کد خبر: ۳۸۵۳
۱۷ آذر ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

چای‌خانه صلواتی امام حسن‌مجتبی(ع) یکساله شد

«پنج‌شش جوان هم‌سن‌وسالیم که یک‌سال پیش تصمیم گرفتیم خیمه‌ای به‌نام امام حسن‌مجتبی(ع) بزنیم. هر شب جمعه سر کوچه شهدای حج3 از اذان مغرب تا ساعت23 به زائران امام‌رضا(ع) چای می‌دهیم.» این روایت دوخطی، داستان گزارش ماست که از زبان یکی از جوان‌های هیئتی می‌شنویم.

«پنج‌شش جوان هم‌سن‌وسالیم که یک‌سال پیش تصمیم گرفتیم خیمه‌ای به‌نام امام حسن‌مجتبی(ع) بزنیم. هر شب جمعه سر کوچه شهدای حج3 از اذان مغرب تا ساعت23 به زائران امام‌رضا(ع) چای می‌دهیم.»

این روایت دوخطی، داستان گزارش ماست که از زبان یکی از جوان‌های هیئتی می‌شنویم. قصه‌ای کوتاه که داستان‌های بلندی در دل خودش جای داده است و هزاران خرده‌روایت دارد. ساده نیست یک‌سال هر شب جمعه چند نفر دور هم جمع شوند و برای نیتی که در سر دارند، رنجی عاشقانه را بر خود تحمیل کنند.

 آن‌ها افزون بر شب‌های جمعه، در اعیاد و مناسبت‌ها نیز بساط مهربانی‌شان را برای زائران امام‌هشتم پهن می‌کنند. این‌بار دهه فاطمیه بهانه شده است که آن‌ها با همراهی شهرداری  منطقه ثامن دور هم جمع شوند و پنج شب چای داغ به‌دست زائران بدهند تا سردی مشهد را برای زائران عبوری بکاهند.

 

شنبه - 12 آذرماه

سالروز شهادت حضرت‌زهرا(س) نزدیک است و نباید برای برپاکردن خیمه درنگ کرد. یک تلفن و پیامک به نیت خیمه، آن‌ها را خیلی زود دور هم جمع می‌کند. نام خیمه  برایشان به اسم رمز تبدیل شده است که هرکجا دستشان بند باشد، کارشان را برای آن زمین می‌گذارند. دیگر هر کسی می‌داند چه کاری در این خیمه برعهده‌اش است. 

حالا نوبت شهادت حضرت‌زهرا(س) است که باید سنگ‌تمام بگذارند. حتی سردی هوا هم باعث نمی‌شود دست از کار بکشند. یکی‌دو شب پیش از شروع کارِ خیمه، باید آن را علم کنند. درحالی‌که هوا آن‌قدر سرد است که نفس در آن یخ می‌زند، این چند جوان که سنشان از 25 فراتر نمی‌رود، تا ساعت دو نیمه‌شب با آهن سرد دست‌وپنجه نرم می‌کنند تا داربست‌های خیمه را علم کنند. بعد هم برق‌کشی و نصب سماور و ظرف‌شوی و سیستم صوت و دیگر کارها. همه این تلاش‌ها باعث می‌شود این گروه شش‌نفره با همراهی هم یک‌قدم کوچک برای بزرگداشت شهادت حضرت‌فاطمه(س) بردارند.
 


‌یکشنبه تا پنجشنبه - 13 تا 17 آذرماه

این جوان‌ها در همه این روزها از صبح سر کارشان هستند. از ساعت حدود دو ظهر راهی خیمه می‌شوند و بساط پذیرایی را جمع‌و‌جور می‌کنند تا نماز مغرب را که خواندند، دست‌به‌کار شوند و بسم‌الله آغاز پذیرایی را بگویند. صدای مداحی بلند می‌شود و هرکس بر سر وظیفه‌ای که برعهده گرفته است، حاضر می‌شود. نخستین استکان‌ها که پر می‌شود، زائران به پیشواز آن‌ها می‌آیند.

جمعیتی که از پایین‌خیابان به حرم می‌روند یا در مسیر بازگشت به محل اسکانشان هستند، با دیدن شور عاشقانه‌ای که در گوشه‌ای از شارستان برپاست، به‌سوی آن می‌آیند. 

دو جوان درحال جمع‌آوری و تعویض استکان‌های خالی‌شده هستند. یکی‌دو نفر چای می‌ریزند و به زائران تعارف می‌کنند. استکان‌ها چندقدم آن‌طرف‌تر شسته می‌شوند و در چرخه خدمت به عزاداران فاطمی قرار می‌گیرند تا دوباره لبریز شوند و به‌دست زائران دیگر برسند. هوا سردی‌اش از ناجوانمردی گذشته است، ولی عشقی که در وجود اعضای این چای‌خانه شعله می‌کشد، این چیزها سرش نمی‌شود.

 

از کودکی باهم رفاقت داریم!

این جمع کهنه‌رفیق‌هایی است که خانواده‌هایشان چند نسل همسایه و هیئت‌نشین دو روضه چهارشنبه‌‌شب‌های هیئت حمزه سیدالشهدا(ع) و شنبه‌شب‌های شیفتگان قاسم‌ابن‌الحسن(ع) و مسجد «گدای علی»  بوده‌اند. 

سیدسجاد طباطبایی، سیدحسین هاشمی، سیدعلیرضا حسینی، امیرحسین پرچم، حسن صاحبی و سیدجواد طباطبایی رفقایی هستند که از کودکی در این دو هیئت یکدیگر را شناخته‌اند و رفاقتشان پای علم امام‌حسین(ع)، آن‌ها را تاکنون در کنار هم نگه داشته است. چای‌خانه امام حسن‌مجتبی(ع) هم حاصل همین رفاقت دیرینه است که حدود یک‌سال پیش در پایین‌پای حضرت و در محله پایین‌خیابان برپا شده است.

سیدسجاد طباطبایی نخستین فردی است که پیشنهاد راه‌اندازی این چای‌خانه هفتگی را به دوستانش می‌دهد و دیگران نیز از این ایده استقبال می‌کنند. آن‌ها دلشان می‌خواهد شب‌های جمعه حرم‌مطهررضوی را شبیه به شب‌های جمعه در بین‌الحرمین پرشور کنند.

 بعدها در مناسبت‌های دیگر نیز چای‌خانه را دایر می‌کنند که فاطمیه یکی از آن‌هاست. نام امام حسن‌مجتبی(ع) را سیدحسین هاشمی پیشنهاد کرده است. سیدحسین می‌گوید از کودکی این عشق در دلش ریشه داشته است و چند سالی است خودش هر سال میلاد و شهادت این امام همام را با پهن‌کردن سفره افطار و روضه بزرگ می‌دارد.

آن‌ها برای رفع مسائل شخصی خودشان به کسی رو نمی‌زنند، اما برای تأمین مایحتاج چای‌خانه به همه رو می‌زنند. دو سماور خودشان دارند و پنج تا هم قرض گرفته‌اند. استکان نیز سه کارتن داشته‌اند که بقیه‌اش قرض است. چهار پروژکتور خودشان خریده‌اند و 10تا هم مشارکتی با دیگر هیئت‌هاست. هزینه مراسم‌ را بیشتر خودشان تأمین می‌کنند. گاهی هم خانواده‌ها و هیئتی‌های دیگر در تأمین هزینه‌ها مشارکت می‌کنند.


مادران هم پای کارند

مادران هم در برپایی این سفره برای اهل‌بیت(ع) سهم دارند. آن‌ها، هم نگرانی دارند و هم برای اینکه فرزندشان در راه اهل‌بیت(ع) قدم گذاشته است، خوش‌حال‌اند. گاهی ممکن است دیدن تلاش بی‌وقفه و خستگی‌های بسیار آن‌ها در سرما و گرما دودلشان کند، ولی نیتی که برای خدمت به اهل‌بیت(ع) در دل این جوان‌ها می‌بینند، باز امیدوارشان می‌کند تا به پشتیبانی‌شان ادامه بدهند.

 مادر آقای هاشمی نیز یکی از همین والدین است که حرف دلش با مادرهای دیگر یکی است. مادر سیدحسین می‌گوید: این راه سختی دارد، اما شیرینی هم دارد. پسرم مغازه‌اش را برای هیچ‌کاری ترک نمی‌کند، ولی برای حضرت‌زهرا(س) تعطیل کرده است. معامله این پسرها با حضرت امام حسن‌مجتبی(ع) است که در میان اهل‌بیت(ع) غریب است. 
 

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44