شهید

شهید محمد ذاکری‌نسب، جانباز شیمیایی که مرگ را زندگی می‌کرد
پس از سه ماه حضور در جبهه، 64/۱/18 ساعت ۵ بعدازظهر در جزیره مجنون بمب شیمیایی زدند. دود غلیظ و بوی نامطبوع همه جا را فراگرفته بود؛ به زحمت سرم را بالا آوردم؛ صحنه‌های دردناک و فراموش‌نشدنی را دیدم. سربازی در یک متری لاشه بمب، مغز سرش و محتویات شکمش بیرون ریخته بود. دیگر توان راه‌رفتن نداشتم. من در دومتری بمب بودم. گاز شیمیایی تأثیرش را گذاشته بود.
شهید غلامرضا قدسی؛ دومین شهید مشهد
شهید ‌غلامرضا قدسی به‌عنوان دومین شهید مشهد و اولین شهید محله آبکوه است. او در نخستین راهپیمایی‌های مشهد علیه رژیم، پیش‌قراول گروه بود و شجاعتی مثال‌زدنی داشت. زمان حکومت‌نظامی و حتی ساعات شلوغی خیابان‌ها که خیلی‌ها جرئت نصب اعلامیه بر دیوارها یا توزیع آن را نداشتند، راهی کوچه‌ها می‌شد و این کار را انجام می‌داد. شهید قدسی روز ۲۶‌آبان سال‌‌۱۳۵۷ در تظاهرات چهارراه شهدا، با تیری که به سرش شلیک شد، به مقام والای شهادت رسید.
«چهاربرجی» 400 ساله آبکوه
ساکنان نخستین قلعه آبکوه، کشاورزانی بوده اند که مأموران آستان قدس رضوی، آن ها را از ولایات اطراف می آوردند تا روی زمین های آستانه کار کنند. در این میان آستانه مقرر می کند که مردم در ازای سرپناه و کشت در زمین‌ها هر ساله یک دهم محصول برداشتی خود را به آستانه بدهند.
بازخوانی ترور شهید آستانه‌پرست در گفتگو با دخترش
حسین آستانه‌پرست از معلمان بازنشسته و سیاسی‌های مبارز، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تدریس افتخاری در دبیرستان‌ها را شروع کرد. در خلال همین تدریس‌ها دانش‌آموزانش او را به نام‌نویسی به‌عنوان کاندیدای نمایندگی مجلس شورای‌اسلامی ترغیب کردند و حتی خودجوش ستاد انتخاباتی تشکیل دادند، اما او قبل از آنکه پا در مجلس بگذارد، در فهرست ترورهای گروه مجاهدین خلق در مشهد قرارگرفت.
غلام‌حسین بر بال پرنده‌های سفید
در صورت نجیب مادر غمی عجیب نشسته است. غمی که از همه مخفی‌اش می‌کند و بعد از این همه سال، خودش را با مرور خاطراتش سرگرم می‌کند. خیلی وقت‌ها پنهانی یک دل سیر با عکس پسرش صحبت می‌کند و این‌طور دلش آرام می‌شود. معتقد است؛ این همه سال خدا صبر فراق را داده اما هنوز هم یاد پسر در ذهن و دلش جای دارد؛ رفتارهایش، کارهایش، حرف‌ها و خنده‌هایش. پدر هم صبورانه از مردمداری فرزندش غلام‌حسین می‌گوید، اینکه پسرش با آن سن کم هوای فامیل و دور و بری‌ها را داشت و همیشه به دیدارشان می‌رفت. پسر جوان 19ساله‌ای که در سال67 درست 40روز قبل از اعلام آتش‌بس جنگ ایران و عراق به شهادت می‌رسد.
سه مدرسه در یک کوچه
کوچه شهید شفیعی50 از محورهای بااهمیت و به لحاظ جمعیتی از پرتراکم‌ترین محدوده‌های منطقه5 است. ابتدای آن بین فلکه دوم و سوم گلشهر قرار دارد و انتهای آن هم به بوستان گل‌آرا می‌رسد. البته در انتهایش و در محوری که آن را قطع کرده، مجموعه ورزشی شهدای مدافع حرم و مجموعه آبی گلشن هم قرار دارند. کوچه شهید شفیعی50 به اسم شهید حسن براتی نام‌گذاری شده است. این کوچه بین اهالی محل به کوچه مدرسه‌ها معروف است؛ دلیلش هم وجود دبستان دخترانه گنجی‌فر و دبیرستان دخترانه نیما رمضانی و دبستان قدیمی امام صادق(ع) در آن است.
قرقی در قرق مشکلات
۸ سال از پیوستن روستای قرقی به شهر می‌گذرد اما متاسفانه بی عدالتی در توزیع امکانات، باعث شده است این روستا پیشرفت خوبی نداشته باشد طوری که مردم دوست دارند قرقی دوباره همان روستای سابق شود و شهرداری هیچ دخل و تصرفی در اداره این محله نداشته باشد. این محله بنا به گفته نائب رییس شورای اجتماعی محله بیش از سی هزار جمعیت دارد اما هنوز دبیرستان دخترانه ندارد، اتوبوس به اندازه کافی ندارد و نداردهای زیادی که در این گزارش شهروندان به آن اشاره می‌کنند.