هنرمند

هنر ما دیده‌نشدن است!
نقاش‌ها معمولا امضای خودشان را پای کار می‌زنند، مرمت‌کارها قسمتی را که مرمت کرده‌اند با رنگ و اشکال مختلف از بنای اصلی متمایز می‌کنند. خلاصه هر هنرمند ی ردی از خودش را در اثرش به جا می‌گذارد، اما او می‌گوید: «هنر ما در دیده‌نشدن است، در فراموش شدن. جوری که انگار از ابتدا نه قالی آسیب دیده است و نه رفوگری آن را رفو کرده است.» او که می‌گویم منظورم «مجتبی راشدی» است. رفوگر خیابان چمن متولد1352 است و از 10 سالگی وارد این شغل شده است و الان با تجربه، قدیمی و کارکشته این کار محسوب می‌شود. هنرمند ی که هم نقاشی می‌کشد و هم معرق‌کاری می‌کند اما رفوگری را هنر و پیشه اصلی خود می‌داند. پیشه پدری که با جان و دل آن را ادامه داده است. او که علاوه‌بر تسلطش در رفوگری، 2دستگاه هم در همین زمینه ساخته است، گپ و گفتی داشتیم تا از چم و خم این هنر مغفول مانده و کمتر شناخته شده سر در بیاوریم.
فضاها باید کاربردی باشد
ترنم میرشاهی دختر جوان محله بهشتی است که در زمینه عکاسی و معماری داخلی ذوق و سلیقه خاصی دارد. همین استعداد و ذوق ذاتی‌اش سبب شده است تا بتواند در زمینه معماری داخلی مقام کسب کند. این معمار جوان از همان دوران کودکی زنگ هنر را بیشتر از ریاضی دوست داشته است.
زنده نگه‌داشتن هنر چندصدساله در محله خلج
محدثه مسلمی 32ساله یکی از همان‌هایی است که تلاش می‌کند هنر چندصدساله پیشینیانش را زنده نگه دارد و دسترنج زنان روستایش را به همه معرفی کند. او در محله خلج و در یکی از کوچه‌های خیابان ثامن ساکن است. مهربان و پرحوصله به همه پرسش‌هایمان پاسخ می‌دهد. پرسش‌هایی که به‌علت شناخت‌نداشتنمان از هنر فرت‌بافی است.
محمدحسین مأموریان: داستان زندگی امام‌رضا(ع) پر از ایده برای مجسمه‌سازی است
سال93 که مجسمه «ماهیگیر» را ساختم وقتی داشتیم آن را در اسکله چوبی کیش نصب می‌کردیم چندین نفر از رهگذران همین که تکه‌های بزرگ دست، سر، بدن و... این مجسمه 10متری را می‌دیدند می‌پرسیدند مجسمه داستان‌های شاهنامه هستند؟ در واقع آن‌ها دنبال اسطوره‌های داستانی‌شان بودند و من همان‌جا آرزو کردم کاش یک روز بتوانم مجسمه رستم و سهراب را بسازم تا اینکه در آرامگاه فردوسی قرار به ساخت مجسمه شد و امسال با نصب مجسمه رستم و سهراب به آرزویم رسیدم.
گلبهار حیاتی، به تکه‌های بی‌ارزش پارچه‌ جان می‌بخشد
تا به حال گفته‌ام و باز هم می‌گویم درِ این آموزشگاه به روی زنان و دخترانی که از لحاظ مالی وسعشان پایین باشد، باز است و به آن‌ها به شرط اشتغال، رایگان آموزش می‌دهم. اکنون شاگردانی دارم که از مسیرهای دوری مانند سیدی یا شهرک شهید رجایی چند اتوبوس عوض می‌کنند تا به آموزشگاه برسند، اما به این هنر علاقه‌مند هستند و سختی آن را می‌پذیرند. ضمن اینکه نیاز مالی‌شان تأمین می‌شود. خوشبختانه تا به حال به این واسطه برای 50 نفر به صورت مستقیم و غیرمستقیم شغل ایجاد شده است.
جوان‌ها یاقوت می‌پسندند و مسن‌ها عقیق
رضا عسگری انگشترساز با تجربه و سن و سال‌دار محله چهنو به دور از شلوغی و هیاهوی بازار ها و مجتمع های تجاری در دل کوچه‌پس‌کوچه‌ای آن هم در مغازه‌ای کوچک و قدیمی کنار مسجد شجره به اندازه کف دست دانه دانه انگشترهایش را با دقت و حوصله می‌سازد. مغازه‌اش نه ویترینی دارد و نه هیچ رد و نشانی از یک انگشترفروشی. معتقد است شیوه ساخت سنتی انگشتر هنوز مرسوم است و طالب خاص خودش را دارد.
حکاکی با آمدن امضا به تاریخ پیوست
خانواده‌های مرفه، امضایشان را روی عقیق حک می‌کردند و مردم عوام روی برنج. در دوران احمدشاه حکاکان خوبی در ایران بودند که اذکار مذهبی را روی نگین‌ها حک می‌کردند. در اوایل دوران پهلوی اول با آمدن امضا به‌تدریج شغل حکاکی مثل حرفه‌های پوستین‌دوزی و نمدمالی کنار گذاشته شد. در واقع از زمانی که مردم، امضا کردن را یاد گرفتند دیگر نیاز به حکاکی از بین رفت و این شغل کنار گذاشته شد، اما انسان‌های مذهبی جلوی فراموش شدن این هنر را گرفتند چراکه آن‌ها دوست داشتند انگشتر‌هایی در دست داشته باشند که شبیه انگشتر‌های ائمه، حکاکی شده باشد.