شهید

مأموریت ویژه مجاهدین، ابعادی ناگفته از ترور شهید آیت‌الله هاشمی‌نژاد
در این عملیات تروریستی، هادی علویان توانست با مخفی کردن یک نارنجک جنگی در فتق‌بند خود، وارد ساختمان حزب شود و هنگام خروج آیت‌الله هاشمی‌نژاد از کلاس درس صبحگاهی، ایشان را از پشت در آغوش بگیرد و نارنجک همراه خود را منفجر کند که به شهادت شهید هاشمی‌نژاد و مجروحیت شدید خودش منجر شد.
حمیدرضا ترقی: شهید هاشمی‌نژاد، اندیشمند دردآشنا بود
آشنایی من با ایشان به سال‌های 48 یا49 بر می‌گردد. به علت علاقه‌ای که به مجالس سیاسی و مذهبی داشتم، صحبت‌های شهید هاشمی‌نژاد از نظر انقلابی صحبت‌های قابل استفاده‌ای برای جوانان بود، به مسجد فیل می‌رفتم و یادم هست که روی نیم دایره‌هایی که اطراف مسجد بود می‌نشستم و سخنرانی‌های داغ ایشان را گوش می‌دادم.
شهید هاشمی نژاد یک متفکر و خطیب برجسته بود
وقتی پدرم ترور شدند هیچ مسئولیت رسمی‌ای در انقلاب اسلامی نداشتند. جریان نفاق به چه دلیل فردی چون شهید مفتح را ترور کردند؟ زیرا او وحدتی بین حوزه و دانشگاه ایجاد کرد که دشمن این امر را مخالف اهداف خود می‌دید.
سفری در زندگی آیت الله هاشمی‌نژاد؛ از بهشهر تا مشهد
آیت الله شهید سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد در چهارده‌سالگی ضمن تحصیل، بعدازظهرها در مغازه پدرش مشغول کار بود. معنی سختی و فقر را می‌دانست و به‌خوبی درد مردم را حس می‌کرد. در همین سن بود که به ادامه تحصیل در حوزه علمیه علاقه‌مند شد و این خواسته را با پدرش در میان گذاشت. پس از جلب رضایت پدر، به حوزه علمیه آیت‌الله شیخ محمد کوهستانی در روستای کوهستان واقع در شش‌کیلومتری بهشهر رفت و تحت آموزش آیت‌الله کوهستانی قرار گرفت.
هاشمی‌نژاد، مبارز خستگی‌ناپذیر
از مهم‌ترین وقایع مبارزاتی شهید هاشمی‌نژاد می‌توان به سخنرانی‌های افشاگرانه او در مسجد فیل با مستمعین حدود 6 تا 8 هزار نفری در 21 مهر سال 42 اشاره کرد که به انتقاد شدید از دولت وقت پرداخت و به خیمه‌شب‌بازی انجمن‌های ایالتی و ولایتی، سخت اعتراض کرد.
مسجد «فقیه سبزواری» موزه دفاع مقدس محله طلاب است
از در چوبی مسجد که وارد بخش مردانه بشوید، دیوار روبه‌رو توجه شما را به خود جلب می‌کند؛ طراحی مواج پرچم سه‌رنگ ایران که در دوسوی نشان الله، تمثال شهدا خودنمایی می‌کند. المان پلاکی که از بالای پرچم آویزان است، غرفه‌های سبز‌رنگ که با یادگاری‌های شهدای محله تزیین شده است، چفیه، کلاه، خودکار و گاه دفترچه‌ای با کاغذ‌های کاهی که نشانی از کهنگی دارد، همه آن چیزی است که در موزه یادمان‌های شهدای مسجد فقیه سبزواری جانمایی شده است، با یادگاری‌هایی از اولین شهید محله طلاب و ...
محمود، قربانعلی و یک گمنام؛ روایتی درباره قبرستان قاسم‌آباد
غلامرضا شریف‌زاده از قدیمی‌های خیابان نهضت می‌گوید: این روستاها از همه امکانات زندگی فقط یک منبع آب داشته است و بس و بعد ادامه می‌دهد: ما هرکاری که داشتیم و هرچیزی که می‌خواستیم بخریم باید می‌رفتیم میدان شهدا. تنها راه رفت‌و‌آمد ما به شهر بولوار وکیل‌آباد بود. پایِ پیاده از روستا راه می‌افتادیم و می‌رفتیم آنجا که سوار خودروهای میدان شهدا شویم. همین بُعد مسافت تا شهر باعث می‌شود که ارباب‌ها زمینی را که الان دقیقاً میدان نمایشگاه فعلی است، به قبرستان اختصاص بدهند.