نامهایی که روی کوچهها و خیابانها میگذارند، همگی جزو هویت شهری و حتی فردی هستند. آدمها بعد از معرفی شناسنامه خود از مکانها حرف میزنند. اینکه کجا متولدشدهاند یا در چه کوچه و خیابانی زندگی میکنند. درواقع بحث نامگذاری معبر شهری حکم شناسنامه شهر را دارد و مدیران شهری بهویژه کمیته نامگذاری وظیفهدارند نام خوبی برای معابر و کوچهپسکوچههای شهر انتخاب کنند؛ چراکه اسامی در معابر شهری باید نمایانگر سابقه تاریخی، فرهنگی و تمدن دینی یک شهر باشد یعنی وقتیکه یک فرد غریبه وارد شهر میشود بدون اینکه شهر را بشناسد بتواند از روی اسامی خیابانها به حادثههای تاریخی و افتخارات مربوط به آن شهر پی برد.
اگر نگاهی گذرا به قبل از انقلاب داشته باشیم آن موقع نگاه کارشناسی شدهای روی نامگذاری معابر وجود نداشت ؛ یعنی خیابانهای اصلی و میدانهای شهر به نام بزرگان مملکت نامیده میشدند و انتخاب نام کوچهها و خیابانهای فرعی هم به عهده محلیها بود. در این شماره به چرایی نامگذاری چند معبر پرتردد پس از انقلاب میاندازیم.
میدان شهدا درست جایی که الان اداره فرهنگی منطقه ویژهبرنامههای دهه فجر را برگزار میکند تا قبل از دی 1357 به میدان پهلوی که مشهدیها به آن «میدان مجسمه» هم میگفتند معروف بود. تاریخ نام جدید این میدان با حادثه تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ در مشهد گرهخورده است. طبق روایتِ تاریخ، ۱۹ آذر آن سال قرار است مراسم خطبهخوانی عاشورا با حضور مقامات کشوری، لشکری، استاندار و نایبتولیه حرم با نام «شاهنشاه آریامهر» خوانده شود، اما دست انقلاب این طومارِ از پیش خوانده را در هم میپیچد.
ساعتی پیش از شروع خطبهخوانی، حرم با درایت آیتا... خامنهای به تصرف انقلابیون درمیآید و جمعیت بسیار زیادی از مردم به داخل صحن هجوم میآورند.
در همین هنگام، آیت ا... خامنهای به بالای ایوان پنجره فولاد میروند و خطبه را با نام امام خمینی (ره) قرائت میکنند. به عقیده مفسران، انقلاب در مشهد پیش از بهمن ۵۷ در این شب به پیروزی میرسد، اما اینهمه ماجرا نیست. پس از پایانِ خطبهخوانیِ ایشان، گروهی از مردم درحالیکه یک کمپرسی در پیشِ آنان حرکت میکند، سمت میدان مجسمه را پیش میگیرند.
ساعت حوالی ۱۱ شب، مشهدیهای انقلابی موفق میشوند با بستن یک زنجیر محکم به مجسمه رضاشاه، آن راکمی خم کنند. شاهدان عینی میگویند این مجسمه تا چند روز به همین حالت باقی میماند تا اینکه مردم میریزند و آن مجسمه را پایین میکشند. بعد سر مجسمه را کنده، در خیابان میچرخانند. میدان پهلوی یا همان مجسمه بعد از این اتفاق بهپاس خونهای ریخته شده در زمینش، بانام «میدان شهدا» در مشهد مزین میشود.
اگر نگاهی به کتاب «یکشنبه خونین مشهد» بیندازیم اتفاقات دی 1357 را لحظهبهلحظه از زبان شاهدان عینی نوشته است. دیماه آن سال درگیریها بین مردم و نیروهای شاه بالا میگیرد و مردم هرروز جنازه چند شهید را بالای دست میگیرند و تشییع میکنند. دوم دی تعطیل عمومی اعلام میشود و شعارهای ضد رژیم مردم بیش از پیش شدت میگیرد. مردم از مقابل منزل آیتا... شیرازی بهطرف فلکه حضرت و خیابان تهران حرکت میکنند. در چهارراه نادری درگیریها به اوج خود میرسد. در این درگیری ۱۲ نفر شهید و ۷۰ نفر دیگر نیز زخمی میشوند. از فردای آن روز مردم چهارراه خونگرفته «نادری» را «چهارراه شهدا» مینامند.
خیابان شهید هاشمینژاد که یکی از قدیمیترین خیابانهای مشهد است درگذشته بیشترش باغ و زمین کشاورزی بوده است. اولین خیابان این محله عشرتآباد نام داشته که علت نامگذاری آنهم به دلیل استفاده از برق عشرتآباد بوده است؛ اما اینکه چرا به نام شهید هاشمینژاد نامگذاری شده به سال 1360 برمیگردد.
سید جواد پسر شهید عبدالکریم هاشمینژاد ماجرای شهادت پدرش را اینطور تعریف میکند: سه بار به جان پدرم سوءقصد شده بود، بار اول یک نارنجک دستی به سمت پنجره منزلمان پرتاب کردند که به لبه پنجره خورد و بیرون منزل منفجر شد، آن روز پدرم منزل نبودند.
مرتبه دوم، دو روز قبل از شهادت شهید هاشمینژاد، بمبی را زیر میکروفن ایشان در دفتر حزب گذاشته بودند. یکی از محافظان پدرم میگفت که حضور ایشان که در جلسه لغو شد، بعد متوجه شدند که بمبی در زیر میکروفن ایشان جاسازیشده است. گویا منافقان در اعترافات خود به این موضوع اشارهکرده بودند.
ترور سوم قرار بود بعدها انجام شود؛ اما اعضای حزب به هادی علوی، فرد نفوذی حزب مشکوک شده بودند. او مظلومنمایی کرده بود، عدهای پادرمیانی کرده و او را دوباره به حزب برگردانده بودند، اما قرار بود دیگر به داخل حزب نرود و کارش را در دکه کتابفروشی حزب واقع در صحن حرم مطهر دنبال کند. او به مسئولش اعلام کرده بود، اگر میخواهید کاری انجام دهید، زودتر اقدام کنید که به من شک کردهاند. به همین خاطر هم عملیاتشان را جلوتر انداختند. نارنجکی به این نوجوان 16 ساله داده بودند و قرار شد به بهانه خرید پوستر و کتاب به دفتر حزب برود و در دستشویی ضامن نارنجک را باز کند و موقع خروج پدرم از کلاس او را از بین ببرد. اینها اعترافاتی است که بعدها مسئولش کرده بود؛ بنابراین ترور سوم پدرم در هفتم مهرماه سال 1360 مقابل دفتر حزب جمهوری در چهارراه عشرتآباد اتفاق افتاد و به شهادتش منجر شد.
خیابان آیتا... بهجت یکی از خیابانهای اصلی و موازی خیابان شهید هاشمینژاد است، قبل از انقلاب نامش خیابان شاه رضا نو بوده است؛ اما بعد از پیروزی انقلاب به خیابان آزادی تغییر نام پیدا کرد و هماکنون به نام آیت ا... بهجت نامگذاری شده است.
از دیگر خیابانهای اصلی منطقه ما خیابان آیت ا... شیرازی است که درگذشته به بالا خیابان معروف بود بعد از انقلاب بهنام سید عبدا... شیرازی، یکی از مراجع تقلید ، تغییر نام پیدا کرد و به تازگی بر اساس مصوبه شورای شهر دوباره نام بالاخیابان به تابلوی آن اضافه خواهد شد.