عباسمیرزا پیش از ورود به مشهد، از بیماری رنج میبرده است و روایتهای تاریخی میگویند که او درگیر نوعی بیماری کبدی بوده است. نایبالسلطنه برای فرار از بیماری و مرگ، پزشکان متعددی را به کار گرفت.
نخستین شیوع «آنفلوانزا» و آشنایی با این واژه در ادبیات طبی مشهد مربوط به سال ۱۲۷۰ خورشیدی است. پیش از دوره قاجار از آنفلوانزا با عنوان «بیماری همهگیر» یاد شده است.
طبق مستندات درجشده در روزنامههای دوره قاجار ، از اوایل حکومت احمدشاه قاجار، حمامهای زیادی به دوش مجهز بودهاند و در عصر رضاخان نهتنها دوش در حمامها اجباری میشود که خزینهها نیز برچیده میشوند.
عینالسلطنه در توصیف مشهد مینویسد: مشهد شهر کوچکی نیست. بازارش معمور و رو به ترقی و آبادی است. ترکها خانههای خوب ساخته و میسازند. تجارت روس از راه عشقآباد رواج دارد. قونسول روس و انگلیس عمارت و باغ عالی دارند.
جنگ جهانی اول تنها در سنگرهای اروپا جریان نداشت. شعلههای آن نبرد ویرانگر که ۱۰۷سال پیش در چنین روزهایی پایان یافت، به خاک ما هم کشیده شد؛ اما نهفقط با توپ و تفنگ، بلکه حتی با اسکناس!
سرشماری انجامشده در مشهد شامل شش محله اصلی بود: نوغان، سرشور، عیدگاه، سراب، پایینخیابان و بالاخیابان. براساس این سرشماری، جمعیت کل مشهد ۵۷هزارو۲۸۷ نفر و تعداد خانهها ۷هزارو۶۶۷ باب ثبت شده بود.
دارالشرع یک مَسنَد حقوقی بود؛ مسندی که یک مجتهد صاحبفتوا آن را در اختیار داشت. این مجتهدان معمولا دانشآموختگان حوزههای بزرگ علمیه در اصفهان، تهران، نجف و همچنین مشهد بودند و از مراجع اعلم و مشهور اجازه فتوا داشتند.






