حدود ساعت ۲۱ هفتم تیر ماه سال ۱۳۶۰ و پس از انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ۷۳ تن شهید شدند که یکی از آنان حجتالاسلام دکتر قاسم صادقی، نماینده مردم مشهد و همسر «ربابه فتورهچیانی» بود.
معصومه بصیری مادری است که ۹ سال چشم به در دوخت و در نهایت استخواهای پسرش را به آغوش کشید. شلمچه محل عروج احمد اسکندری فر، پسر ۱۸ سالهاش بود.
مردم درددلشان را هم پیش دکتر محمد علیاکبر محمدی میبردند و برای مشکلات خانوادگی مشورت میگرفتند. بین مردم بولوار توس، به مهربانی و خوش برخوردبودن شهره بود.
شهید مهدی منصوب بعد از قبولی مجدد در دانشگاه به او گفتم فکر درس باش و کمتر برو جبهه، سرش را زیر انداخت و هیچی نگفت. بعدها دیدم جواب من را در یکی از کتابهای اشعاری که از روی آن مداحی میکرد داده است.
شهید سید جلیل دلربایی در عملیات خیبر شهید شد، اما دوازدهسال بعد در عملیات تفحص، پلاک و چند تا از استخوانهایش پیدا شد و در معراج بود.
سرهنگ اسماعیل یزدینژاد از همرزمان شهید صیاد شیرازی، از رکوردداران جنگ بود؛ تمام هشت سال جنگ تحمیلی را در جبهه و خطوط مقدم حضور داشت.
دختر شهید غلامرضا جنگی میگوید:پدرم از اینکه اسم خیابان محل زندگیاش «آریاشهر» بود ناراحت بودند. برای همین یک روز صبح یک تین ۱۷ کیلویی را از هم باز میکنند و روی آن مینویسند آزادشهر.