسین بااخلاق، پدر شهید هادی بااخلاق یک قطعه زمین ۱۰ هزارمتری در حاشیه بولوار شاهنامه و در اراضی مهدیآباد را برای ساخت مدرسه، حوزه علمیه، زینبیه و درمانگاه وقف کرد. بخشی از این مکانهای وقفی مانند درمانگاه که بعدها به خانه بهداشت تغییر کاربری پیدا کرد و به نام شهید «هادی بااخلاق» نامگذاری شد، در زمان حیات حاج غلامحسین بااخلاق و با هماهنگی و نظارت شخص وی ساخته شد و به بهرهبرداری رسید، اما عمر مرحوم کفاف نداد و فرزندانش در ادامه، جا پای پدر گذاشته و راه او را ادامه دادند.
محمود منظم تولایی، دوم اردیبهشت سال ۱۳۱۴ در مشهد به دنیا آمد. او در ابتدای جوانی با عنوان سرباز پیمانی وارد ارتش شد؛ این حضور ۹ سال طول کشید تا به دانشکده افسری رفت و به عنوان دانشجوی ممتاز با مدرک لیسانس دانش آموخته شد.
با اینکه او در زمان پیروزی انقلاب، می توانست بازنشسته شود، اما ترجیح داد بماند؛ می گفت: «حالا خدمت برای ارتش و دفاع از میهن و اسلام ناب محمدی ارزش دارد، نه زمان طاغوت.» عراق که به ایران حمله کرد، او از همان نخستین روزهای جنگ به عنوان یک فرمانده مسئول و نظامی متعهد در فکر رفتن به جبهه بود و چنین حضوری را وظیفه خود می دانست.
عبور خط قطارشهری از فضای زیرین خیابان شیرازی21 که قدیمیها هنوز آن را به نام کوچه «نو» میشناسند، باعث نشست برخی خانهها شده و این مهمترین معضلی است که ساکنان از آن یاد میکنند.
کوچه خیبر28 که به دلیل قرارگرفتن ایستگاه آتشنشانی شماره12 در ورودی آن با نام کوچه آتشنشانی نیز شناخته میشود سابقه 40ساله سکونت دارد. اولین ساکنان آن خانواده شهدا وجانبازان ارتش و سپاه هستند. هنوز هم اکثریت این کوچه را خانواده شهدا و جانبازان تشکیل میدهند. یک سمت خیابان مسکونی است و در سمت دیگر پارک و فضای سبز قرار گرفته است.