سفره عقد، قرآن و آب و آیینه، تور سفید و نقل و گل، کنار عطر گلاب و سپند با دنیادنیا خنده و شادی؛ این کلمات، روایت یک جشن عروسی ایرانی است که ریشه در آموزههای اسلامی دارد. عقدکنان و خواندن خطبه عقد و ثبت آن در دفاتر، بخشی از سنت ازدواج است که از گذشته وجود داشته است، اما سبکوسیاق آن تاحدودی با امروز متفاوت بوده است.
این نکته را عقدنامههای قدیمی موجود در آستان قدس و سیاهه درجشده بر روی آنها گواهی میدهد؛ سیاههای که موضوعها و مطالب آن، باتوجهبه طبقه و جایگاه اجتماعی عروسها و دامادها، با یکدیگر فرق داشته است.
ازدواج فرخنده حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) بهانهای شد که بهسراغ عقدنامههای بهجامانده از ایران قدیم در مرکز اسناد آستان قدسرضوی برویم و برایتان از مهریههای گذشته بگوییم و شرایطی که مردمان صد تا پانصد سال قبل در عقدنامهها درج میکردند.
یکی از این شرایط، حق طلاق بوده است؛ حقی که برخلاف نظر خیلیها، اصلا جدید نیست و تنها شامل نسل امروز نمیشود.
شاید برایتان سؤال باشد که عقدنامهها در گذشته چگونه بود و در آن چه مینوشتند؟ باید گفت شکل قبالهها و قبالهنویسی در قدیم با امروز آن توفیر داشته است؛ عقدنامههای قدیمی، برخی به شکل طوماری و بعضیها تکبرگ، نقش میخورد و رنگی بود.
ردیفی از ترنجها، سبزینه برگها و اُخرایی گلبرگهای طرحهای اسلیمی که یادگاری از رنگینکمان باغهای ایرانی بود، در حاشیه کاغذ این قبالهها، چشم را به تماشای زیبایی میکشاند، با این حال اسناد نشان میدهد که مردم هرچه عادیتر بودهاند، نوع عقدنامهشان هم معمولیتر بوده است.
علاوهبر این، نقوش تزیینی این نوع عقدنامهها از توجه خانوادههای متمول به مسائل هنری حکایت دارد؛ موضوعی که در اسناد ازدواج مردم معمولی، کمتر بهچشم میخورد.
همچنین شکل، ابعاد، تعداد سطرها، نوع کاغذ و خط عقدنامهها، براساس همان طبقه اجتماعی با هم فرق داشت؛ برای نمونه، مردم طبقات میانی و پایین جامعه، آنچه داشتند و نداشتند و لازم به نوشتن و ثبت کردن بود، در چند خط خلاصه و قید میکردند.
برعکس این گروه، خانوادههای اعیانی و صاحبمنصب، معمولا به مسائل اقتصادی و حقوقی مانند حق طلاق و مسکن (که بهنوعی منافع زن را تضمین میکرد) توجه میکردند. جالب است بدانید علما و روحانیان، دستاندرکاران آستان قدسرضوی، دربانان و دیوانیان، اطبا و تجار و زرگران از طبقات خاص اجتماعی بودند که نامونشان حرفهشان در عقدنامههایشان ثبت میشد.
نکته دیگر اینکه در سیاهه قباله طبقه عوام، نشانی از عبارتهای پرطمطراق ادبی و عناوین طولانی که برای زوجین طبقه اشراف و پدرانشان نوشته میشد، نیز دیده نمیشود. خبری از مهریههای مفصل مثل حبه چند پارچه آبادی و پشت قباله کردن باغ فلان دیار هم نیست. این موضوع سبب میشد عقدنامه طبقات متوسط به پایین، جمعوجور از کار دربیاید و خیلیوقتها در یک برگ کاغذ جا بشود.
در قبالههای قدیمی، نوشتن به زبان ادبی کهن و استفاده از اصطلاحات و عبارات ثقیل، فهم بیشتر این اسناد را سخت میکند. انگار نمیتوانستند بهراحتی بگویند خانم فلان و آقای فلان، قرار است با این شرایط باهم وصلت کنند و لازم بود پیش و پس از اسم عروس و داماد، توصیفات آهنگین و قافیهدار برای خودشان و پدرانشان جابدهند تا معلوم شود که اشخاص صاحبعنوان با یکدیگر پیوند خوردهاند.
علاوهبر این، عقدنامههای قدیمی به چند بخش تقسیم میشد که نخستین آنها، تسمیه (شروع سند با یکی از نامهای خداوند که با ازدواج متناسب باشد) بود. تحمیدیه (حمد و ستایش خداوند) مرحله دوم بود و سپس مقدمهای در اهمیت ازدواج با استناد به آیات و احادیث، زمان مناسب ازدواج، معرفی زوجین، مهریه، دعا در حق زوجین و تاریخ عقد، پشتسر هم ردیف میشد.
برپایه این اسناد، اعیاد موجود در ماههای ذیالحجه، رجب، ذیالقعده، ربیعالثانی، جمادیالاول، ربیع الاول و شوال بهترتیب برای بستن عهد ازدواج بیشتر انتخاب میشدند. ماههای محرم و صفر و ایام شهادت ائمه (ع) نیز برای این امر، محبوب نبود.
در درج بخش مالی عقدنامهها، ازآنجاکه این موضوع تعارفبردار نبود، طرفین سادگی کاغذ را بیشتر میپسندیدند تا همهچیز در آن خوانا و مشخص باشد. به این شکل که خطاط (احتمالا از بزرگان جمع) از یک گوشه شروع به نوشتن میکرد و تا انتهای کاغذ یا طومار پیش میرفت. شهود ازدواج هم گوشهای را در عقدنامه، پیدا و امضایشان را بهعنوان گواهان پیوند، ثبت یا پای آن مهر میکردند.
مهریه، بخش مهم عقدنامههای قدیمی است که آن وقتها، از زاویه چه کسی داده و چه کسی گرفته، به آن نگاه نمیکردند. معیشت و وضعیت اقتصادی خانوادهها در تعیین مهریه، اهمیت زیادی داشت و تفاوت دارایی خانوادهها بر مهریه عروس اثرگذار بود.
از طلا و زمین بگیرید تا ظروف مسی و رختخواب، در این مهریهها دیده میشود. نکته مهم مهریهها هم واقعی بودن آنهاست و داماد چیزهایی را مهر عروس میکرد که امکان پرداخت آن را داشت. موضوع دیگر، حضور قرآن و آیینهوشمعدان در مهریههاست که از گذشته برای ما به یادگار مانده است.
همچنین قرآن، وجه نقد، طلا و جواهر، نقره، مس، چدن، عمارت (خانه، منزل، اتاق و هرگونه سازهای)، اراضی، آب، آسیای بادی، قنات و چاه، فرش، ابریشم، رختخواب، لباس، کنیز و غلام، دام و شتر، درخت (درخت مثمر بهویژه گردو)، نمک، گندم، صندوق، آیینهوشمعدان و حتی اسلحه از اسبابی بود که در مهریههای قدیمی فراوان بهچشم میخورد و خانواده داماد حبه عروس میکردند تا به خانه بخت برود.
در این میان، هرقدر خانواده متمولتر بود، میزان مهریه نیز پروپیمانتر بود. اعداد در مهریه هم بهسیاق نوشته میشد تا جای هیچ اشتباه و شک و شبههای باقی نماند.
یکی از ازدواجهای قدیمی ثبتشده که سند آنهم موجود است، حدود ۴۵۰ سال (عصر صفوی) قدمت دارد. این سند ازدواج که اصل آن در مرکز اسناد آستان قدسرضوی نگهداری میشود، قباله حمزهمیرزای صفوی (پسر شاهمحمد خدابنده و برادر بزرگ شاهعباس صفوی) است با تاریخ روز چهارم ماه دوم سال ۹۹۰ هجریقمری.
برابر این عقدنامه، حمزهمیرزا که در یازدهسالگی به ولیعهدی رسیده بود، در چهاردهسالگی با اوغلان پاشاخانم (نواده بهراممیرزا، دیگر شاهزاده صفوی، از نسل شاهاسماعیل اول) ازدواج میکند. از نکات جالب توجه این عقدنامه، این است که خطبه این ازدواج را شیخبهایی خوانده است.
یکی دیگر از عقدنامههای قابل اعتنا که شاید مشهورترین عقدنامه دردسترس ما باشد، سند مربوط به ازدواج گوهرشادسلطانبیگم (دخترسلطانشاهرخ افشار، سومین شاه سلسله افشاریه) با امیرمحمدخان است.
این قباله ازدواج گرانقدر، اهمیت هنری فراوان دارد و انواع هنرهای خطاطی، نقاشی و تذهیب را در خود گنجانده است.
نثر آنهم سرشار از آرایههای ادبی است. تاریخ عقدی که در این سند نوشته شده است، ۱۱۵۹ خورشیدی (۱۱۹۵ هجریقمری) است و مهریه عروس هم ۵ هزار تومان نقد فضی تبریزی و جواهرآلات به میزان هزار تومان قید شده است.
طبق اسناد ازدواج، آقامحمدشریفخان متولی، ملاباشی آستان قدس، با سلطانخانم دختر بیگلربیگی، پیوند داشته است. پانصد درهم، مهریه سلطانخانم بوده که ۲۴۰ سال پیش به عقد دائم آقای متولی درآمده است.
این زن و شوهر در دوره افشاریه میزیستند.
نکتهای که از این عقدنامه برداشت میشود، اهمیت سنت حسنه ازدواج و روایات مربوط به آن است که در ابتدای عقدنامه آمده است. یکی از موضوعاتی که در سندهای دفترچهای یا ورقهای طولانی تکرار شده، همین است که در ابتدای سند، آیات و روایاتی مرتبط با ازدواج میآوردند.
عقدنامه محمدعلی، پسر بسیمبیک گرجی و شهربانو، دختر محمدباقر طبیب، یکی از سندهای قدیمی ازدواجی است که از عهد قاجار بهجای مانده است. این عقدنامه در آذر ۱۲۱۱ خورشیدی (رجب ۱۲۴۸ قمری) تنظیم شده است و مهریه عروس، پول نقد، طلا، ظروف مسی، فرش قالی، نمد، یک دست رختخواب قلمکار و بیست رأس گوسفند، کنیز، ساختمان، زمین و آب و باغ است.
شهربانوخانم با این شرایط به عقد دائمی داماد درمیآید و جالب است که حتی در حاشیه عقدنامه برای خود، وکیل معلوم میکند تا پس از مرگ، بخشی از مهریهاش را از همسرش بگیرند و برایش پانزده سال نماز و روزه قضا ادا کنند و پیکرش را نیز به عتباتعالیات ببرند تا آنجا دفن شود.