طاهره امینی متولد 1364در مشهد است. از چهارسالگی در گلشهر زندگی میکند. در خانوادهای هنرمند و دست به قلم و بوم بزرگ شده اما تنها فرد خانواده است که دغدغه و کارش هنر است و توانسته در این زمینه تحصیل کند. سالهای طولانی جنگ در افغانستان باعث شده است تا خانوادهاش به ایران مهاجرت کنند. او میگوید: «از همان کودکی زمانی که قلم و کاغذ پیدا میکردم اولین کارم کشیدن نقاشی داستانهایی بود که خوانده بودم.»
نه تنها نوشتن را دوست دارد بلکه میخواهد در آینده معلم شود تا به دیگران آموزش دهد. یاسمین شندآبادی میگوید برای رسیدن به این هدف خود تمام تلاشش را میکند. او خاطرهای هم از رفتن به اردوی مدرسه دارد و بیان میکند: روزی از طرف مدرسه به اردو رفتیم. در آنجا با دوستانم زبالههای ریخته شده در طبیعت را جمع کردیم. بیتوجهی به درختان من را ناراحت میکند. به همین دلیل دوست دارم رعایت این موضوعات را به دیگران هم آموزش بدهم و در این راه از نوشتن کمک بگیرم.
محمدرضا محمدجانی سمنگانی میگوید: ابزار و آلات این حرفه قیمت گرانی دارد. از طرف دیگر بیشتر کار ما با چوب روسی است که آن را هم باید با مبلغ گرانی خرید. در کشور ما کمبود چوب است و گرانی چوب بیداد میکند. متأسفانه پالت که ضایعات کارخانجات محسوب میشود در چوبفروشیها با قیمت بسیاری به فروش میرسد و هیچ نظارتی بر این موضوع نیست. کرونا نیز بر شغل ما تأثیر منفی گذاشت زیرا بخش مهمی از تزیین مجالس و رستورانها برعهده ماست که در محدودیتها تعطیل شده و کمتر به ما سفارش داده شد.
همه چیز از انتخابات شورای اسلامی شهر تربت حیدریه در سال92 آغاز شد. من چراغ خاموش در انتخابات کاندیدا شدم. تنها ابزار تبلیغاتیام در این انتخابات، یک فیلم کوتاه بود که در قالب یک سیدی تبلیغاتی بین شهروندان توزیع شد، این سیدی تبلیغاتی که در قالب یک کار هنری تولید و بهطور زیبایی تدوین شده بود، به دست محسن وکیلی یکی از تهیهکنندگان زحمتکش صدا و سیمای مرکز خراسان رضوی رسیده بود که از من دعوت کردند که برای مجریگری در برنامه زنده امتحان بدهم.
پس از تحصیلات حوزوی در مشهد به خدمت آموزش و پرورش درآمد و در کسوت معلمی دلسوز و پرتلاش به آموزش دوستداران ادب و دانش پرداخت تا اینکه در سال 1373 شمسی از خدمت بازنشسته شد.در دوران جوانی بود که استاد در مشهد به محفل شعری که آقای فرّخ و تنی چند از شاعران دیگر تشکیل داده بودند، راه یافت و از این محفل ادبی بهرهها برد. ایشان در غزل به «حافظ و صائب تبریزی» و در قصیده به «مسعود سعد سلمان» نظر داشت و خود در سرودن غزل شاعری متبّحر بود. استاد صاحبکار، شاعری خوشذوق و آشنا به اسلوب و قالبهای کلاسیک شعر فارسی بود و بیشتر همت خود را صرف بسط و گسترش شعر دینی و متعهّد کرد.
«گروه تئاتر سلما» برآمده از مؤسسهای قرآنی است که سالهاست معارف دینی را برای مخاطبان نوجوان و جوانش آموزش داده است. الهام فکور سالهاست که در قالب همین گروه، تئاترهای مذهبی را سروسامان داده و همراه با 30بازیگر نمایشی برگرفته از رویدادهای عاشورای حسینی و مدافعان حرم را بهصورت ترکیبی نگاشته و اجرای صحنهای داشته است. او نویسنده آثار مذهبی و همچنین مربی تئاتر برای فراگیران مؤسسه قرآنی است. بازیگران این تئاتر از میان خانمهای دانشجو و طلبه انتخاب شدهاند و بدون دریافت دستمزد تئاتر را روی صحنه بردهاند. آنها معتقدند میتوان معارف دینی را در قالبهای نوین هنری متناسب با ذوقیات مخاطبان امروزی ارائه داد.
نفیسه رحمتی از کلاس اول دبستان در کلاسهای فن بیان شرکت میکند. با گذراندن 2دوره موفق شد اجراهای خود را شروع کند. میگوید: این دورهها را پیش آقای احمد غلامی، مدرس این رشته در مدرسه دانش و در فرهنگسرای شهیدخادمالشریعه، گذراندم. بعد از پایان دوره استاد از من خواستند با پشتکار و علاقه بیشتر کار را دنبال کنم و بدون نگرانی وارد مرحله اجرا شوم. با شعرخوانی در فرهنگسرای شهیدخادمالشریعه شروع کردم. اکنون هر هفته در رواق حضرت زهرا(س) معرفی و خوانش کتاب دارم.