نمیدانم نخستین ساعتساز حرم که بوده است؛ این را هیچکس نمیداند. در منابع مکتوب و شفاهی اثری از نام کسی که نخستینبار موظف شد مراقبِ تداوم ثبت وقت در حرم باشد، نیست. در میان اسناد، بیشتر از نام افراد، انگار جایگاه ساعتسازی در حرم مطهر مطرح بوده است. بااینحال، اگر از امروز شروع کنیم و به عقب بازگردیم، به سه نام وحیدی، عنبرانی و درودگر میرسیم که در چند دهه گذشته نگهبانِ زمان در حرم بودهاند.
رد پای این شغل را میتوانی در دوره صفویه و قاجار بیابی، ولی از سازندهها و روزگاری که در این پیشه گذراندهاند، نشانی نیست. مردانی که همتشان این بوده است که حتی دقیقهای وقت به تعویق نیفتد و عقربهها در جای خودشان قرار داشته باشند، خودشان در زمان جا ماندهاند.
با این احوال، در هفتهنامه روابط عمومی حرم مطهر رضوی که در سال1384 به چاپ رسیده است، به نامهای میرزاحسن، حاجطاهر صنیع رضوی و قاسم کفایی بهعنوان ساعتسازهای حرم اشاره شده که سندی برای آن ارائه نشده است.
حدود سیصد سال قبل طناب و نمد به ملامحمدکریم ساعتساز تحویل داده شده است تا ساعت حرم را تعمیر کند. در زمان نصب ساعت معاون در سال 1334 نیز به نام محمد حسین صالحی ساعت ساز اشاره شده است.
در نمودار کارکنان آستان قدس رضوی در سالهای 1156 تا 1157 که سید محمدبنمیراز داوود حسینی متولی آستان بوده است، از نام آقاقاسم که با جیره و مواجب 25/10 نادری در آستان قدس مشغول به کار بوده، یاد شده است.
از ساعتساز حرم در نمودار کارکنان بخشهای مختلف آستان قدس در دوره قاجار فقط بهنام ساعتساز اکتفا شده است و نامی از آن فردی که به این شغل مشغول بوده، برده نشده است.
راه دیگری که میتوان پیش گرفت تا ساعتسازهای حرم را بیشتر شناخت، جستوجو میان گفتوگوها و تاریخ شفاهی است. مرحوم عباس درودگر را که سالها از فوتش میگذرد، میتوان در میان صحبت شاگردش محمدعلی عنبرانی یافت.
در اواخر دهه پنجاه، عنبرانی جزو خادمانی است که چون حکم خدمت ندارند، باید مرخص شوند، ولی همانجا درودگر بهکمک او میآید تا در آستان مقدس ماندگار شود.
عنبرانی میگوید: آن زمان ساعتساز قبلی حرم، مرحوم درودگر بود و بعد از نصب ساعت معاون، دومین نسلی بود که به امور ساعتها رسیدگی میکرد. چند باری او را در صحنها یا زمانی که درحال کوککردن ساعتها بود، دیده بودم. خیلی دوست داشتم کارش را ببینم و یاد بگیرم. به همین دلیل درخواستم را برای شاگردی به ایشان و تولیت فرستادم، اما با درخواستم موافقت نکردند.
یک روز که کمکم آماده مرخصشدن از خدمت آقا بودم، مرحوم را در صحن آزادی دیدم که تازه از کوککردن ساعت فارغ شده بود. جلو او را گرفتم و از او پرسیدم: چرا با درخواستم موافقت نکردید که شاگردتان بشوم؟ گفت: من فکر نمیکردم شما باشید. دوباره درخواست بدید، من موافقت میکنم. از فردا هم بیا پیش من.
درودگر حدود سال1368 فوت میکند و عنبرانی جای او را میگیرد. اگر مصاحبهای از مرحوم درودگر باقی مانده بود، اکنون رازهایی بیشتری از ساعتهای حرم را برای نسلهای بعد میگفت.
شاگردی درودگر، محمدعلی عنبرانی را به ساعتهای حرم نزدیک میکند تا فوتوفن کار را خوب یاد بگیرد: اولین روزی را که با مرحوم درودگر برای بازدید ساعتها رفتیم، فراموش نمیکنم.
از دیدن چرخدندههای بزرگ ساعت و عقربههایش وحشت کردم. تابهحال چنین عقربههای بزرگی را ندیده بودم. در دلم گفتم خدایا من چطور باید این ساعتها را کوک کنم؟ مرحوم درودگر که متوجه وحشت و تعجبم شده بود، گفت: چشمانت را به عقربهها و موتور بزرگ این ساعت عادت بده، چون تا به حال هر ساعتی دیدی کوچک بوده است. و تمام زیروبم کار را برایم توضیح داد.
درودگر فوت میکند و حدود سال1368 حکم ساعتساز حرم بهنام عنبرانی میخورد و تا سی سال، هر روز و در روز چند نوبت، از حدود صد پله بالا برود تا ساعت حرم را کوک کند. این ساعتساز خبره هم در سال1398 جای خودش را به شاگردی میدهد که خودش تربیت کرده است.
علیاصغر وحیدی نسل بعدی است که وارد کار ساعتسازی حرم میشود و تاکنون مانده است. سال1381 آستان قدس تصمیم میگیرد نیرویی به کمک تنها ساعتساز حرم بفرستد.
او درباره نحوه ورودش به دفتر ساعت داستان جالبی نقل میکند: قبل از اینکه در حرم مطهر آغاز به کار کنم، در کارگاه نجاری برادرم رحل قرآن میساختم تا اینکه در سال1375 استخدام اداره امانات شدم. تا آن موقع ساعت به دستم نمیبستم. در خانه پدر همسرم دیدم میخواهند چند ساعت را که خراب شده بود، دور بریزند.
من آن ساعتها را گرفتم و سپردم به تعمیرگاه تا یکی از آنها را تعمیر کند و من به دستم ببندم. آنها نتوانستند ساعتها را تعمیر کنند. من که از تعمیر ساعتها نتیجه نگرفته بودم، تصمیم گرفتم خودم آنها را تعمیر کنم. ساعت را تعمیر کردم و شروع به کار کرد.
آنقدر از این موضوع خوشحال شده بودم که به هر کدام از دوستانم که میرسیدم، قضیه را تعریف میکردم. کمکم از دور و اطراف ساعتهای خراب برای تعمیر به دست من رسید. پنج سال قبل بود که اعلام شد برای دفتر ساعت نیروی کمکی نیاز دارند که به اینجا آمدم.
وحیدی با بیان خاطرهای از کرامات حضرت رضا(ع)، ادامه میدهد: در نوجوانی خواب دیدم بر بالای پشتبام از چهارپایهای بالا میروم و به ساعتی که در آسمان است، دست میزنم و با پارچه تمیزش میکنم.
این خواب را تقریبا فراموش کرده بودم تا آنکه از صندلیای که به تنظیم ساعتهای بزرگ حرم مربوط است، بالارفتم و ساعت را تنظیم کردم. در آن لحظه آن خواب در ذهنم متبادر شد و دستم لرزید. ناخودآگاه زیر لب زمزمه میکردم السلامعلیک یا علیبنموسیالرضا، السلامعلیک یا ضامن آهو و...
البته ساعتسازی دیگر شغل نادری نیست و ساعت هم وسیلهای گران و تشریفاتی نمانده است. اکنون که ساعتهای دیجیتالی جای ساعتهای عقربهای را گرفتهاند، ساعتسازی هم شکل دیگری پیدا کرده است. شاید نسلهای بعدی که در دفتر ساعت حرم کار میکنند، چیز زیادی برای گفتن نداشته باشند.