کد خبر: ۱۲۲۶۷
۲۴ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۰
خاطره‌گویی بسیجیان امروز از بسیجیان دیروز

خاطره‌گویی بسیجیان امروز از بسیجیان دیروز

دبیرستان آیت‌الله کاشانی در محله طلاب مشهد بیش از صدشهید داشت، صدشهیدی که از مدرسه راهی جبهه شده بودند، کم کاری نیست آدم از پشت نیمکت مدرسه و با کیف و کتابش به فکر جبهه رفتن باشد.

روزبسیج دانش‌آموزی؛ هرسال درباره‌اش می‌شنویم، گاه می‌نویسیم یا لااقل درباره‌اش حرف می‌زنیم. تصور اینکه دانش‌آموزان آن روز‌ها چقدر در موفقیت کشورشان سهم داشتند برایمان سخت است. چقدر بزرگ بودند، چقدر می‌فهمیدند و چقدر مسائل کشور برایشان مهم بود.

مدرسه آیت‌الله کاشانی در محله طلاب مشهد  بیش از صدشهید داشت، صدشهیدی که از مدرسه راهی جبهه شده بودند، کم کاری نیست آدم از پشت نیمکت مدرسه و با کیف و کتابش به فکر جبهه رفتن باشد.

پایگاه بسیج این مدرسه چقدر فعال بوده و چه دانش‌آموزان بزرگی مسئولیت آن را برعهده داشتند. اگرچه این مدرسه با تعداد زیاد شهدا و جانبازان و رزمنده‌هایش در مشهد و حتی کشور کم‌نظیر است، اما مدارس دیگری هم در منطقه ما هستند که به شهدای دانش‌آموز خود می‌بالند. پایگاه‌های بسیج منطقه خود گواه تعداد زیادی از دانش‌آموزانی است که یک روز به جای رفتن به مدرسه به پایگاه آمده بودند برای اعزام.

وقتی پای خاطره امروزی‌ها که در آن زمان دانش‌آموز بودند، می‌نشینیم خاطرات زیادی برای گفتن دارند. پایگاه بسیج مدرسه آیت‌ا... کاشانی سرشار از این خاطره‌هاست؛ وقتی بچه‌هایی که هنوز به سن قانونی نرسیده بودند با هم می‌نشستند و شناسنامه‌هایشان را دستکاری می‌کردند یا با شناسنامه برادر و فامیل به جبهه می‌رفتند و.... اینها را قبلا هم برایتان گفته بودیم برای همین امروز به جای زنده‌کردن آن خاطرات سراغ دانش‌آموزان می‌رویم و با آنها درباره تصورشان از دانش‌آموزان آن روز‌ها گفت‌و‌گو می‌کنیم.

دوست داشتم در آن زمان بودم و می‌دیدم

ز. زعفرانی دانش‌آموز دبیرستان دخترانه بنت‌الهدی درباره دانش‌آموزان ۳۰ یا ۴۰ سال پیش می‌گوید: خیلی دوست دارم در آن زمان بودم و از نزدیک می‌دیدم که دانش‌آموزان آن زمان در دوره جنگ چه کار‌هایی انجام می‌دادند البته از پدرم که دانش‌آموز دبیرستان آیت‌ا... کاشانی بوده شنیده‌ام پسر‌ها بیشتر وقت‌ها به جبهه می‌رفتند و در کلاس غایب می‌شدند.

زمان جنگ پسر‌ها بیشتر وقت‌ها به جبهه می‌رفتند و در کلاس غایب می‌شدند

معلم‌ها نیز سخت‌گیری نمی‌کردند و حتی وقتی در مدت مرخصی به مدرسه برمی‌گشتند برایشان کلاس‌های فوق‌العاده می‌گذاشتند، اما راستش در مورد دختر‌ها هیچ تصوری ندارم، نمی‌دانم آنها هم برای جنگ کاری می‌کردند یا نه، خیلی دوست داشتم در آن زمان بودم و می‌دیدم.

 

شهید حسینی‌محراب؛ دانش‌آموزی که زود شهید شد

مهدی پاک‌نیت دانش‌آموز مدرسه راهنمایی حسینی‌محراب قبل از هرچیز از صاحب‌نام مدرسه‌ای که در آن درس می‌خواند حرف می‌زند: توی مدرسه ما از شهید حسینی‌محراب زیاد حرف می‌زنند و به بچه‌ها معرفی‌اش می‌کنند. برایمان گفته‌اند که او دانش‌آموز دبیرستان همین محل بوده و با شجاعت به جبهه رفته و شهید شده است.

شنیده‌ام دانش‌آموز قدرتمندی بوده و به مرام‌ و معرفت هم خیلی پایبند بوده است اما مدت زیادی طول نکشیده که شهید شده و حالا همه نامش را توی محله و مشهد می‌شناسند.

 

خاطره‌گویی بسیجیان امروز از بسیجیان دیروز

 

مادرم برای رزمنده‌ها لباس می‌دوخت

انسیه امیری دانش‌آموز یکی دیگر از مدارس منطقه است که مادرش در دوره جنگ جزو دانش‌آموزان فعال بسیج مدرسه بوده است، می‌گوید: مادرم جزو بسیجی‌های فعال مدرسه بوده که دوران جنگ همراه سایر هم‌کلاسی‌هایش برای رزمنده‌ها لباس می‌دوختند.

مادرم جزو بسیجی‌های فعال مدرسه بوده که دوران جنگ برای رزمنده‌ها لباس می‌دوخت

مادرم تعریف می‌کند که خانم‌ها در آن زمان دورهم جمع می‌شدند و همه چیزهایی را که رزمنده‌ها احتیاج داشتند، برایشان تهیه می‌کردند. آن‌هایی که مانند مادر من دانش‌آموز بودند در کنار درس و مدرسه وقتی هم برای این‌ کارها می‌گذاشتند.

 

پدرم پس از شنیدن خاطرات هم‌کلاسی‌اش به جبهه رفت

مرتضی نادری یکی دیگر از دانش‌آموزان منطقه در هنرستان شهید محدث است که او هم خاطرات زیادی از دوران دانش‌آموزی پدرش شنیده است: پدرم برایم تعریف کرده که در کلاس درس به جای درس‌خواندن همیشه حرف جبهه بود مخصوصا زمانی که رزمنده‌ها از جبهه برمی‌گشتند و به مرخصی می‌آمدند، بچه‌ها دوره‌شان می‌کردند و با ذوق به خاطرات جبهه گوش می‌دادند.

پدرم با شنیدن خاطرات جذاب هم‌کلاسی رزمنده‌اش مجذوب جبهه شده بود و حتی هم‌کلاسی‌اش در کنار خودش شهید شد. پدرم وقتی این خاطرات را برایم تعریف می‌کند اشک در چشمانش حلقه می‌زند و از من می‌خواهد دانش‌آموز خوبی باشم و درس‌هایم را خوب بخوانم.

شنیدن حرف‌های دانش‌آموزانی که فرزند دانش‌آموزان دوره جنگ بودند وقتی کامل می‌شود که چندنفر از دانش‌آموزان که از وظایف و مسئولیت‌های خود آگاهی دارند،  معتقدند در این دوره باید راه دانش‌آموزان گذشته را ادامه داد.

ر. سبزواری، ۱۷ ساله، دبیرستان بنت‌الهدی، محله گلشور با حفظ حجاب و آگاه‌سازی دانش‌آموزانی که اعتقاد چندانی به حجاب ندارند، می‌توانیم راهشان را ادامه دهیم. امر به معروف و نهی از منکر اگرچه کار سختی است، اما وظیفه‌ای است که باید آن را انجام دهیم.

مصطفی ریحانی، ۱۴ ساله، مدرسه راهنمایی حسینی‌محراب، محله وحید اگر الگویمان شهید حسینی‌محراب باشد و زندگی‌نامه‌اش را مطالعه کنیم، می‌بینیم همین حالا هم وظایف زیادی داریم که باید انجام دهیم، به نظر من درس‌خواندن و خدمت کردن به کشور مهم‌ترین وظیفه ماست.

مسلم قاسم‌زاده، دانش‌آموز مدرسه راهنمایی شهید کسایی، محله پنجتن پدرم همیشه می‌گوید «بچه‌های قدیم هم درس می‌خواندند هم کار می‌کردند وهم به جبهه می‌رفتند اما ما از شما می‌خواهیم فقط درس بخوانید.» برای همین تلاش می‌کنم حداقل درسم را خوب بخوانم تا به جایی برسم و به خانواده و شهرم خدمت کنم. خودم که دوست دارم مهندس شوم و توی محله‌مان یک ساختمان بزرگ برای بسیجی‌ها با نمادی از جبهه بسازم.

 

* این گزارش یکشنبه، ۵ آبان ۹۲ در شماره ۷۷ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است. 

آوا و نمــــــای شهر
03:44